فرشته مهربان , خانم شین و آقای حمید ممنونم از توجه و راهنماییتون خیلی استفاده کردم
فرشته مهربان اگه ممکن در انجمن آزاد هم به تاپیکم سر بزنید
نمایش نسخه قابل چاپ
فرشته مهربان , خانم شین و آقای حمید ممنونم از توجه و راهنماییتون خیلی استفاده کردم
فرشته مهربان اگه ممکن در انجمن آزاد هم به تاپیکم سر بزنید
سلام خانومی
خوبی ؟
چه خبر چی شد ؟
سلام زندگی موفق
خبر خاصی نیست وضعیت مثل سابقه , هیچ پیشرفتی نکردیم, دیروز باهاش حرف زدم گفت دیگه منو نمیبینی
امروز عصر همسایون که تو این دو سال فقط یکی دوبار شاید تو آسانسور یا پارکینگ با هم سلام احوالپرسی کردیمو حتی اسم هم رو هم نمیدونستیم زنگ زد که اگه اجازه بدین میخواستم با دو تا دیگه از همسایه ها مزاحم بشیمو بیایم خونتون , منم اولس تعجب کردم ولی میشد حدس زد برای چی دارن میان
اومده بودن که حالمو بپرسن میگفت من صدای گریه هاتو همیشه میشنوم و خیلی ناراحت میشم, آخه این اتاقی که توش نماز میخونمو گریه و دعا کنا واحد اوناست و صدا هم میرفته متاسفانه:47:
اومده بودن بگن تنها نمون هر وقت دلت گرفت بیا خونه یکی از ما دور هم باشیم , صدای دعوامونو میشنیدن و خانومه همسایه میگفت تو که چیزی نمیگفتی خودش صداشو برده بود بالا
خیلی ناراحت شدم و البته شرمنده, آبرو برامون نموند تو ساختمون فکر کنم زندگیمون خیلی داغونه ولی من اصرار دارم درستش کنم
- - - Updated - - -
امروز عصر همسایون که تو این دو سال فقط یکی دوبار شاید تو آسانسور یا پارکینگ با هم سلام احوالپرسی کردیمو حتی اسم هم رو هم نمیدونستیم زنگ زد که اگه اجازه بدین میخواستم با دو تا دیگه از همسایه ها مزاحم بشیمو بیایم خونتون , منم اولس تعجب کردم ولی میشد حدس زد برای چی دارن میان
اومده بودن که حالمو بپرسن میگفت من صدای گریه هاتو همیشه میشنوم و خیلی ناراحت میشم, آخه این اتاقی که توش نماز میخونمو گریه و دعا کنا واحد اوناست و صدا هم میرفته متاسفانه:47:
اومده بودن بگن تنها نمون هر وقت دلت گرفت بیا خونه یکی از ما دور هم باشیم , صدای دعوامونو میشنیدن و خانومه همسایه میگفت تو که چیزی نمیگفتی خودش صداشو برده بود بالا
خیلی ناراحت شدم و البته شرمنده, آبرو برامون نموند تو ساختمون فکر کنم زندگیمون خیلی داغونه ولی من اصرار دارم درستش کنم
اگر امکان داره، می شه یه مقدار از سابقه ی زندگیتون بگی؟
چند سالتونه؟ ازدواجتون به چه شکل بوده؟ آیا همسرتون از اول به زندگیتون اشتیاق و علاقه نداشتند؟
علت اصلی این درخواست همسرتون چیه؟
مشکلتون چی بوده که شما می گی خودم اشتباهاتم را قبول دارم.
