نوشته اصلی توسط
واحد
اقای کوهیار مثلا چه موضوعی بوده که شما نظرتون رو گفتید و ایشون مخالفت کردند ؟ نظر شما چی بوده ؟ نظر ایشون چی بوده ؟کارهایی که شما دوست ندارید و ایشون زیاد انجام میده چیه ؟ مثلا در مورد بیماریتون باز هم خوب توضیح ندادید . اگر بیماری شما اونجوری بوده که حتما باید اونروز میرفتید و اگه مثلا برای هفته بعد میگذاشتید اذیت میشدید یا برای اونروز هماهنگ کرده بودید و وقت گرفته بودید ایشون باید شما رو در اولویت قرار میداد . یا نه ممکن بود شما دکترتون رو به چند روز بعد محول کنید تا خواهر ایشون بیاد و بره . و ایشون با فراغ بال از شما پرستاری کنه . با اینکه شما مدیریت درستی روی این موضوع نداشتید و با پرخاش بهشون گفتید که خودت برو خونه بابات و من خودم کارهامو انجام میدم ولی در نهایت ایشون نرفته و اونها اومدن به شما سر زدند . ایا شما هم با ایشون لجبازی میکنید ؟ ایشون از رفت و امد با خانواده شما دل خوشی نداره و ناراحتیش رو نشون میده . شماهم همینطور هستید . و شاید به نظر خودتون ناراحتیتون رو نشون نمیدید ولی ایشون میفهمه که ناراحتید . ممکن نیست ادم از چیزی ناراضی باشه و در رفتارش اونو نشون نده . عکس العمل این کار شما همون میشه که در رابطه با خانواده تون داره . شما معتقید که خانواده اون از خود راضین . خوب خانواده شما هم خصلتهایی دارند که مورد پسند ایشون نیست . شما فقط عیبهای ایشون رو میبینید و خوبیهای خودتون رو . این کمی خودخواهی نیست ؟