-
سلام مجدد خدمت شیلا خانم :72:
لطفا برای لحظاتی خودتون رو در این موقعیت هایی که عرض می کنم قرار بدین و بعد جواب بدین.
1.شما یه ادم زیبا رو تو خیابون می بینید و بهتون حس تنفر دست میده .ایا دلت میخواد که تو همون لحظه یه بلایی سرش بیاد(حالا هرچی) و به کل ظاهرش داغون بشه ؟(تا چه حد مایلی اسیب ببینه.یه خرده از کیفیت و کمیت اسیب بگید)
2.فکر کنید دارید اخبار گوش میدید.اخبار در مورد یه بازیگر خوشگل سینماست(چون خودتون بازیگران رو مطرح کردید مثال زدم)که ازش متنفرید.اخبار گو می گه که اون بازیگر رفته عمل زیبایی کرده و بعد از عمل زیباییش رو به کل از دست داده و دیگه به درد سینما نمیخوره.ایا از شنیدن اینکه بعد از عمل ، زیباییش رو از دست داده خوشحال میشید؟
کلک بی کلک.چشماتون رو ببندید و یه لحظه تو موقعیت هایی که عرض کردم قرار بدید خودتون رو.من احساساتم فوق العاده قویه ها.می فهمم کلک بزنید.:72::72:
فقط خدا :72::72::72:
-
سلام faghat-KHODA
1.هیچوقت دلم نخواسته بلایی سر کسی بیاد ، هرچقدر هم از من زیباتر باشه . من اونقدرا دلسنگ نیستم .
2.دقیقا این جمله ها توی مغزم میان: "بدبخت خوشی زده بوده زیر دلش! آخه مرض داشتی رفتی صورتت رو دستکاری کردی؟" خوشحال نمیشم چون فایده ای به حال من نداره . ولی براش ناراحت هم نمیشم .
-
سلام. شیلا جان. هر چی بزرگتر میشیم و با جامعه بیشتر درگیر میشیم و درکمون هم بالاتر می ره چیزای عجیب غریب هم زیاد می بینیم! بی عدالتیها ، تبعیض ها و... شاید تو سنین جوانی خیلی متاثر بشیم اما به یه جایی می رسیم که این چیزا متاسفانه( شایدم خوشبختانه) واسمون خ طبیعی میشه چون هم استانه تحملمون بالاتر میره هم منطقی تر میشیم! دیگه خ چیزا خ مارو نمی رنجونه چون هم پدیرفتیم هم توقعمون رو اوردیم پایین!!
شما هنوز خ جوانی و اول راه! تو مسیر زندگی انقدر با پیچ و خم روبرو می شی که یاد میگیری نداشتن یعنی چی! ارزو بر دل ماندن یعنی چی! طی این مسیر به سلامت کار خ سختیه!
فقط این رو من فهمیدم که وقت صرف کردن روی نداشته ها ، داشته هامونم رو ممکنه بی خبر ازمون بگیره!
من حرف جدیدی واست ندارم دوست من فقط امروز این مطلب( از اکهارت تله) رو دیدم گفتم واست بفرستم. اگه بی ارتباط هست با هدف شما از تاپیک عذر می خام.
هنگامی که متوجه طبیعت ناپایدار تمامی تجربه ها بشوی و به این نکته پی ببری که جهان نمیتواند هیچ چیز به تو بدهد که تا ابد ارزشمند باشد،تسلیم برایت بسیار ساده تر میگردد.
آنگاه باز هم با افراد معاشرت خواهی کرد،در تجربه هاو فعالیت ها شرکت خواهی جست، اما بدون خواسته ها و ترس های "خودِ" خود محور!
یعنی دیگر برایت ضروری نیست که وضعیت،شخص،مکان یا رویدادی حتما تو را راضی یا شاد کند و به طبیعت گذرا و ناقص پدیده ها اجازه ی وجود میدهی
-
سلام :72:
خب.خدا رو شکر.جواب ها همونی بود که دلم میخواست :72::72:
شما فرمودین که حرفهای کلیشه ای و ... نزنید.فقط بگید چطور حسادتم رو از بین ببرم.