آیا قابل جبران کردن هست؟
چرا همسرتون یک دفعه به این حد از ناامیدی از زندگی مشترکتون رسیدن؟
شیدای عزیز فکر کنم تو پست اولم توضیح دادم , 6 سال پیش عقد کردیم بیشتر از سه سالم دوست بودیم
ایشون که یه دل نه صد دل عاشق بودن مثلا!!!! اشتباهم این بود که به شدت آدم کنترلگری هستم و به قول همسرم واسه همه تعیین تکلیف میکنم از جمله همسرم ,مثله اینکه کجا بریم کی بریم یاچه حرفی بزن یا چه حرفی نزن... میشه گفت اصلا فکر نمیکردم مرد , غرور داره مثله یه بچه باهاش برخورد میکردم, اما فکر نکنم همش این باشه چون این مسایل قابلیت حل شدن داره , مساله این که میگن دیگه بهت حسی ندارم و این زندگی براش ارزشی نداره که بخواد یه فرصت دیگه بده
خیلی گیج شدم یکی میگه محبت کن و ابراز علاقه و دلتنگی , یکی میگه به خودت برس خوشحال باش بذار بفهمه بدون اونم میتونی زندگی کنی
محبت و ابراز علاقه کردن شما هیچ منافاتی با زندگی کردن شما و حفظ آرامش و وابسته نبودن نداره . شما نشان بده که دوستش داری ، دلتنگش هستی و زندگی با او را دوست داری اما اگر او اصرار به جدایی داشته باشد وابسته نیستی ، نمی ترسی ، علیرغم میلت می پذیری و حاضر نیستی به او تحمیل شوی چون دوستش داری حاضر نیستی که به زور باهات زندگی کنه ، چون دوستش داری نمی خواهی خودخواهانه علیرغم میلش باهات زندگی کنه ، چون دوستش داری حاضر نیستی اذیت بشه در کنار تو ..... این یعنی دوست داشتن واقعی و شما همین را باید نشانش بدهی با محتوای حرفهایت با رفتارت . یعنی دلتنگش باش ، ابراز علاقه بکن ، اما معطلش هم نباش یعنی زندگی کن .... تکرار مکرر اینکه دیگه نمی بینی مرا برای ایجاد واکنش هست این واکنش وارونه هست به احتمال قوی ... وقتی می گه دیگه منو نمی بینی بگو دارم خودم را به این عادت میدم دیگه تکرار نکن من باور کردم ، می دونم از من متنفری ، میدونم نمی خواهی با من به زندگی ادامه بدهی حتی اگر من اشتباهاتمو بپذیریم و بخواهم رویه ام را تغییر دهم . بگو من حرفم اینه که دوستت دارم ، زندگی با تو را دوست دارم ، سهم خودم را از اشتباهات و به اینجا رسیدن زندگیمون را پذیرفتم و دارم روی خودم کار می کنم چون فهمیدم این ضعفها در هر موقعیتی از زندگی برای من خوب نیست اگر شانس زندگی دوباره با تو را داشتم که در کنار تو با این تغییرات لذت زندگی درست را خواهم چشید اگر هم نه که در موقعیت های دیگر زندگیم درست رفتار کردن را پیشه می کنم .
بگو با تمام وجودم برات دعا می کنم خانمی اونجوری که دوست داری جای مرا در زندگیت بگیره ..... من اصلاض نه تحمیل می کنم بیای خونه ، نه اصرار می کنم که با من زندگی کنی و نه می خواهم حتی با تماس گرفتنهام اذیتت کنم . اما بدان در قلبم جاداری و با یادت سر می کنم تا زمانی که قانوناً از هم جدا نشدیم که برای این کار هم من قدمی بر نمی دارم چون راضی به جدایی نیستم و لذا خودت باید اقدام کنی و من در اون صورت من در واقع خواسته ترا اجابت می کنم علیرغم میل خودم اونم چون دوستت دارم . تو مرا دوست نداری و این برای من دردناک هست و نمی خواهم خودخواهانه وادارت کنم که با کسی که دوستش نداری زندگی کنی . بگو فقط وقتی رسماً جدا شدیم میرم به سمتی که به یاد نیارمت تا راحت باشی و منم برم دنبال سرنوشتم تا چی باشد .
دقت کن با همین محتوا و همین پیام با او حرف بزن .
او را رها کن و روی زندگی همراه با آرامش خودت تمرکز کن اما این به معنای عدم علاقه به او و عدم ابراز آن و عدم محبت به او نیست . از او هیچ انتظاری نداشته باش اما خودت از محبت دریغ نورز ، مودبانه و با احترام و با موج مثبت با او حرف بزن و برایش پیامک بده .
مفهوم شعرها و متنهای عاشقانه ات با این محتوا باشه که تو رفتی و من در غم فراقت و ..... یعنی از رفتن یار و دور شدن یار و رنج زندگی بدون او بگو و امید اینکه وفا کنه و به سویت بیاید .
مثلا، این ابیاتی از این غزل حافظ :
گفتم غم تو دارم ، گفتا غمت سرآید
گفتم که ماه من شو ، گفتا اگر برآید
گفتم زمهرورزان ، رسم وفا بیاموز
گفتا زخوبرویان ، این کار کمتر برآید
*****
یا نمونه های زیر :
وفایت با جفایت هردو نیکوست
تفاوت کی کند چون دارمت دوست
****
هر گاه از غروب عاطفه اطرافيان خسته شدى, قلب مرا ياد كن كه به خاطر تو مى تپد
*****
اگه با ديدن من غم تو دلت جون ميگيره ميرم که تا ابد قلبتو آروم بگيره.
