نوشته اصلی توسط
واحد
عسل جان اینکه ایشون توی اون خانواده بزرگ شده و حتما انعکاسی از اون فرهنگ در ایشون هم خواهد بود ولی زندگی و تحصیل و کار در فرهنگها و مکان های دیگر هم در طرز فکر و عمل فرد کاملا دخیل هست اینکه ایشون صدر صد مثل عموش یا پدرش باشه نه ولی شاید کمی شبیه اونا باشه و شما با قبول این واقعیت با ید جلو برید به نظر میرسه تو خانواده شما هم رگه هایی از زن سالاری مشاهده میشه . وگرنه اگه حرفهای ایشون غیر منطقی بود درسته پدرتون باید جوابشو میداد . یعنی مادرتون باید اجازه میداد تا پدرتون جوابشو بده . دوم اینکه تو دور و بر ما خیلیا انتظارات زیادی از ما دارن قرار نیست که ما همه انتظارات بقیه رو بر اورده کنیم شما وقتی ازدواج میکنید یه خانواده مستقل میشید و هیچ کس حق تصمیم گیری براتون رو نداره الا شما دونفر . اگه همسرتونم این اعتقاد رو داشته باشه هیچ مشکلی پیش نمیاد . در مورد پیشنهادتون هم میتونم بگم که این یعنی امیدوار کردن ایشون . ولی شما بهتره با کسی ازدواج کنید که واقعا بهش علاقه داشته باشید گذاشتن شرط و شروط نشانه اینه که بهشون علاقمند نیستید . اگر بهشون علاقه دارید با شرایط موجود ایشونو بپذیرید . اگه همچون شرایطی رو مطرح کنید ایشون به خاطر علاقه ای که به شما داره ممکنه همه رو قبول کنه ولی اگه نتونه به اونا عمل کنه زندگیتون دچار مشکل میشه . به نظر میرسه شما ایشونو میخواین منهای خانواده اش . عزیزم این امکان پذیر نیست . شما اونو ر دنیا هم که باشید خانواده ریشه هر فرده . شما زیباترین گل عالم رو هم اگه از ریشه جداش کنی چند روز بیشتر دووم نمیاره !