حسود کیه ؟ اصلا تعریف حسد چیه؟
«حسادت» به معناى این است که انسان از اینکه دیگرى داراى نعمتى است، ناخرسند باشد و آرزوى زوال آن را از وى کند؛ چه خود نیز داراى آن نعمت باشد یا نباشد.اما «غبطه» ناراحتى از کامیابى دیگران و آرزوى زوال آن نیست؛ بلکه افسوس از آن است که چرا خود فرد داراى چنان موهبتى نیست و آرزو کند که او هم این نعمت را داشته باشد.
امام صادق عليه السلام:
قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ: وَلِلحاسِدِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: يَغتابُ إِذا غابَ وَيَتَمَلَّقُ إِذا شَهِدَ وَيَشمَتُ بِالمُصيبَةِ؛
لقمان به فرزندش گفت: حسود را سه نشانه است: پشت سر غيبت مى كند، روبه رو تملّق مى گويد و از گرفتارى ديگران شاد مى شود.
با جواب هاتون در پست قبلی فکر نمی کنم شما ادم حسودی باشید.اینکه اصل مشکل رو پیدا کنید خیلی مهمه.باید دقیقا احساس و صفتی رو که ازارتون میده بشناسید.اونوقت درمانش هم راحت تره.
فقط خدا :72::72::72:
-
سلام مهرااد عزیز . اتفاقا من خودم این موضوع رو توی یک مقاله خوندم که خانوما هرچقد سنشون بالاتر میره(صرفا محدوده جوانی رو عرض میکنم) حس بهتری نسبت چهره شون پیدا میکنن . شاید این اتفاق واسه منم بیفته . ولی تلف شدن بهترین سالای عمرم رو چی میتونه جبران کنه؟
بابت نقل قولت از تله هم ممنونم . دوستش داشتم .
- - - Updated - - -
faghat-KHODA
نمیدونین چقد خوشحالم که میگین من حسود نیستم . واقعا دلم نمیخواست این یکی هم به کلکسیون گناهام اضافه بشه .
من برای اینکه تنفرم از بین بره ، سعی کردم به کسانی که از نظر ظاهری بالاتر از من هستن ، محبت کنم . ( بعدم نمیدونین چه حس مزخرفی داره محبت زورکی...) ولی تنفرم هنوز سرجاشه...
من یه قانونی واسه خودم دارم : میگم اگه دلت میخواد یکی یه کار خاصی واست انجام بده ، بیا و تو خودت همون کار خاص رو در حق یکی دیگه انجام بده . مثلا من دلم میخواد بجای عیب گرفتن ، یه بارم که شده یکی ازم تعریف کنه . بعد دیدم اینطوری نمیشه . اومدم از غذای مامانم جلوی خاله م تعریف کردم ، از دوستم جلوی بقیه تعریف کردم ، بعد وقتی میدیدم چطور شوق و خوشحالی تو چشمای اینا موج میزد اصلا گریه م میگرفت ... ولی با وجود همه اینا ، من هنوز حس میکنم شخصیتم خیلی پست و کثیفه .
-
خاهش می کنم گلم.
من خودم تمام دوران دانشگاه م رو خابگاه بودم از نظر ظاهر حتی از خیلی از هم اتاقیهام بالاتر بودم( کلا تو خابگاه برعکس بیرون بود) اما در بیرون اصلا اینگونه نبود چون طرز رفتار و لباس و ارایش خ چیزا رو عوض می کرد( و من اهل این رفتارها نبودم) و من هم برخورد های متاسفانه این چنین رو تجربه کردم. و خ از مواقع واقعا می رنجیدم اما دقیق تر که شدم متوجه شدم خ از ادمهایی که این نوع منش رو دارن خودشون واقعا ادمهای دلچسب و حسابی ای نیستن!!! اصلا من به توجه اونا نیاز نداشتم! چرا من باید چوب بی فرهنگی یه عده رو بخورم و رنج بکشم!
