علاقه به شاگرد و ناتوانی در ابراز آن

سلام، من دیروز با این دخترخانم کلاس داشتم به یه بهونه ای که نمیدونم چه جوری جور شد بالاخره کاری کردم که آخر کلاس بمونه، تصمیم داشتم بهش بگم که اگه اجازه بدین در قالب خواستگاری بیشتر آشنا بشیم، ولی نتونسم با اینکه مصمم بودم که بگم، میدونین اصلا دوس نداشتم کلاس تموم بشه دوست داشتم ساعت کلاس دیرتر تموم بشه......کاش میشد یه جوری بهش فهموند....من سه روز در هفته باهاش کلاس دارم سه شنبه ها و چهارشنبه ها هم باهاش کلاس دارم... نمیدونم میترسم علاقم بهش بیشتر بشه.......

من نمیفهمم چرا شما خودت رو اذیت میکنی؟؟

شما مردی و برای خاستگاری خیلی دستت بازه..چرا به خانوادتون نمیگین؟؟

اگر خانم بودی میخواستی چکار کنید؟؟

- - - Updated - - -

من نمیفهمم چرا شما خودت رو اذیت میکنی؟؟

شما مردی و برای خاستگاری خیلی دستت بازه..چرا به خانوادتون نمیگین؟؟

اگر خانم بودی میخواستی چکار کنید؟؟

سلام.دوست عزیز من حس میکنم شما تکلیفتون مشخص نیست.اصلا کار سختی نیست.اصلا از کجا معلوم شاید همین خانمی که الان این قدر فکر شما رو مشغول کرده اگه از وضعیت زندگیشون مطلع بشید کاملا نظرتون عوض شه و منصرف بشید شایدن نه بیش تر مشتاق بشید

از طرفی احتمالا جایی که شما تدریس می کنید من کار ندارم حق التدرسی هستش یا هر چی ... ولی شما در کسوت لباسی هستید که اساتید بزرگ و به نامی هستند پس ممکنه یه کار سهل انگارانه شما باعث بشه یه جمعیتی نسبت به کل این قشر بدبین بشند

شما خودتون برید مستقیم صحبت کنید چطوری ؟ اگه محدوده ی دانشگاه یکی شما رو ببینه می دونید فردا چقدر برای شما و هم اون خانم بد میشه مصخصوا اون خانم..شاید شما ترم های دیگه اون جا نباشید ولی اون خانم که هست... یه راه دیگش این هست مثلا شمارشونو گیر بیارید خب شما بهشون تماس بگیرید اینم شاید راه خوبی باشه ولی اگه جوابشون منفی باشه می دونید چقدر غرور شما جریحه دار میشه با این که مرد هم هستی.. راه های دیگه هم به نظرم در شان شما و اون خانم نیست...

بهترین راه رو من این میبینم از طریق یکی از خانم های خانوادتون که امین شما هستند یه روز با ایشون تماس بگیرتد که توی دانشگاه هستند بعدش حضوری با اون خانم صحبت کنند و کلا قبل معرفی خودشون و شما بپرسند اون خانم قصد ازدواج داره یا نه... بعدش خانما خودشون زرنگند اگه متوجه شدند ایشون اگه مورد مناسب باشه بدشون نمیاد شما رو معرفی کنند و البته تاکیید کنند که اگه خود شما باهشون مستقیم صحبت نکردید به خاطر شرایط خاصی که داشتید بوده و اگه نظرشون مثبت باشه در مراحل خواستگاری یا یه جلسه قبل خواستگاری با ایشون خودشون هم مستقیم فوقش صحبت کنید...

ولی شما میخواید کار خودتون رو بکنید یعنی مستقیم به خود دختر خانم بگید... من میگم خود دختر خانم هم موافق باشه...اگه خانوادش مخالف بودند چی.. دوست عزیز درسته دوستان میگن مستقیم بگید ولی من میگم خود شما دختر داشته باشی یه روز بیاد بگه یه کاره جایی که داره درس میخونه استادش ازش خواستگاری کرده به شما یه حسی دست میده اگه خوب مستقیم بگید اگه بد پس مستقیم نگید..

این که میخواید هر روز ببینید ایشون و.. لطفا به خودتون رحم کنید اگه یه درصد قسمت هم نبودید میدونید چقدر براتون سخت میشه...لطفا خویشتن دار باشید...

