میخوام طلاق بگیرم ولی نمیدونم چطوری به همسرم بگم

درود بنو فکر کنم این نقل قول از جناب مدیر برای شما هم کمک کننده خوبی محسوب میشه

نقل قول:

---

اما
paiize گرامی


بخش اول که گفتی درست درک کردید.
یعنی:
http://www.hamdardi.net/images/style...quote_icon.png نوشته اصلی توسط paiize http://www.hamdardi.net/images/style...wpost-left.png

من ازصحبتهای آقای مدیروهمچنین لینکهااینوفهمیدم که بایدمسولیت انتخابم روبپذیرم وهمچنین تبعاتش رو...همینطوربایدازاین به بعدودرطول زندگی انتخابهایی داشته باشم که منجربه تنش وازبین رفتن آرامش نشه..







اما بخش دوم که گفتید دقیقا هم عکس مشاوره ای هست که بنده دادم و همچنین عکس بخش اول هست که خودت فهمیده ای.
یعنی نتیجه گیری ذیل کلاً غلط هست.
http://www.hamdardi.net/images/style...quote_icon.png نوشته اصلی توسط paiize http://www.hamdardi.net/images/style...wpost-left.png

یعنی بایداول به فکرآرامش همسرم باشم...چون پقتی اون آرومه همه چی خوبه اگه نه که دیگه نه...اینجوری یعنی من بایدبسوزم وبسازم...درسته؟اگه برداشت هم اشتباهه راهنماییم کنید..لطفا...خواهشا




وقتی ما می گوییم خودت باید انتخاب کنی.
وقتی ما می گوییم خودت مسئول انتخابت هستی.
وقتی ما می گوییم باید هزینه انتخابت را بپردازی

پس محور خودتون هستید. این شما هستید که بر اساس آرامشی که نیاز داری انتخاب می کنی.
ممکنه شما انتخاب کنید که برای آرامشت و رشدت نیاز به طلاق داری.
ممکنه شما انتخاب کنی دست از تلاش برداری و منتظر قضا و قدر باشی.
ممکنه تصمیم بگیری که یک سری فعالیت ها و مهارتها را اجرا کنید.
حتما در هر انتخابی همه جانبه تصمیم گرفته ای، و هزینه هایش را هم می پردازی و به نتیجه دلخواهت می رسید.
اینجا همسرت نقشی ندارد. مگر آن میزانی که شما برای او ارزش قائلی و در زندگی تنظیم کرده ای.

اما شما چون خدا و خرما را با هم می خواهید ، دچار خطا در قسمت دوم شده ای!!!!
یعنی می خواهی آرامش و رشد داشته باشی. اما هزینه نداشته باشی. شما بیشتر دوست دارید موانعی در زندگیت نباشه.
لینک مرتبط: آرامش و نحوه مواجهه افراد با مسائل و مشکلات زندگي



شما چه بخواهی بمانی، چه بخواهی جدا بشوی، چه بخواهی زندگی را بازسازی کنی در هر حال باید انرژی و هزینه بگذاری.



نکته مهمی در مورد سوخت و ساختن.
مفهوم سازگاری به معنای سازش نیست.

سازش منفعلانه صبر کردن هست.
اما سازگاری آگاهانه انتخاب کردن اهداف بوده و فرد مسئولانه هزینه انتخاب آن هدف را می پردازد، لذا با آگاهی و انجام مهارتها در مسیر رسیدن به هدف اکتیو و فعال عمل می کند.

لذا امیدا، انگیزه و انرژی برای نتیجه گیری در او هست.
و از این فعالیتهای خود خشنود هست.

در واقع هدف فرد سازگار هدفی پویا و دینامیک هست.
اما فرد سازش کار فردی ضعیف هست و نقشی در انتخاب هدف ندارد و برای آن فعالیت خاصی هم ندارد. مثل یک زندانی اسیر منتظر تصمیمات زندانبان هست و او اجرا کننده هست. او اجازه بیرون رفتن از زندان را ندارد. او نمی تواند با اقدامات خود محیط زندان را بزرگ کند یا با کار روی زندانبان روش او را تغییر دهد. او دارای هیچ خلاقیتی نخواهد بود.
چنین فردی می تواند بگوید که می سوزم و می سازم. (البته حتی همین فرد زندانی هم با روشهایی می تواند این سازشکاری را به سازگاری تبدیل کند. کما اینکه خیلی زندانیان این کار را می کنند و به اهداف خود تا اندازه ای می رسند )

---

http://www.hamdardi.net/thread35452-2.html#post351096

لینک بالا را حتما سر بزن برای بانو paeizze هستش.
هر فردی توی زندگیش تصمیماتی میگیره که اختیارش دست خودشه و انتخاب خودش پس باید هزینشم پرداخت کنه مثل من که ازدواج کردم کنار خوشی هاش مشکلاتی هم داره.
شما میخوای زندگیت درست بشه خودبه خود ولی شما هیچ قدمی برنداری!!!
شما میخوای جدا بشی و احتمالا فکر میکنید بدون هزینه پرداخت کردن هم میتوانید طلاق بگیرید!!

