نقل قول:
این مراجع مفاهیم ذیل را از پست اولش برداشت کردم.
1 - نا امیدی (به خودش، دیگران و خدا نسبت به اینکه در دنیا بتوان قدم مثبت و هدفداری برداشت)
2 - بی انگیزگی(توان لازم و جهت انرژی دهنده ای را نمی یابد)
3 - کم انرژی بودن و خستگی
4 - کمال گرا بودن و احتمالا دارای باورهای اشتباه و شناخت های تحریف شده.
به نظرم کلمه تضاد بهتر است . چیزهایی که من درباره خدا و مسایل اعتقادی شنیدم با چیزهایی که در دنیا می بینم در تضاد هست.و این مسله روحم را ازرده میکند.
سوال اول من این بود که ایا ارزو و دعای مرگ از امام خواستن درست است؟ایا به لحاظ اخلاقی خواستن مرگ از یک امام کار صحیحی است؟بعد از مطرح کردن این سوال کاربران پرسیدند چرا ارزوی مرگ میکنی من هم دلایل شخصیم رو نوشتم .و تبدیل به یک بحث شد.
نقل قول:
لذا پاسخگویی نخست باید ارزیابی این باشد که آیا مفاهیم بالا تا چه اندازه صحت دارد و آیا واقعا مراجع با مسائل بالا دست به گریبان هست یا نه ؟
خدا از قلب ها و نیت ها اگاه است و میداند چقدر مشکلات روحی ام صحت دارد
عنوان: ارزوی مرگ و خواستن اون از امام رضا؟چرا چنین سوالی رو در انجمن همدردی مطرح کردم؟و هدفم از این کار چیست؟انجمن، سایر موضوعات مورد علاقه، گسترش خلاقانه افکار و احساسات اعتقادی،اخلاقی
من بعد از دنبال کردن مسیر بالا در قسمت مربوط به مسایل اعتقادی و اخلاقی تاپیک زدم،چون فکر کردم موضوع و مورد من جایش در این قسمت است
در وب سایت ها و تالار های مذهبی ایران در مورد مسایل دینی و اعتقادی کاملا به صورت تعصبی جواب داده میشود و بیشتر جواب ها از یک منطق حفاظت شده است و انسان را گیج میکند،اما در تالار همدردی این چنین نیست.
امامان معصوم جواب هر شخص را به صورت واضح و حقیقی و با در نظر گرفتن احوالات پرسش کننده میدادند و هیچ وقت تند خویی نمیکردند،اما در تالارهای مذهبی این چنین نیست.
من بعد از دیدن وشنیدن قصه های دردناک زندگی ادمها و اتفاقاتی که به سر خودم اومد به این نتیجه رسیدم که زندگی در روی این کره خاکی خطرناک و عذاب اور است و تصمیم گرفتم از اختیار نصبی خودم استفاده کنم و امام رضا رو واسطه قرار بدم تا از خدا بخواد من رو در سن 26 سالگی قبض روح کنه و به سرای دیگر ببره.
اما میترسیدم با این خواسته ام از چشم خدا و امامش بیافتم،به همین خاطر سوال پرسیدم و حتی رفتن به حرم امام رضا را به بعد موکول کردم تا به یک جواب برسم.
خواسته من از خدا چندین دلیل دارد
1-کشتار و جنایات فجیع در زمین
2-شکنجه روحی و روانی به صورت مداوم و نامحدود
3-مراجعه به چندین روانشناس ایرانی و خارجی و صرف هزینه های هنگفت اما بی ثمر
4-عذاب وجدان و گریه های شبانه به خاطر گناهان گذشته
5-امید به زندگی ارومتر در برزخ،امید به قول هایی که خداوند به انسان ها داده.
================================================== ==============
زنان و کودکان افراد اسیب پذیر در جوامع انسانی هستند و نیاز به مراقبت دارند،خصوصا ان دسته از انسانها که با خدا رابطه معنوی دارند،اما غیر ممکن هست یک مرد بتونه همیشه از این افراد مراقبت کنه،یک مرد مسلمان به هنگام جهاد به خدا میگوید زن و بچه ام را به تو سپردم و بعد راهی جنگ میشود.
اما ببینید چه بلاهایی به سر زنان و کودکان مسلمان می اید ، کودکان را میکشند و به زنان تجاوز میکنند.چرا باید این چنین باشد.به نظر شما خدا نباید از این افراد مراقبت کند؟
زنی که پاک دامن است و با خدا رابطه معنوی دارد توسط چندین انسان شرور و شیطانی مورد تجاوز قرار میگیرد،ایا این تضاد با عدالت نیست؟
دختر بچه های معصوم و بی گناه مورد تجاوز افراد شرور و پست قرار میگیرند ایا این تضاد با عدالت نیست
مگر نگفته اند خداوند یاور مظلوم حقیقی ست،ایا زنان و کودکان مظلوم حقیقی نیستند؟
ایا خدا نباید یار و یاور زنان و کودکان مسلمانان باشد؟و انها را در پناه خود قرار دهد
ایا این درست است بگوییم چون خدا به این موجود شرور اختیار داده اجازه دارد از روی میل شیطانی اش یک زن پاک دامن را مورد ازار و اذیت قرار دهد؟
ایا برای یک مرد ننگ نیست که همسرش مورد تجاوز مردان شیطانی قرار بگیرد؟
ایا بهای بهشت این است که کودکانش کشته و زنانشان اسیر گردد؟
================================================== ============================================
من نمیخوام قوانین سایت همدردی رو به هم بریزم اما اینها حرف هایی بود که باید در یک جایی مطرح میکردم چون روحم را ازرده کرده بود.دنبال بحث هم نیستم
شاید در یک جای دیگر به جواب رسیدم
ممنون.