درسته من هنوز هم میگم مستقیم نگید ولی تاپیک زیر رو بخونید هر چند اون خانم دقیقا اشاره نکردند اون اقا چجوری ازشون خواستگاری کرد ولی حتما پست 24 رو بخونید.

http://www.hamdardi.net/thread26841-3.html


ضمنا ترم جدید هنوز یه ماه نیست شروع شده ... الان خواستگاری کنید حتی اگه شرایط خاص رو نداشتید صلاح نبود ... چون واقعا دختر خانم شاید نتونه اعتماد کنه چطور توی یه ماه از من خوشش اومده اونم این قدر...

حتما تا اخر ترم صبر کنید و صبر و خیلی هم به ایشون فکر نکنید و به خدا توکل کنید مطمئن باشید اون بالایی بخواد میشه.

خانم رزا درسته که من مردم و دستم بازه ولی من شرایطم جوریه که الان واقعا نمیتونم به خانوادم بگم به دلایل زیاد..اگه این دلایل رو هم بخوام بگم خودش نیاز به دو سه تا تاپیک داره البته نه اینکه چیزای بدی باشنا... من میخواستم قبلش از یه سری چیزا مطمئن بشم یا سر دربیارم همین... آقای فدایی یار همونطور هم که در جواب رزا گفتم به دلایلی اصلا شرایط اینو ندارم که در حال حاضر کسی از خانواده رو بفرستم جلو حداقل الان، و یکی از دلایلی هم که من دیروز نتونسم حرفمو بزنم این بوده که ترسیدم ذهنیت بدی نسبت به کسوت مدرس ایجاد بشه و ترسیدم که کلمات و جمله ای که میخوام بگم یه وقت اونطور که باید و شاید منظور اصلی منو نرسونه بخاطر همین صبر کردم که بیشتر رو جملاتم فکر کنم و یا شما بمن کمک کنین....

سلام جناب sasan2020، من درکتون میکنم از این بابت که نمیخواین مشکل خاصی پیش بیاد و دست دست کردنتون هم بخاطر همینه، ولی همونطوری هم که خودتون گفتین شما روزبه روز علاقتون داره بیشتر میشه و اینکه دو سه بار در هفته هم مجبورید ایشون رو ببینید همین وضعو بدتر میکنه و رفته رفته باعث میشه که رو رفتار شما سر کلاس، نگاه شما به این خانم و ...تاثیر بذاره و سایر شاگرداتون هم متوجه بشن، بهرحال این مسئله طبیعیه و اجتناب ناپذیر چون همه ما در مواجهه با افرادی که بهشون علاقه داریم حالتامون تغییر میکنه... حالا من میخوام بگم که برای اینکه این اتفاقا نیفته شما باید زودتر بهر ترتیبی که شده ایشون رو در جریان بذارین، در جریان گذاشتن ایشون کلی فشار و استرس رو از رو دوشتون برمیداره، البته اینکار رو باید محتاطانه انجام بدین که به قول خودتون تصور بدی پیش نیاد و در انتخاب جملاتتون دقت کنید و در مورد اینکه چه جملاتی رو بکار ببرین من به شخصه تجربه ندارم و
بهتره از سایر اعضا خصوصا خانما کمک بگیرین. شادزی

خب موقعيت به اين خوبي!!! چرا نگفتين؟؟ گفتنش خيلي راحته زياد به اين چيزا فكر نكن فقط بگو ميخواستم ببينم ميتونيم با هم بيشتر اشنا بشيم جهت ازدواج؟ بعد ديگه طرف مقابل هم كمك ميكنه. فكر نكنم گفتنش خيلي سخت باشه ها. استرسش مال همون لحظه هست بعد درست ميشه 

مرسی Asalasal از دلگرمیت، یعنی من اگه همینارو بگم تصور دیگه ای که نمیکنه؟ به نظرتون بعدش که اینو گفتم احتمالا چی میگه؟

بقیه دوستان هم نظراتشونو دریغ نکنن. مرسی...

آقای معلم سلام
شماخودت استادی مابایدازشماکمک بخوایم
ایندفعه چشماتوببند بهش بگو میخوامت(این جمله غوغامیکنه)
فقط آب قند دم دستت باشه چون وقتی چشماتوبازکردی شایدطرفت ازحال رفته باشه

اگه ميخواي از قبل پيش بيني كني كه اون چه جوابي ميده تشخيصش غير ممكنه! بهترين كار اينه كه از خودش بپرسي! شايد فكردي ازت خوشش نمياد ولي برعكس بود پس دليلي نداره بخواي از قبل فكركني. در ضمن چون در مقام شاگرد هست حتي اگه خيلي هم به شما علاقه داشته باشه نميتونه ابراز كنه . پس فقط از خودش ميتوني حسش رو بپرسي كه مسلما همون اول نميگه كه عاشقتونه چون روش نميشه:311: پس قدم اول رو برداريد ببينيم چي ميشه

سلام.
همه پست ها رو نخوندم. اما در حد همون چند پست اولیه به نظرم میرسه فقط نکاتی رو گوشزد کنم.

