-
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
فرهنگ 27
همه چطورین؟
من از اون همه ای که ایشون میفرمایید خبر دارم، متاسفانه یکیشون خواهر خوده منه... یک مورد رو بهش پیشنهاد کردم و گفتم بچه مومن خوبیه ولی گفت سرمایه، خونه، ماشین، فلان نداره سرشو بذاره زمین بمیره، راحت هی منو با اونها مقایسه میکنه میگم صیغه من از اینها جداست باز کارش همینه... چرا؟ چون همه (بلا نسبت بعضی ها) لقمه آماده میخوان و وقتی هم بهش میگم با هم زندگی تون رو بسازید میگه نه.
ارزش ساختن زندگی با هم خیلی بیشتره و زن و شوهری که با هم خونه میگیرند با هم ماشین میگیرند ارزش تک تک خشت های زندگیشون رو میدونند تا اونی که دنبال لقمه آماده است! به نظر من اون دست از دختر هایی که تن به ازدواج به خاطر موقعیت شغلی و وضعیت اقتصادی طرف میدند با فاحشه تفاوتی نداره.
این هم بگم یه حداقلی در زندگی باید باشه وگرنه شکم گشنه که خوابش نمیبره.
برادر عزیزم rezac64 جان شما داستانتون کم و بیش شبیه به خود منه، البته من واسه تحقیق میدانی اینجا اومدم طرز زندگیم دست کمی از متاهلی نداره از 20 سالگی دیگه مستقل زندگی میکنم و به خاطر چیز هایی که شما شنیدید هم اینجا اومدم ببینم وضیعتی که ازش حرف زدند به چه حد حاد هستش چون مادر بنده هم زیرام رو آب کرده که وقت ازدواج و از اینجور چیزهاست من وارد نمیخوام بشم چون هنوز تکلیف ام مشخص نیست. من خود نکبت ام رو بهتر میشناسم و نمیذارم کسی جای من تصمیم بگیره.
حالا در مورد این چیز هایی که میشنویم ته داستان رو که بگیری بر میگرده به چشم و گوش بسته زن و شوهر که همدیگرو درست نشناختند.
خدا رو شکر من تجربه خواستگاری رفتن رو ندارم چون واقعا موردی بهم نخورده و خودم هم احساس نیاز نکردم ولی توی مصاحبه های سفارت خونه ها کم و بیش شبیه به مراسم خواستگاریه درک میکنم چه حسی آدم پیدا میکنه، سواد داری میگند چقدر تو جیبته...
باید ببینید از ازدواج چی میخواید و دنبال چی هستید!
یه چیز هایی رو میخواستم بنویسم جاش نیست، دلهره آینده رو نداشته باش سریع آدم رو پیر میکنه میدونی چرا توی مزایده میای شرکت میکنی و طرح میدی با میلگرد 17 تومن بعد از 1 ماه همون میلگرد میشه 20 تومن... همین فردا پس فردا یه تیتر میزنند توی روزنامه انگشت به دهن میمونی، من میخواستم یک شرکت توی روسیه تاسیس کنم خورد به ناارامی های اوکرایل و تحریم های علیه روسیه دیگه الان هم شیفت کردم برای هنگ کنگ همیشه راه های ثانوی رو در نظر داشته باش.
من عمران نخوندم ولی یک مقاومت مصالح و پی و اسکلت بندی و مکانیک سیالات با نقشه کشی رو خوندم رفتم تو کارش واسه پلان هم دو تا از مدل های خارجی در میارم یه جاییش رو به نظرم بد میاد میدم به مادرم نظر بده اون بهم ایده های خوبی میده و اجراش میکنم. من اصلا رشته ام فنی نیست چرا ورود کردم به همچین رشته ای ؟ چون دوست داشتم، چون دایره تخصص هامو گسترش که بدم میتونم از هر چیزی پول بسازم. این رو بهت بگم اگر نگران پول هستی دایره تخصص هاتو بیشتر کن. بساز و بفروشی سود آنچنانی نداره مگر اینکه تهران متری 800 تا 1میلیون جمع کنی بعد متری 12 20 میلیون بفروشی آره اون سود داره ولی من نیستم.