در ضمن من همیشه کسانی که دوستم داشتن و ابراز علاقه می کردن از ادمهای طراز بالای دانشگاه بودن. تعدادشون زیاد نبود اما کیفیتشون بالا بود:311:
===========================================
در ضمن مطمین باش این هم ازمون زندگی شماست. وقطعا خدا می دونه شما در رنجی! یه این چیزایی که گفتی حسادت نمی گن. با این افکار خودت رو اذیت نکن جای خدا هم نشین قضاوت کن( منظورم اونجایی بود که گفتی که خدا من رو جای ده تا دختره.....)
این گلها هم تقدیم شما ( دیدم اخه اقای فقط خدا مدام گل تقدیم م یکنه گفتم منم کم نیارم:72::72::72::72::72::72::72::72::72::72: :72::72::72::72::72::72::72::72::72::72:
=====================================
کلا من از دهه سوم زندگیم خ راضی تر از دهه دوم هستم خ زیاد. اگه دوباره برگردم دوست دارم دوباره سی ساله باشم. واقعا خودم مثل سابق احساساتی نیستم! مشهوره که میگن که دختره بیست ساله عاشق میشه اما دختر سی ساله ...:311:. البته این همش منوط به خودته که چقدر تلاشت رو می کنی تا منطقت بر احساست غلبه داشته باشه
-
چهره و ظاهر آدم چیزیه که انتخابش دست خود آدم نیست ..
خیلی بی شعور تشریف دارن کسانی که به خاطر تفاوت چهره بقیه رو تمسخر میکنن
مهم ذات و سرشته که هیچ کس کاملا زیبا نیست عزیزم ،اونا فقط زیبا به نظر میرسن چون سعی میکنن زشتی هاشون رو پنهان کنن
-
سلام :72:
خب نشونه ها این رو می گن.مگر اینکه کلک زده باشید و جوابم رو الکی داده باشید:18:
اما جدا از شوخی من با صحبتهای شما باز همون نظر رو دارم.بیاید یه ذره بیشتر روی حس تنفر متمرکز بشیم.روی دلایلش ...
من در دوران کودکی جثه نسبتا ریزی داشتم.الانم خیلی درشت هیکل نیستم.قدم 198 و وزنم 95 !!! این که شد مانکن.نه وزنم زیر 70 و قدم زیر 180.
همیشه پدرم ناخواسته یه فرد خوش هیکل رو میدید می گفت به به.ادم کیف می کنه.به به عجب عضلاتی.به به عجب قدی.... .اما بنده خدا هیچ قصد و غرضی نداشت.فقط نمیدونست داره چه بذر نفرتی از ادمهای با هیکل خوب در من میکاره.متاسفانه یه مقدار کمیش هنوز تو وجودم هست و نسبت به افراد خوش هیکل احساس بدی پیدا می کنم.البته خیلی به ندرت.پس تا حد زیادی درکتون می کنم.
نفرت از دیگران ناشی از یک سری خشم های فرو خورده و یا حسادت ها و کینه توزی هاست که بسیار آزار دهنده است و واقعا انسان را در تنگنا قرار می دهد و چه بسا که اتفاقات ناگواری را به دنبال داشته باشد .
اگر انسان نتواند خشم خود را در موردی و به هر دلیلی جز در راه رضای الهی ظاهر ساخته و به ناچار آن را فرو خورد، آن خشم به باطن انسان رفته و به صورت عقده و کینه در میآید و به این ترتیب قلب آدمی عداوت و تنفر از دیگری را در خود نگاه داشته و بر این حالت باقی میماند.
و این نفرت میتواند هزار و یک دلیل داشته باشد که هر کسی خودش بهتر میداند که دلیل نفرتش چیست؟
اما من فکر می کنم یکی از عمده ترین دلایل نفرت شما برخورد ناشایست اطرافیانتون در قبال شما و حساس شدن شما و متعاقبش تضعیف اعتماد به نفس و عزت نفستونه.
راستی شما خصلت های خیلی خوبی دارین.بدون تملق می گم.مثلا روز اول که اولین پستتون رو میخوندم گفتم الانه که شیلا خانم یه تشر به خدا بزنه.الانه که پای خدا رو هم بکشید وسط که چرا اینو داد و اونو نداد.اما شما کلمه ای نگفتید.تسلیم تسلیم بودید در مقابل خواست خودش.خیلی نکات مثبت دیگه هم دارید که واقعا با کمی تجدید نظر در مورد خودتون و البته پرورش محاسنتون اینده روشنی خواهید داشت.