1-اینکه شما بخواهید اول مساله رو با دختر مطرح کنید واز تمایل دختر آگاه بشید و بعد تازه برید با خانوادتون مطرح کنید مثل اینه که به دختر بگید یه مدت علاف من باش تا بالاخره معلوم بشه میخوام باهات ازدواج کنم یا نه!!!! این علاوه بر اینکه برای روحیه و شخصیت دختر بسیا ر سنگین و آسیب زاست، خود شما را هم در شرایط سختی قرار خواهد داد که از یک طرف راضی کردن خانوادتونه و از طرف دیگه اگر انسان با وجدانی باشید فشار بخاطر عذاب وجدان از علاف نگه داشتن یه دختر معصوم.از طرف دیگه امکان اینکه هر دو شما و روند ارتباط شما رو وارد یک بازی ناخودآگاه بی سر و ته و بی نتیجه کنه که حتی نتونید درست همدیگه رو بشناسید خیلی زیاده.بررسی و شناخت اگر با نظارت و حمایت و اطلاع خانواده های طرفین صورت بگیره از بسیاری مشکلات و ضربه های احتمالی پیش گیری میشه روند شناخت منطقی تر و جدی تر و اصولی تر پیش میره و وارد بازی و احساسات شدید نمیشه و از پنهان کاری و قایم موشک بازی و استرس های ناشی از اون جلوگیری میشه.

2-بخش زیادی از شناخت مربوط میشه به شناخت از فرهنگ خانوده ها. نه فقط شناخت بین دو فرد. به علاوه با توجه به اینکه شما نگران این هستید که به خانوادتون بگید و بعد بفهمید دختر مثلا نامزد داره و پیش خانواده ضایع بشید، به نظر من بهترین راه اینه که قبل از اینکه اصلا حرفی به دختر بزنید و چیزی رو مطرح کنید با شخص دختر، از طریق همون موسسه ای که در اون تدریس مسکنید آدرس محل سکونت ایشون رو جویا بشید و خیلی عاقلانه و با شهامت با خانوادتون صحبت کنید که یه دختر رو دیدم و ازش خوشم اومده ولی اصلا نمیدونم ازدواج کرده یا نه و هیچ شناخت دقیقی از فرهنگ و هم کفو بودن ندارم. و ازتون میخوام لطفا برای بررسی این موارد کمکم کنید و اقدام کنید.

در برابر این درخواست شما خانواده شما یا موافقت میکنند برای انجام تحقیقات اولیه. یا مخالفت میکنن.

در حالت اول که بعد از تحقیقات اولیه اگر مطمئن شدید از نظر فرهنگی مشکلی نیست و هم کفو هستید و دختر هم نامزد نداره و ... و البته اگر خانواده موافق بودند میتونید از مادرتون بخواید زنگ بزنن منزل ایشون و درخواست جلسه خواستگاری و شناخت بیشتر بدن.
در حالت دوم هم به نظر من باز هم حق ندارید مساله رو با دختر مطرح کنید. میتونید صبوری کنید و بر درخواست خودتون در مورد تحقیق و اقدام خانواده برای تحقیق به صورت منطقی (و نه با قهر یا پرخاشگری و زورگویی و اصرار زیادی که تاثیر عکس بذاره) تاکید کنید تا بالاخره خانوادتون همراهتون بشن.

3-جواب هر خواستگاری که هر آقایی بره حتما مثبت نخواهد بود. بنابر این شما باید حتی اگر فهمیدید اون دختر نامزد داره یا خانوادتون مخالفن و ....قدرت کنترل روحیات خودتون رو داشته باشید. کلا خلقت مرد به شکلیه که تحمل نه شنیدن رو داره.

4-اگر هم شهامت صحبت با خانواده و بیان خواسته و حرفهاتون رو با خانواده ندارید اصلا هنوز وقت ازدواجتون نشده و تا پخته تر نشده اید نه خودتون رو درگیر فکر ازدواج کنید و نه دخر معصوم دیگه ای رو بازیچه کنید.

از اینکه شاید بیانم تند بود معذرت میخوام. شما رو نمیشناسم. اما به نظر پسر خوب و پاکی هستید. شمت هم مثل تمام آقایون تالار شما هم مثل برادرم. امیدوارم بیش از اینکه از حرفام برنجید بهشون فکر کنید.
موفق باشید.