دنبال راه در رو نباش اگر بری یه جا یا یکی ازت باج میخواد یا اینکه به خاطر پولی که درآوردی مال حروم بیاد داخل سفره برکت رو از زندگی میبره. اونی هم که به آدم پیشنهاد فروش تراکم میده هم جوابش کنی بهتره.
از اونجایی که هم دوست داری ازدواج کنی اگر خیلی سرت شلوغه به مادر و دوستان بسپار مورد برات پیدا کنه یا خودت اینور و اونور بگرد به هر حال توی زندگی، آدم با خیلی از مردم برخورد میکنه، شانس هم دخلیه. اگر هم دوستاتون آیه یاس میخونند هم بذار بخونند اول و آخر خودتونید که تصمیم میگیرید.
موفق باشی
-
سلام
شرایط همسرم من هم وقتی اومد خواستگاری مشابه شما بود با این تفاوت که حق التدریس نبود
وقتی اومد خواستگاری پس انداز زیادی نداشت درحد یه ماشین 3میلیونی
اما خدا رو شکرالان اوضاعش خوبه
شرکتش رو انتقال داد به شهر بزرگتر از شهرداری چندتا کار گرفت هیچ پارتی هم نداشت
توی 3سال تونست ماشین 20میلیونی بخره و پول، رهن خونه، طلا و t.v رو کار کنه
شرایط کاریش هم مثل شماست چندماه سرش کلی شلوغه چندماه هم خلوت
اصلا نترسید و توکلتون به خدا بشه خدا بزرگه
-
قضیه این آقا شده "مار گزیده از ریسمان و سیاه و سفید می ترسه". حالا دخترهای این تالار که همیشه طرفداری جنس خودشون رو می کنن بریزن تو تاپیک این آقا که شما ایده آل گرای و فلان و بهمان! فکر می کنید که بی خودی واژه "دختران آهن پرست" توی جامعه باب شده و یا عده ای به طور مغرضانه این واژه رو باب کردن؟ نه خیر چنین چیزهایی واقعیت داره و اکثر دخترها آهن پرست شدن و ارزش هر انسان رو پول طرف مشخص میکنه، حالا طرف مقابل هر چقدر هم توی خانواده ی فقیر بزرگ شده باشه تفاوتی در توقعاتش ایجاد نمیکنه. در حالی که جامعه طوری شده که بهتره آدم از یه خانواده متوسط به بالا دختر بگیره که چشم و دلش از مسایل مادی سیر شده و از خواستگار به جای آهن، انسانیت طلب می کنه. پس خانم های تالار یکمی واقع بین باشید و واقعیت های جامعه رو بپذیرید.
شما هم دوست گرامی شرایطت خیلی خوبه ولی توصیه می کنم که قبل از زدن در خونه ی کسی اول یک شناخت از خودش و خانوادش پیدا بکنی و یک نفر هم هم سطح خودت پیدا بکن. وگرنه این میزان درآمد با وجود داشتن مسکن یک زندگی بی دغدغه رو فراهم می کنه و اونهایی که شرایط شما رو قبلو نمی کنن ایراد از شما نیست، ایراد از خودشون و زیاده خواهی هاشون هست و نمی شه آینده چندان خوبی برای این افرد متصور شد. پس به هیچ وجه غم به دلت راه نده و با سربلندی دنبال یک مورد مناسب بگرد.
-
سلام
هیچکس از اول زندگی بی نیاز نیست.واقعا هر آدم فهمیده ای هم اینو میدونه که تو این دوره زمونه نباید مثل دختر بچه های دبیرستانی فکر کرد.
تو این وضعیت جامعه اول کار و بعد مشکل مسکن تبدیل به یک معزل شده که خدا رو شکر شما هردو فاکتور اساسیو دارین و نگران نباشید.اگرم خانمی با این شرایط مشکل داشت بهتره اصلا سمتش نرید چون معلومه تو فاز آگاهی از زندگی نیست