-
اول سلام . خدایا شکرت اول صبح روز تولدم یه خبر خوبی شنیدم. :323:
و اما در مورد مشکلت: بعضی از آقایون متاسفانه اول زندگی هنوز ناواردند به اینجور قضایا. شما تو این موارد باید آگاهشون کنید و وظایفشون رو بهشون گوشزد کنید. بگین که تامین نیازهای زن به عهده مرده حتی اگه زن از خودش درآمدی داشته باشه.
نمیخواد با دلخوری و ناراحتی این قضیه رو بهش تفهیم کنید.
مثلا وقتی میگید برام مسواک بخر و میگه چرا خودت نمیخری؟؟؟ بگو شوهرجون از این به بعد دیگه این چیزا به دوش مبارک شماست. متاهلی این چیزا رو هم داره دیگه (با خنده). اگه الان نمیتونی عیبی نداره هر وقت، وقت کردی بخر. دستت درد نکنه. و مکالمه تموم
سعی کن چیزی که لازم داری به دوش همسرت بذاری و تا جایی که میتونی خودت تهیه نکن. از همین چیزای کوچیک شروع کن یا یاد بگیره. مثلا اگه شارژ لازم داری اگه گفتی دیگه خودت نرو بخری. هر وقت هم گفت زنگ نمیزنی بگو خب شارژ ندارم. گفته بودم برام بخری. ولی انگار یادت رفته.
فکر کنم شما نه اینکه الان عقدین و خونه پدرتون واسه همین همسرتون اینکارا رو نمیکنه و فکر میکنه الان تامین نیازهای شما به عهده پدرتونه ولی بعد عروسی حتما خوب میدونن که چه وظایفی به عهده اشونه. اگه اینطوریه بهش بفهمون که تامین نیازهای زن بعد عقد به عهده مرده و الان شما زن قانونی ایشون هستی پس تامین مایحتاجتون هم به عهده ایشونه.
-
سلام kamr عزیز
ضمن عرض تبریک به مناسبت تولد شما و تشکر بابت راهنماییاتون.
من خیلی وقتا بهش توضیح دادم اما زیر بار نمیره . احساس میکنه این پرروییه که من ازش میخوام ی سری کارای روزمره رو برام انجام بده. با این حال بازم توضیح می دم براش. اگر مقاونت کرد چیکار کنم؟
-
سلام مجدد خدمت شما.
متاسفانه اگه باز مقاومت کرد جلوی خانواده اش و پیش کسی که حرفشو قبول داره و البته پیش خودش یه چند مورد اشاره کنید ولی با سیاست ها. من خودم امتحان کردم خیلی جواب میده. (مثلا چند ایراد داشت که هرچی میگفتم زیر بار نمیرفت تا اینکه از این تاکتیک استفاده کردم و چون از مادرش حساب میبره و حرفشو قبول داره پیش مادرش گفتم) .
مثلا از پول شارژ یا خرید چیزی که لازم داشتید و خواسته بودید بخره ولی نخریده حرف به میون بیارید و بگید فلانی(همسرتون) که انگار هنوز قلباً ازدواجشو و منو به عنوان زنش قبول نکرده چون فعلا حتی از خرید چیزایی خیلی کوچیک مثل مسواک هم امتناع میکنه طوری رفتار میکنه که وقتی با همیم حتی توی تاکسی هم نمیدونم الان باید کرایه تاکسیمو خودم بدم یا ایشون. (همه حرفا با خنده و شوخی ولی در عین حال جدی و حرف دلتون).
وقتی بعدا شاکی شد باز با خنده بگو ای بابا مگه دروغ گفتم؟ کی خریدی من گفتم نمیخوام.
-
سلام عزیزم هر کی یه نظری داده . منم یه راهنمایی کوچولو بهت میکنم که مطمئن باش در کوتاه مدت نتیجه میگیری...
خیلی توی دست و پاش بودی . زیادی بهش چسبیدی .
یه کم بذار احساس کنه که نیستی ، پیدات کنه، براش سوال بشه ، چیزایی که قبلا از میخواستی دیگه نخواه، بهش ابراز محبت مفتکی نکن... اگه اون چیزی گفت تو هم خوب جوابشو بده اگه نگفت چرا محبتت رو بیخودی خرجش میکنی ؟ در صورتی که اون برای محبت تو بهایی حاضر به پرداختن نیست.خلاصه به خودت کمک کن به خودت بگو میمیرم ولی سمتش نمیرم ببین چه جوری نیرو میگیری...