اگر دست و دلباز بود
یا اگر مرد پولداری بود و شما را بهترین هتل ها و رستوران ها می برد مشکلی نداشتی برای این که بذاری بهت دست بزنه؟
نمایش نسخه قابل چاپ
اگر دست و دلباز بود
یا اگر مرد پولداری بود و شما را بهترین هتل ها و رستوران ها می برد مشکلی نداشتی برای این که بذاری بهت دست بزنه؟
با ammin موافقم
طرز برخوردت با مساله دقیقا مثل منه
اما مواظب باش ضربه روحی احساسی و حتی اعتقادی که در طول این رابطه و بعد از تموم شدنش میخوری جبرانش خیلی خیلی سخته
یعنی زندگیت میشه بحث با این اقا که تو اگه منو دوست داری چرا اینجوری؟چرا اونجور نیستی؟ همش هم بی فایده است
چون حقیقت اینه که اون اقا درگیر احساسات و تو نمیشه و فقط ازت یه چیز میخاد
مخصوصا اگه خودت راضی باشی دیگه ببخشید اینو میگم از چشمش میفتی و برات ارزش قائل نمیشه فکر میکنه تو خودتو راحت بهش عرضه کردی
ببخشید رک و راست نوشتم عزیزم و لی حقایق اینجور روابط که من و تو و امثال ما توش درگیر میشیم همینه
ببین مساله اینجاست که منم صیغه خوندم
حالا تو فکر میکنی موقع ازدواج رسمی طرفت بپرسه چی میخای بهش بگی؟ بگی دست هیچکس بهم نخورده؟ فکر میکنی بهش بگی صیغه خوندی چه فکری میکنه راجع به تو؟که بی اطلاع خانواده ت اینکارو کردی؟
میتونی به کسی بگی من صیغه خوندم؟ فکر میکنی اصلا بشه گفت؟
بخدا من بعد از صیغه حس دوست دختر نداشتم حس زن مطلقه داشتم اینو به خودشم گفتم
موضوع مهم دیگه اینه که خودم بهش رسیدم مطمئن باش درسته و اون اینه که:
شک نکن وقتی رابطه ای پنهانی باشه حتی اگه حلال باشه تاثیر منفی خودشو خواهد داشت و تورو خودسر میکنه طوریکه بدون صیغه هم دیگه واست عادیه
خصلت رابطه پنهانی همینه...
اصلا صیغه واسه اینه که دیگران بدونن و تو یه جورایی مجبورر شی طبق هنجارهای جامعه سالم ، زندگی کنی ..
بخدا اصلا چیز خوبی ی نیست
دردناکه خیلی دردناک...
- - - Updated - - -
تازه طرف من خسیس نبود اما کم کم بهم بی توجه شد چون میدونست دیگه هستم و تلاشی نمیکرد دلمو بدست بیاره
دیگه حتی خوراکی همم نخرید!!!!!!!
به 80 90% نیازهای عاطفیم توجه نکرد
در صورتی که تا 2 3 ماه اول واقعا تشنه دیدن من بود
شیدای عزیز من کار میکنم و خدا رو شکر در امد خوبی هم دارم ....
اما اگر از خسیسی این اقا ناراحتم به خاطر اینکه اولا ایشون هم وضع مالی اش خوب و میتونه حداقل یک بستنی بخره!!!!!!
ایشون حتی یک شکلات هم خرج علاقه اش نمیکنه....
به زبون محبت میکنه اما وقتی حاظر نیست یک بستنی هم مهمونت کنه یعنی اینکه برات ارزشی قایل نیست و فقط سریع جسمت میخواهد .....
نمیدونم روحم راضی نیست ..... اصلا از لحاظ جنسی هم خیلی ارام و سرد شدم .....
من شاید نتونم هیچ وقت ازدواج کنم این یک حقیقتی که پذیرفتم .... دوست هم دارم با مرد در ارتباط ساده باشم نه سکس کامل.....
اما با مردی که روحم را تامین کنه .... احساس کنم براش ارزش مند هستم
عزیزم من مشکل مالی ندارم که بخواهم به خاطرش مردی تیغ بزنم یا اویزونش باشم...
- - - Updated - - -
پسرها حلال و حرام همه کار میکنن و زیاد پی این حرفها نیستن....
میتونی بگی دست هیچ نامحرمی بهم نخورده!!!!!
نمیدونم دوستان .....ازصبح که بهش زنگی هم نزدم
کلا سرد شدم...
اما دلم واقعا میخواهد سکس تجربه کنم....
قبل سکس دلم محبت میخواهد.............
سلام عزیزم:72:
میدونی چرا خسیس بودنش، باعث میشه "دلت" نخوادش؟
چون این یه نشونه هست از اینکه این آقا خودش رو متعلق به تو نمیدونه. دلت با خودش میگه: اینکه پولشو خرج من نمیکنه، چطور قلبش رو، عمرش رو، تعهد و مسئولیت پذیریش رو روی من سرمایه گذاری میکنه؟
با همین استدلال، دلت سمتش نمیره.
اگه همین نگاه رو به دوستی ها و ازدواج های موقت دیگه هم داشته باشی، متوجه میشی همش همینه. حالا درسته یه پسر دیگه ممکنه در حدی دوستت داشته باشه که برات کلی هدیه های گرون قیمت بگیره (که البته اونم ممکنه از سر محبت نباشه، بلکه عوامل شخصیتی و فرهنگی و مذهبی یا منافع دیگری دخیل باشن، یا اصلا از سر محبت باشه، اما نه یه محبت جامع و فراگیر، و نه محبتی که تاریخ مصرف نداشته باشه)، اما باز هم تنها کانونی که قلبت درش آرام و مطمئن خواهد بود، خانواده هست.
میدونم پست 27 رو برای خانوم مجرد نوشتی و من نباید زیاد به منطقش گیر بدم. با این وجود ضرری نداره که این نکته رو برات بنویسم:
تو از یه طرف از عبارت "دستمالی شدن" استفاده میکنی (که نشونه ی یه تفکر سنتی درت هست) و از طرف دیگه تو پست 27 یه دیدگاه غیرسنتی رو بروز میدی.
من اصلا کاری ندارم که کدوم دیدگاه درسته. اما:
این تناقض درونی در آینده اذیتت میکنه عزیزم. درسته که برطرف نشدن میل جنسی و برطرف نشدن نیاز عاطفی انسان رو اذیت میکنه، اما کشمکش های ناشی از این تعارض ها آزار دهنده تر هستند.
گلی تو مذهبی هستی و من غیرمذهبی، اما درک میکنم که وقتی صیغه کردی دیگه از نظر دینت مشکلی نیست، فرقی نمی کنه معاشقه باشه یا رابطه جنسی کامل، اگه صیغت تایید شده باشه، اینها هردو برات مجاز هستند، اما از یه دیدگاه دیگه هم میشه به موضوع نگاه کرد: سیستم فکری ما باید طوری باشه که وقتی در معرض محیط و انتخاب های مختلف قرار میگیریم ازمون محافظت کنه، اما سیستم فکری تو بخاطر تناقضی که درونش داره، به نظرم میرسه که در محافظت ازت توانایی لازم رو نداشته باشه.
بنابراین احتیاط کن عزیزم، خیلی احتیاط کن.:72:
سلام میشل عزیزم متشکرم
اره وقتی حس جنسی بهش ندارم وقتی خرجی برای رابطه اش نمیکنه و ان موقع دست به بدن من میزنه احساس بی ارزش شدن و دست مالی شدن میکنم....
البته دستام گرفت و بوسید حس بدی نداشتم و دوست داشتم فقط همین
با خودم میگم اگه مثل ادم محبت کامل میکرد من با خودش تفریح میبرد و.... شاید این حس دستمالی شدن نداشتم
از لمس بدنم لذت میبردم.....
البته من خودم اوایل کمی گول زدم و ان اینکه ان لفظی به من قول داد که تو پابان نامه ام که زمینه اصلی درسی ان کمکم میکنه .... شاید سر این کمی شل امدم و گرنه همون دیدار اول که خساستش دیدم رهاش میکردم
الان هم خیلی درگیر احساس نیستم گاهی تلفنی حرف میزنیم 3 بار بیشتر بیرون همو ندیدم
اما تلفنی و چتی کمی از لحاظ جنسی ارام میشوم .....
ذز حالیکه وقتی میبینمش حس جنسی ای بهش ندارم ....
میدونم درونم پر از تعارض ... اما نمیدونم چی کار کنم
از طرفی فشارهای جنسی زیاد داره خفم میکنه از طرفی در تماس نزدیک جز اینکه دستم بگیره حس دیگه ای ندارم و نمیخواهم خودم در مقابل این ادم کم ارزش کنم نمیدونم اگه خسیس نبود این همه سرد میشدم؟؟؟
نمیدونم برای من تشکیل خانواده ای شاید نباشه ....
من هم دوست دارم سکس و...رابطه .... محبت .....
