-
من میگم فقط دنبال حضانت باش
تو هیچی رو تو زندگیت از دست نمی دی وقتی بتونی بچت رو نگه داری و بتونی حداقل هفته ای یه بار ببینیش...
کارت رو نگه دار بی خیال بابای آیدا که زن می گیره یا نه ....اون کنار تو هم نه تو و نه بچت رو خوشبخت نمی کنه ...بذار با فاصله تو از اون زندگیتون باز سازی شه حتی با یه ازدواج....
اون ذهن ماست که به ما احساس شکست یا موفقیت رو القا میکنه...
دیگه اصرار نکن و برو تا تهش و دنبال حضانت بچه و ملاقات هفتگی اون باش.........
صبور باش و مقاوم............
ببین فکر کن تازه همه چی شروع شده و تو اول راهی این بار با سیاست باش و بدون هیچ حرفی با همسرت و بدون التماس به دنبال حضانت باش و هر بار که ایشون با شما بد بر خورد کردن صبور باش و با احترام باش ..........
-
ممنون دوستای خوبم
فردا دادخواست رو مینویسم و میدم تا بچه رو ببینم فعلا
بعد ماه رمضون هم با توجه به حکم دادگاه که گفته منع اشتغال در هرشهری بغیر از محل سکونت زوج با مدیر صحبت میکنم میرم شمال تا کارم از دستم نره بعدش با اون آقاست خواست زندگی کنه نخواستم بره طلاق بده
-
بهار عزيز سلام
دوست خوبم اگه خداي بزرگ و مهربون نخواد برگ از درخت نميوفته پس بسپار به خودش
حتما حتما خودتم واسه زندگيت تلاش كن نه با اصرار به شوهرت بلكه صبر و تحمل
ببين اگه صبوري كني مطمئن باش موفق ميشي
صبر صبر صبر
به هيچ عنوان به شوهرت اصرار نكن
بزار خاطرات خوبتون بياد تو ذهنش بزار نبودت و حس كن
بزار بفهمه ايدا به مادر خودش نياز داره نه نامادري
مطمئن باش شوهرتم دلش نميخواد بچش زير دستهاي نامادري بزرگ بشه
اين زندگي رو هم ميتوني به راحتي از دست بدي و هم به سختي به دست بياري
به راحتي:عجول باشي زندگيت و باختي
به سختي:بايد صبر كني
ايشالا مشكلت خيلي زود حل ميشه
خدا رو فراموش نكن
ذكر يا ودود هم محبت بين زن و شوهر و زياد مي كنه واسه من ثابت شداست
-
فقیر به دنبال شادی ثروتمند
ثروتمند به دنبال سادگی زندگی فقیر است
کودک به دنبال ازادی بزرگتر
بزرگتر به دنبال سادگی کودک
آنان که رفته اند در ارزوی بازگشت
آنان که مانده اند در ارزوی رفتن ...
خدایا کدامین پل در کجای دنیا شکسته است؛
که هیچ کس به مقصدش نمیرسد؟
-
وقتی " بعلاوه خدا باشی" منهای " هر چیزی" میتونی زندگی کنی
-
امروز بازم اومد اداره هم فحش داد البته یواش که فقط من شنیدم
بچه هم آورد جلو همکارام داد و بیداد که این پنج ماه بچه رو ول کرده چه مهر مادری داره از این حرفها
نتیجه اش این شد که معاونین و مدیر کل و رییس کارگزینی همه به اتفاق مجوز رفتن و انتقال منو اوکی دادن
-
خدایی هنوز روی حرفای قبلی خودم هستم ولی واقعا دیگه بعضی وقتها رفتارهایی سر میزنه که انسان نمیدونه چی بگه و واقعا در شان و منزلت فرد هست چنین رفتاری؟!!!
ولی بازم میگم شوهرت داره لجبازی میکنه کم آورده بدجور کم آوردهب رای همین داره داد و بیداد میکنه پس مسیری که طی کردی درست بوده.:72:
-
بهار عزیز:72:
خوشحال شدم از اینکه وضعیتت کمی مساعد تر شده.
لطفا با کمک مشاور سعی کن آروم تر و منطقی تر از این به بعد قدم برداری.
حتما از یک مشاور مجرب از این به بعد راهنمایی بگیر چون قدمهای الانت خیلی حیاتی و آینده ساز
میتونه باشه. لطفا هیچ قدم احساسی و عجولانه ای در مورد بچه یا کار یا پرونده طلاقت و .... انجام نده.
امیدوارم فرشته مهربون و مدیر عزیز بیاند و در این شرایط متفاوت و حیاتی راهنمایت بکنند.
موفق باشی:72:
-
کم آوردن رو قبول دارم درش از همه جهت بسته شده
چون پیشنهادهای منو برای آشتی قبول نکرد بخشیدن نصف مهریه
بخشیدن ماهانه مقداری از مهریه
یکم کوتاه اومدن تا جور شدن انتقالی
پیشنهاد همکارم برای واسطه شدن بینمون تا باهم آشتی کنیم
ولی جوابش این بود رای دادگاه بیاد طبق رای عمل میکنیم الان رای اومده اگه من برم محل سکونت همسرم میتونم کار کنم اداره هم که با این شرایط پیش اومده با قید فوریت منو میفرسته حالا اون آقا میخواهد چیکار کنه؟
ولی بازم دلم نمیخواهد قانونی برم دوست دارم آشتی بشیم و برم خودش بیاد منو ببره
کمک کنید اینجوری بشه
-
مدیرکل منتظر درخواست منه برای انتقالی یعنی فرصت داده که فکر کنم بعد کتبی بنویسم و او مراحل اداری رو پیگیری کنه چون تو شمال هم آشنا داره خودش شمالیه گفته ردیفه نگران نباش
من میخواهم با آشتی و به صورت توافقی با او برم نمیخواهم با لج بازی و قانون و کاغذ بازی برم
چطوری راضیش کنم؟