نوشته اصلی توسط
مدیرهمدردی
با سلام و احترام
من صرفا پست اول که مشکل در آن شرح داده شده است را خواندم و سایر پست ها را وقت مطالعه پیدا نکردم. لذا جوابم صرفا معطوف به پست اول هست.
اساسا دو راه وجود دارد که این مشکل را صد در صد حل می کند. و انتخاب غیر از این دو راه حتما شما را به باتلاقی از مشکلات خواهد کشید که به هیچ وجه نجاتی در آن نیست.
یکم: با توجه به روحیه ای که شما دارید و همچین با توجه به بی مهارتی و ناآگاهی که این دختر خانم دارد (چه مسئله ای که برایش پیش آمده، و چه اینکه تصور کرده است که باید چنین مسئله را به شما بگوید.) ، کلا باید قید این دختر خانم را بزنید. و خود را وارد چنین ازدواجی نکنید.
دوم: شاید بگویید همه معیارها و شرایط شما با هم تطابق دارد. و نمی توانی قید این دختر خانم را بزنید. و برایتان بسیار سخت و غیر ممکن است که با او ازدواج نکیند.
اگر چنین هست تنها این راهکار دوم می ماند.
و آن اینست که شتر دیدی ندیدی.
یعنی بتوانی حس خودت را در دلت به نوعی کنترل کنی که حتی به این دختر خانم که قصد ازدواج هم دارید دیگر در این مورد حرفی نزنید و به رویش نیاورید، و به خانواده او و هیچ کس دیگری هم حرف نزنید . یعنی یک صفتی در حد ستارالعیوب بودن.
همچنین باید رفت و آمدهایتان را هم داشته باشید. البته می تواند مقدارش کنترل شده باشد. آنقدر که کسی شک نکند که شما با باجناقتان مشکلی دارید.
اگر این تصمیم را بگیرید باید جلسات مشاوره حضوری زیادی بروید تا این تصمیم را بتوانید اجرایی کنید.
حالا تصمیم با شماست؟
یا راه اول انتخاب کنید. و بی خیالش شوید
یا راه دوم انتخاب کنید و بگویید شتر دیدی ندیدی
راه سوم هم که در احساس شما جا خوش کرده است نیز یعنی آتش زدن پیش از موعد یک زندگی. یعنی شما قبل ا ز اینکه بنای این زندگی را بگذارید ، آتشی مشتعل می کنید و بعد زندگیتون را مستقیما وسط آن می برید.
به هر حال انتخاب باشماست و این زندگی شماست.
اما اگر می خواهید مستقیما نظر مشاور خود را بدانید با توجه به روحیه شما من راه اول را پیشنهاد می کنم. این راه فقط چند روز یا چند ماه شما را می سوزاند.
راه دوم یک عمر آزارتان می دهد.
و راه سوم هم که شما و بقیه را نابود می کند.