نمایش نسخه قابل چاپ
برومند ممنون عزیزم
آقا پارسا سلام بی نهایت سپاسگذارم نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم
حالم خیلی بد بود رفتم مزار شهدا کلی گریه کردم الان خیلی سبک شدم خیلی حالم بهتره امشب برگه آزمایش رو به شوهرم نشون میدم دارم سعی میکنم با قضیه کنار بیام.اینجوری اگه پیش برم زندگیمو نابود میکنم من زندگیمو شوهرمو بچه هامو دوست دارم.قربون حکمت خدا برم
دوباره پستای تمام بچه ها و مخصوصا شما آقا پارسا رو خوندم ممنونم که بیدارم کردی بزرگوار
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ملیسا.
دارم اشک میریزم بند هم نمیاد درسته مرد هستم ولی از بچگی این مشکلو داشتم
ملیسا خانم بگو اون قضیه رو کنار گذاشتی
ملیسا امشب جواب آزمایشتو در کنار همسرت جشن بگیر شادیو به خونت بیار ناراحتی نکن دوران حاملگی برا خانمها مثل عقدو نامزدی میمونه خوب اشتفاده کن
مبارک باشه :104:
- - - Updated - - -
برام دعا کن مشکل نازای همسرم هیچ ازدست دادن خودش داره جونمو میگیره فردا هم کمسیون جراحی قلب دارم تو میلاد خانوادم هم خبر ندارن نگفتم
حالا این منم که به دعای خواهرم ملیسا احتیاج دارم
دیدی مشکل دیگران وکسانیکه در نزدیکیه تو هستن میتونه بیشتر باشه پس خدارو شکر کن
ملیسای خوشبخت شب خوش
سلام به نازنین های همدری
جواب آزمایش رو گذاشتم تو یک جعبه و کادو پیچش کردم وقتی شوهرم شامش رو خورد بهش گفتم یه سوپرایز برات دارم با تعجب بهم خیره شدگفت مگه باهام قهر نبودی حالا داری بهم کادو میدی من گفتم حرف نباشه کادو رو دادم دستش و بهش گفتم بازش کنه از اون لحظه هم فیلم گرفتم هی میپرسید چی خریدی؟چقدر سبکه نکنه سرکاریه وای با چه ذوقی باز میکرد الهی قربونش برم وقتی باز کرد برگه آزمایش رو دراورد سرش رو از برگه بالا نمیاورد دیدم چند تا قطره افتاد تو برگه داشت گریه میکرد منم فیلم رو استوپ دادم و رفتم پیشش بغلم کرد و گفت ببخشید بخدا قصدم اذیت کردنت نبود گفت میدیدم گاهی وقتا شبا میری تو حیاط با خدا حرف میزنی حتی میدیدمت گریه میکنی گفت زجر کشیدنت رو میدیدم که چقدر نسبت به قبل لاغرتر شدی گفت میدیدم یواشکی قرص پروپرانول رو میخوری من اینا رو میدیدم و کاری از دستم بر نمیومد همش میترسیدم از دستت بدم میترسیدم یهو بزنه به سرت و ترکم کنی واسه همین این فکر به سرم زد چون هرچی اصرارت میکردم قبول نمیکردی گفتم شاید وجود یه بچه دیگه باعث بشه زندگیمون رنگ و بوی خاصی بگیره و تو هم مشغول بچه بشی و دیگه به گذشته فکر نکنی اشک میریخت و این حرفا رو میزد منم از شدت گریه به هق هق افتادم داشت به خودش بد و بیراه میگفت که دستمو گذاشتم جلو دهنش و گفتم من گذشته رو فراموش کردم تو تمام زندگی منی بیشتر از قبل عاشقتم شاید گاهی وقتا فکر میکردم ولی حالا دیگه قضیه فرق کرده به شوخی بهش گفتم از بس دوست داشتنی هستی دخترا عاشقت میشن بیا و پوستت رو برنزه کن خندیدیم گفت تو دنیای منی تو رو با هیچ کس عوض نمیکنم منم تا تونستم بوسیدمش :43:
ملیسا فهمید زندگی شیرینتر از این حرفاست خیلی خوبه آدمی گذشت داشته باشه من خیلی خودخواه شده بودم ولی دیگه ملیسا عوض شده ملیسا عاشقه.ملیسا خوشبخت ترین زن دنیاست:43:
===============
شیدا ممنون بابت گلت خودت گلی عزیزم:43:
آقا پارسا ببخشید باعث رنجش خاطرتون شدم خیلی کمکم کردی متشکرم:72:از همه همدردیهای مهربون عذر میخوام حلالم کنید
آقا پارسا راجع به نازایی همسرتون خدا ارحم الراحمینه توکل کنید به خدا تاپیکتون رو مطالعه کردم جایی فرمودید همسرتون وزنش بالاست. همین باعث عدم تخمک گذاریه اول از همه باید وزنشون رو زیر نظر متخصص تغذیه پایین بیارند و حتما از ویتامین های قبل بارداری مصرف کنند پیشنهاد میکنم تا وزنشون زیر صد نشد اقدام به بارداری نکنید چون خدایی ناکرده خطر ابتلا به دیابت بارداری و زایمان زودرس و تولد فرزند با وزن کم در بانوان چاق خیلی شایع هست انشاالله به حق صاحب الزمان خدا دامن همسرتون رو سبز کنه و زندگی شیرین و بی دغدغه ای رو براتون آرزومندم:72:
از همه شما مهربونا متشکرم:72:
مبارک باشه ملیسا جان :326:. حسابی مواظب این کوچولو باش و نگذار هیچ کمبودی داشته باشه:43: تازه الان شانس درخونه تو رو زده و پیش شوهرت عزیر شدی و هر چی بخواهی فراهم می کند. دوست داری چی داشته باشی ؟ من اگر جای تو بودم یک مسافرت که همیشه دلم می خواست درخواست می کردم یا یکمی ناز می کردم و از شوهرم می خواستم کمکم کنه مثلا توی کارهای خونه . :joyous:
ملیسا سلام عزیزم:43:
مبارک باشه:72: با خوندن پستت اشکم دراومد انشاالله همیشه در پناه حق شاد و خندان باشی و خدا بهت یه نینی سالم و تپل مپل بده
موفق باشید:72:
ایول خیلی لذت بردم درودب ر شما بانو :104::72: خیلی خیلی خوشحال شدم اینکارو انجام دادید ایشالله این نی نی خوشگلتان هم دنیا بیاد و باعث هرچه مستحکمتر شدن کانون گرم خانواده تان بهش و با خودش خیر و برکت بیاره توی خانوادتان :72:نقل قول:
نوشته اصلی توسط ملیسا.