من از دعا و چله گیری و صبر و متانت زیاد خسته ام
البته واقعا قصذ ندارم خودم در اختیار این اقا بگذارم
این رابطه را خیلی محدود ادامه اش میدهم و کم کم ترکش میکنم تا بتونم فرد مناسب دیگه پیدا کنم
حالا همین تلفن هم خودش موهبتی
بهش وابسته نیستم .... و اینده ای هم با ایشون تو مغزم متصور نیستم
باز هم از همه دوستان متشکرم
باز یاد همون دوستم افتادم. :smile:
ببین عزیزم، گیریم که یه عده ای تو این جامعه از مزایای بیشتری برخوردار باشن (هرچند با اینکه شرایط جامعه ما برای پسرها مساعد تره عمیقا مخالفم، ولی چون توضیحش مفصله، می گذرم. تازه الان اصلا نیازی نیست که این تفکر اشتباه باشه. اصلا فرض کنیم واقعا جامعه داره تبعیض قائل میشه). خب حالا ما باید با سر خودمون رو بندازیم تو چاه که چیه اونا اگه خودشون رو بندازن تو چاه، هیچکی متعرضشون نمیشه؟
عزیز دلم، گیریم که جامعه به فکر منافع ما نبوده باشه، ما خودمون هم نباید باشیم؟ ما هم باید راه هایی رو بریم که به روح و روانمون آسیب بزنه، و شرایط زندگی رو برامون سخت تر کنه، با این منطق که پسرا میرن و نه به روح و روانشون آسیب میخوره و نه شرایط زندگی براشون سخت تر میشه؟ (هرچند حقیقت اینه که روابط صرفا جنسی، و صیغه برای اونها هم عوارض بدی داره)
http://www.hamdardi.net/thread-25020.html
http://www.hamdardi.net/thread-30581.html
پست آخرت رو الان دیدم، باید بیشتر فکر کنم، فعلا مراقب خودت باش عزیزم.http://www.pic4ever.com/images/toyou.gif
من منظور شما را از مطرح کردن خسیسی ایشون متوجه شدم.
بخاطر همین اون سوال را مطرح کردم.
تو از این ناراحتی که براش اهمیتی نداری. دوستت نداره. از ته دل بهت محبت و توجه نداره و به قول خودت حتی در حد یک نهار هم حاضر نیست خرجت کنه.
پس در واقع تو نگران یا گشنه یک نهار نیستی، تو تشنه محبت واقعی هستی. محبت عمیق، از ته دل و از روی صداقت.
نه حرفهای محبت آمیزی که در حد حرف است و برای به دست آوردن جسم تو.
می خوام بهت بگم مشکل خسیسی این آقا نیست، مشکل این نیست که تو محتاج یک رستوران یا هدیه ای،
تو متوجه شدی که این محبت ها و حرفها از ته دل نیست، حقیقی نیست.
حس می کنی نباید خودت را در اختیار کسی بذاری که فقط دنبال بهره برداری جسمی و جنسی از شماست و هیچ ارزشی برات قائل نیست.
تو بیشتر از اون که نیازمند سکس باشی، نیازمند یک آغوش گرمی، یک پشتوانه محکم، یک محبت عمیق.
با وارد شدن به وادی مسائل جنسی بی قید و بند، خودت را از چیزی که دنبالشی دورتر و دورتر می کنی و تشنه و تشنه تر.
چند بار کلمه " خسیس" رو بکار بردی، خوب نیست برای شما که 30 سال سن دارین و کار می کنین و دستت تو جیب خودت هست منتظر باشین که یک مردی همه چیز براتون بخره.
حداقل به خودت احترام بگذار و اعتماد به نفست رو بیشتر کن. منتظر نباش یکی خرجت رو بده. استقلال مالی و فکری داشته باش.
دوستی های زودگذر هم به هیچ وجه پیشنهاد نمیشه. کافیه یک جستجو ساده در همین تالار کنی و داستان دیگر کاربران رو بخونی، متوجه میشی که از رابطه های دوستی چقدر دختر خانم ها ضربه خوردن و تا اخر عمرشون چوب اشتباه شون رو دارن می خورند و خواستگار های خوب شون از دست دادند.
جالبه شما همین الان به فکر پیدا کردن فرد مناسب دیگه ای هستین.
تا حالا فکر کردی به این موضوع با اون اقا تماس فیزیکی داشتین و به همین راحتی می خوای فراموشش کنی و دنبال شخص دیگه؟؟
تو یک رابطه هم صرفا معیار تون خرج کردن طرف مقابل نباشه، چراکه اگر طرف قصدش خیر باشه سریع بی خیال میشه چون فکر می کنه شما اون رو فقط بخاطر پول می خوای. خیلی ببخشید می گم اگرم قصدش خیر نباشه 10 برابر مقداری که خرج کرده توقع داره شما سرویس بدی!! و در نهایت هم شما بیشترین ضرر عاطفی و جسمی رو می بینین.
در اخر هم می تونم بهت بگم به فکر تجربه کردن چند دقیقه لذت نباش که اخرش بخاطر چند دقیقه لذت یک عمر باید تابان کار اشتباهت رو پس بدی.
دختر تنهای عزیز،
فقط تمام کردن این رابطه مشکل شما را حل نمی کنه. باید ببینی مشکل اصلیت از کجا حل می شه.
تو که سی سال، یا از زمان بلوغ بگیم، 20-15 سال صبر کردی، شش ماه تا یکسال دیگه هم صبر کن.
تو این شش ماه رویه ات را عوض کن ببین نتیجه بهتری نمی گیری؟
چند بار توی تاپیکت تکرار کردی، من که ازدواج نمی کنم ....
چرا؟
برو تاپیک جدید "خانم مجرد" را بخون. پست اولش را. نداشتن عزت نفس، نداشتن اعتماد به نفس، باور نداشتن خودش، دوست نداشتن خودش ...