مسئولیت خودت را برای درست کردن زندگیت قبول کن بعد راهها و مقالاتی که مخصوصا بانو صبا گذاشتن را مطالعه کنید.زندگی مشترک سختی های خودشو داره و شیرینی های خودشم داره.خوشبختی میخوای باید بهاشم پرداخت کنی و بزرگ بشی.مثل این میمونه با اینکه بزرگ شدی ولی کفشی که سال قبل توی پات میرفته هنوز توی پات باشه اگه میخوای کفش جدید به پات کنی اول کفش قدیمو در بیار.افکار قدیمتو بزار کنار.

اینکه مسئولیت خودت را قبول کنی این کاملا رفتار جراتمندانه هستش برعکس الانت که داری منفعلانه و پرخاشگرایانه برخورد میکنید هم شما و هم شوهرتان

نقل قول:

---

واقعا احساس رضایت نکردن از زندگی مشترک علت طلاق نمیتونه باشه. همه طلاقها باید به خاطر معتاد بودن و دست بزن داشتن وخیانت باید باشه ؟ مطمعن هستم اگه برم به بابام این حرفا روبزنم اونم همین حرف رو میزنه که به خاطر این چیزا طلاق میگیرن ؟ولی من که احساس رضایت نمکنم از زندگیم باید طلاق نگیرم جچون علتی برا طلاق نیست .

---

عزیزم احساس رضایت از زندگی وقت دست خود فرد باشه واسش نمیرن طلاق بگیرن، طلاق بگیری که چی بشه؟ شما وقتی یه سری خصوصیات اخلاقی داری که قصد تغییرش رو هم نداری، از همسرت که جدا بشی وضعیتت فرقی نداره، میری خونه پدرت، از بودن با اونا لذت نمی بری؛ چون نمی تونی بهشون محبت کنی، گذشت کنی و فقط توقع داری گیرنده باشی. با یه فرد جدید هم که ازدواج کنی ، چاق نباشه و اهل ورزش هم که نباشه 1000 تا خصوصیت دیگه داره که مورد پسند شما نیست، بازم بعد از یه مدت بخاطر اون دیوار شیشه ای که دور خودت کشیدی ازت دور میشه.

نقل قول:

---

من نمیدونم واقعا باید چیکار کنم

---

تاپیک هایی که اینجا بهتون معرفی شد رو خوندین؟؟؟؟

برای اینکه کمی مزاح هم بشه باید بگم شما منو یاد این طنز می اندازین که به دختره میگین چرا روزه نمی گیری، جواب میده اون باید منو بگیره

:311: این که شما الان میگین عزت نفسم اجازه نمیده دقیقا مثل این می مونه که ماه رمضون توقع داشته باشید روزه بیاد شما رو بگیره تا عزت نفستون حفظ بشه!!!!

سلام
زندگی آرام وخوبی داریدقدرشوبدونید
برای اینکه درست تصمیم بگیریدمی تونیدیه مدت فکرکنیدطلاق گرفتید نه درحدخیال بلکه واقعا آیا تحملش رادارید؟! آیا حاضرید دل ازدختر گلتون بکنید واورابه پدرش بسپارید آیامی دانیدیک دختراکثرنیازهایش رابامادرش درمیان می گذارد مثلا خیلی ببخشید مسائل مربوط به بلوغش را .حال فرض که همسرتون اجازه داد دخترش پیش شمابمونه اون وقت همین یه ذره حمایت پدری راازهمسرتون بابت دخترگلتون نداشتید

یه مدت تاپیکها و مشکلات خانمها و آقایونی که ازدواج دومشون هست را بخون.
معمولا دومین ازدواج مشکلات پیچیده تری نسبت به اولی داره.

هزینه ساختن زندگی ای که داری، شاید کمتر از هزینه طلاق و ... باشه.