******
يادت از خودت مهربونتره چون وقتي تو نيستي يادت تنهام نميزاره
********
زغم كسي اسيرم كه ز من خبر ندارد*عجب از محبت من كه در او اثر ندارد*غلط است هر كه كويد دل به دل راه دارد*دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد.
******
گفتن لحظه اخر واسه من هنوز سواله
ديدن دوباره اون فقط تو خواب و خياله
*********
عشق امانت با ارزشيست كه هر كسي آن را در قلبش نگه ميدارد براي همين است كه هر وقت بخواهي عشقت را از كسي پس بگيري بايد قلبش را بشكني!!!
******
وفایت با جفایت هر دو نیکوست
تفاوت کی کند چون دارمت دوست
بین از تو چه پنهون دلم هواتو کرده
هوای صحبتهای تو آشنا رو کرده
می خواهم هزارویک شب بشینم پای حرفات
نگاهمو بدوزم به اون غنچه لبهات
بین از تو چه پنهون قشنگم نازنینم
نمی خوام نمی تونم که دوری تو ببینم
توی چشمای قشنگت یه آسمون ستارس
تبسم رو اون لبات برام عمر دوبارس
شیشه پنجره را باران شست گل من
اما کس نتواند بشوید نقش تو را از دل من
***********
صبر کن عشق زمین گیر شود بعد برو
یا دل از دیدن تو سیر شود بعد برو
تو اگر کوچ کنی ، بغض دلم می شکند
صبر کن گریه به زنجیر شود بعد برو
*******
در انتظار دیدنت به دشت غم نشسته ام
رها نکن دل مرا بیا که دل شکسته ام
********
به دل میگم یه روز میاد ، اینم یه خود فریبیه
از عشق اون قسمت من آخرش بی نصیبیه
*********
به آسمون سپردم چشم از تو بر نداره ، مراقب تو باشه
سرت بلا نیاره ، تا تو نخوای نتابه ، دلت گرفت بباره
********
بپذیر نامه نوشتم که فقط یاد توام
به خدا منتظر لحظه دیدار توام
در گلستان ندهد هیچ گلی بوی تو را
تو گل سرخ منی به خدا خار توام
*********
جان اسیر دل ، دل اسیر دوست
دوست چه می داند ، دل اسیر اوست
********
آرزويم اين است نرود اشك در چشم تو هرگز مگر از شوقزياد......نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز........و به اندازه ي هر روز تو عاشقباشي........عاشق آنكه تو را مي خواهد.......و به لبخند تو از خويش رها ميگردد......... و ترا دوست بدارد به همان اندازه كه دلت مي خواهد
********
یادت همیشه سبز است در خلوت خیالم
خوبم به خوبی تو ، هرچند نپرسی حالم
*******
با این نمونه های امیدوارم دستت بیاد که با چه محتوا و پیامی پیامک بدهی
موفق باشی
ممنونم فرشته مهربان با راهنمایی شما همین رویه را در پیش گرفتم
- - - Updated - - -
مشکلم اینه که حس واقعیم این نیست , یعنی ترس دارم ازطلاق و مشکلات بعدش یعنی اگه بهش بگم اگه تو خواهان جدایی هستی منم به خاطر رضایت تو اینکارو انجام میدم دروغ گفتم , ضمن اینکه اولین بار که حرف طلاق زده شد و همین مشکلات پیش اومد من گفتم اگه به من علاقه نداری حاضرم جدا شم که ایشونم سریعا موافقت کردو دیگه هم کوتاه نیومد. نکنه بگم اگه شما اینجوری میخوای منم چون میخوام تو اذیت نشی تمخالفتنمیکنم نره یه دفعه از خدا خواسته اقدام کنه که منم راضی شدم و مشکل دیگه ای نیست
الان همسرت کجاست ؟
از خانوادش خبر داری ؟
همسرم تو دفترش میخوابه , با خانوادش هم کم و بیش , مناسبتها مثله روز پدر و ... بهشون زنگ میزنم واسه تبریک
- - - Updated - - -
همسرم تو دفترش میخوابه , با خانوادش هم کم و بیش , مناسبتها مثله روز پدر و ... بهشون زنگ میزنم واسه تبریک