parsa1400 دادا دست گلت درد نکنه راهنمایی کردین و بهشون امید دادین خدا خیرت بده :43:
- - - Updated - - -
:310::227::73::326::123:
عزیزم، خیلی خیلی خوشحال شدم!
میدونی این گذشت بیشتر از همسرت، باره دل خودت رو سبک کرد. :310::310:
چشمانت رو باز کرد برای اینکه دوباره خوبی ها و زیبایی های این دنیا رو ببینی!
ازت میخوام از خداوند شاکر باشی و اگر برات مقدوره، چه نذری واسه سالم بدنیا اومدن بچه ات و حفظ زندگیت از هر چه چشم و نذر هست، نذر کنی!
الهی بحق علی اکبر (ع) لیلا، توی این روزهای عزیز، مشکل تک تک بچه های همدردی، از جمله آقاپارسا هم به خیر و خوشی حل بشه! الهی آمین!:323:
ملیسا ج ا ن سلام
باز نتونستم جلو اشکامو بگیرم چقدر زیبا برامون دیشبو تعریف کردی انگار هممون اونجا بودیم
من خیلی وقت بود متوجه بغض تو گلوت شده بودم ولی تنهایی ثمر نداشت و به اشکهای همسرت هم احتیاج بود
دیدی همسرتم فرزند نمیخواست بدنبال تو بود .بدنبال روح همسرش .دیدی تمام دردایی گه تو تنهایی کشیدی اون میدیده واون هم داشته درد میکشیده تو تو حیاط اشک میریختی اون تو خونه هر دو ازخدا همو میخواستین ولی به هم نمی گفتین .
هر کاری بی حکمت نیست خدا یه روح تازه به هر دو شما داده به زندگیتون قدرشو بدونید .
ملیسا ج ا ن خواهرم یه نکته . شما الان اون قضیه رو فراموش کردی تموم اشکای شوهرت از صدتا ببخشید تضمین بالاتره درست. ولی مثل یک زنو شوهر معمولی که گذشته تلخی هم ندارن باید رو شوهرت تعصب داشته باشی گفتم معمولی نری دوباره شلوغش کنی هااا مثل همون برنزه کردن حرف خودت هر چند اون الان رو شما خیلی حساسه حتی به بلند کردن سینی امکان داره گیر بده . ولی نزار تو تمام لحظه های زندگیت جای خالی تورو حس کنه والبته زیادم بهش نزدیک نشو .
با مسافرت موافقم لازمه قبلن گفته بودم حالا هم نوپو جان دوباره گفتن
ملیسا خانم اگه جایی سرتون داد زدم یا بلند صحبت کردم عذر میخوام شاید لازم بود ولی اگه جایی بهت نزدیک شدم بزار به حساب برادر خواهری معضرت میخوام بی ادبی کردم .
از تمام هم تالاریها بابت هم در دیشون به ملیسا و خودم مملون از دل از خاله قزی شیدا و فرشته مهربون وتمام کسانیکه تشکر کردن خانم برومند نوپو مینوش
به همراه شما پیشکسوتان به هم ندایی در تالار ادامه میدیم وهستیم تا آقا بیاد وتمام مشکلاتمونو حل کنه ودل شکسته ای نباشه تا اسم تالار و عوض کنیم با هم
ملیسا خانم شریک دردت شدیم شریک شادیت هم خواهیم بود در کنار ما در تالار باش و به دوستان در حل مشکشون باتوجه به تجرت کمک کن اگه تونستی
بدرود
با خوندن پست های آخر خیلی خوشحال شدم مبارکت باشه دوستم
هم مبارک نی نی ...
هم مبارک احساس قشنگ و آرامشی که بهش رسیدی ...
منم مثل خودت طعم خیانت رو چشیدم ....
اگه میشه خواهش کنم کمی به من همدردی بده تا منم مثل شما این احساس آرامش رو بدست بیارم ...