-
سلام الان 1 ماهی میشه که با شوهرم آشتی کردیم همه چی خوب یعنی بد نیست ولی اون هنوزم حاضر نیست بیاد خونه مامانم اینا.
بد جوری احساس پوچی می کنم احساس می کنم عمرم داره تباه میشه می دونین من تو دوران مجردی خیلی فعال بودم اهل کار بودم اهل درس و.... ولی شوهرم اصلا اونجوری نیست اصلا دوس نداره من کار کنم یا برم یه کلاسی سر خودم گرم کنم.
تو این گیر و دارهم از من بچه می خواد. واقعا نمی دونم چی کار کنم.
- - - Updated - - -
احساس می کنم من و شوهرم عاشق هم نیستیم فقط به هم عادت کردیم
-
سلام عزیزم. معلومه که تو هم عین من رو مخش راه رفتی که فهمیدی میاد یا نمیاد. فعلا عجول نباش. صبر کن. صبر کن تا اونم به خانواده ات احساس نیاز کنه و بفهمه که برای اونم مادرزن و پدرزنو برادر زن لازمه. بذار چند مدت بگذره بعد ازش کم کم بخواه و البته محکم و قاطع که به رفت و آمدش اقدام کنه.
خانمی لطفا پست 25 از صفحه 3 تاپیکت رو بخون که به دلیل مشکل مشابهی که منم داشتم برای بنده گذاشته بودند.
-
باور کن کامر جان یک بار هم رو مخش راه نرفتم حتی به زور هم نگفتم به مامانم گفتم بهش زنگ زده و دعوتش کرد ولی اون نیومد بهونه آورد. هر موقع میرم خونه مامانم بهش می گم میای شام اینجا اونم می گه نه برای دومین بار هم تکرار نمی کنم.
آخه تو این گیر و دار هم از من بچه می خواد . واقعا اومدن بچه تو این شرایط مناسب؟؟
-
اتفاقا همسر منم دقیقا مثل همسر تو بود و هر وقت دعودت میکردم خونه مامانم نمیومد البته من از خانواده ام خواستم برای اومدنش دخالت نکنن که همسرم خودش دلش راضی شه بره.
راستش یه بار به همسرم گفتم (بدون ایجاد ناراحتی و همونطور که داشتیم حرف میزدیم) تا کی میخوای رفت و آمدت رو قطع کنی؟ اگه فرادا پس فردا خواستیم بچه دار بشیم و موقع زایمان خواستم چندروز برم خونه مامانم چیکار میخوای بکنی؟ اونوقت تو اون شرایط میتونی تنهام بذاری؟ فکر میکنی اگه پیشم نیای تا آخر عمر می بخشمت؟
همین حرفا بود که با خودش کنار اومد و خودشو راضی کرد برای رفت و آمد و دید که واقعا تا کی میتونه قطع رابطه کنه و بهتره کار تا اونجا نکشیده خودش کوتاه بیاد و رفت و آمد کنه.
راستش بچه نداشته یکی از مشکلات اصلی زندگیم و بزرگترین دغدغه فکریم رو از بین برد.
تو هم قبل اینکه بچه دار شی اولا اگه شرایطشو داری از خودت این حس مادری رو دیغ نکن و دوم اینکه در این موارد اول با همسرت حرف بزن و مشکل اولتو حل کن بعد اقدام به بچه دار شدن کن.
- - - Updated - - -
میتونی بگی تو اول باید همین دغدغه فکری منو حل کنی تا من با روحیه خوب اقدام به حاملگی کنم ولی الان با روحیه ای که من دارم و همه اش برمیگرده به نگرانی من از آینده بین تو و خانواده ام نمیتونم اون استرس و نگرانی رو از خودم دور کنم که این خیلی به بچه لطمه میزنه.