راستی یه خواهش برادرانه.دیگه به خودتون القاب منفی ندید.این چیه مینویسید پست و کثیف.شما که اهل قانونگذاری برای خودتون هستین این قانون رو هم تو مجلس وجودتون تصویب کنید که دادن القاب منفی و زدن برچسب های این چنینی به شیلا خانم ممنوع.قطعا ضرر نمی کنید.:72::72:
با عرض سلام خدمت خانم مهرااد.بنده تو یه پستی به یه کاربری یه بن خرید ماشین (اونم پراید!!!!)تقدیم کردم.در اسرع وقت بنده لینک اون تاپیک رو میذارم تا شما هم برید و حواله پرادو رو اهدا کنید.البته محض کم نیاوردن عرض کردمها:311:
فقط خدا :72::72::72:
-
مهرااد جانم
خوب ، منم واسه خودم یه سری خط قرمز دارم . نمیگم حجابم کامل کامله ، ولی درحد خودم رعایت میکنم .
میدونم امتحان الهیه . ولی واقعا نمیکشم . گاهی وقتا تحملش خیلی سخته . مخصوصا که خیلی هم تنهام و مدام تو فکرم . از اینکه ناشکرم ناراحتم . خدا به من خیلی لطف داشته . کلی نعمت به من بخشیده که بقیه خوابشون رو میبینن . ولی همین چندتا مشکلی که بهم داده (به عنوان نمک زندگی مثلا ) خیلی روی اعصابن . من قیافه زیبایی ندارم ، پشتیبانی توی خانواده م ندارم . از پدر و مادرم محبت ندیدم ، هیچوقت بغلم نکردن یا منو نبوسیدن . ( کسایی که دخترن میدونن اینا چقد برای یه دختر میتونه روحیه بخش باشه . مثل شربت زندگی میمونه . ) اینا رو نمیخوام بزرگ ببینم . نمیخوام بخاطر همین چندتا کمبود ناشکری کنم و بقیه نعمتای خدا رو نادیده بگیرم .
من هیچوقت آدم منطقی نیستم . همیشه احساسی عمل میکنم متاسفانه .
مرسییییی واقعا از گلایی که برام گذاشتین :43::43::43:
Elena1994 عزیز ممنون از وقتی که گذاشتی .
حق با شماست . آدمی که عمدا دل بقیه رو بشکنه اصلا آدم نیست . من حس کردم و میدونم شکستن غرور از مرگ هم بدتره .
خوب ، زیبا باشن واقعا یا نباشن ، به خودشون مربوطه . مهم اینه که من ازشون بدم میاد . حتی اگه خوشگلیشون با ماه شب چهارده هم برابری کنه به نظر من چندش آورن ، چون حاضر میشن دل کسی رو بشکنن و جلوی بقیه خوردش کنن .
-
سلام
شیلا جان یک صندلی راحتی که حتما در دسترست هست که، روزی 45 دقیقه می نشینی روی این صندلی یه جای خلوت که بتونی فکر کنی، چشمهای نازنینت را می بندی و به دیگرانی که نظرت اینه که تو رو مسخره می کنن فکر می کنی. عزیزم خودتو تصور می کنی در حالی که هر اشنا و غریبه ای که فکرشو می کنی داره هر چی دم دستش میاد در مورد قیافه شما بیان می کنه و می خنده. یکماه هر روز روزی 45 دقیقه این کار را انجام بده من بهت قول میدم به حدی می رسی که می گی گور پدر نظر دیگران بذار زندگیمو بکنم:) در کنارش خیلی خوبه که یه دفترچه داشته باشی که روزی سه صفحه در مورد احساساتت و ترسهات بنویسی.
پاورقی: در ضمن مگه نه اینکه ادم باید در دیده مجنون نشیند تا بجز زیبایی لیلی نبیند؟! :72::72: