آقای فدایی یار خدا شمارو خیر بده که به جای سعی در منصرف کردن، دقیقا جواب سوالو میدین.
دقیقا همینطور دارم رفتار میکنم و راستش برام سختم نیست. الان نه من اطراف اونم نه اون، در حالیکه اون مدت مدام سر راه هم سبز میشدیم. اگه اونم به رفتار من دقت کنه، احتمالا الان ازبس که عادی هستم فکر میکنه منم بی خیالش شدم.
اینم که میگید فکر کرده من دیگه دم دستشم و دست نیافتنی نیستم، آره همینطوره. مخصوصا که متاسفانه این ماجرای من همزمان شده با مزاحمت های اون دختری که قبلا حرفشو زدم. و این از دو جهت بده: یکی اینکه الان حس میکنه خیلی هوادار داره و محبوبه و لزومی نداره الان با عجله دست به تصمیم گیری بزنه، 2 هم اینکه فکر میکنه منم از قشر همون دختر هستم!! (میگفت من که به شما شماره ندادم یا ازتون درخواست شماره نکردم، اما الان از شماره های ناشناس برام پیام میاد و میخوام دیگه خطمو عوض کنم! )
راستش حقم داره، با کاری که دوست من کرد و کلا فضای خاله زنکی که توی دانشگاه حاکمه، منم بودم همینجوری فکر میکردم...
به هرحال الان من عادی هستم، اونم عادیه یا راستش شایدم یه کمی فرار هم میکنه باز. چندباری دیدم که وقتی من مثلا میرم توی کتابخونه، اون پا میشه میره. حالا نمیدونم عمدیه یا نه. ولی دیگه این کارا برام مهم نیست، مهم نتیجه است. اما من نمیخوام از دست بدم این موقعیتو :(