من برای ام سئواله که شما بعد از 2 طلاق چطور خودت را مطلقه نمیدانی؟!
(یعنی اگر زن و مردی از هم جدا شوند زن مطلقه میشه و مرد مجرد باقی میماند؟!)
ضمناً بین کلماتی که تایپ میکنی space بزن که بهم نچسبه و بشه خوند!
نمایش نسخه قابل چاپ
من مطلقه ام وخودم هم میدانم واازین ماجرا احساس ننگ میکنم ولی خب این من هستم که اینگونه ام واینگونه فکر میکنم پس قرار نیست همه مثل من باشن وانموقع زنان مطلقه ازدواج نکنن ویا کسی اینها را نگیره..من نظرم اینطوری هست همانطور که به مسائل غیرتی ووجوانی ارزش مینهم دوست داشتن های من هم مثل یک عبادت معبود تا لب مرز کفر کشیده میشود واینگونه عاطفه های زیاد هست که اینقد بلاها بسرم اومده!!!
قبول دارم ایرادددارم ولی خب خلقتم همینه!!هرکسی را دوست داشته باشم باید 100 درصد وهرکسی باید فقط یک نفر باشه وخودمم همینطور انحصار طلبم.مردها اگه غیرت داشتند هیچ خلافی رخ نمیداد زلیخا چی کرد؟به پاکدامنی یوسف!!پس این مائئیم مقصر نه زنان!!
متشکر.
- - - Updated - - -
یک مقدار فهم جملاتتان برای من مشکله!
من منظورم این بود که شما با سابقه 2 طلاق, سخته که دختری را پیدا کنی که مهریه بالا ازت نخواهد!
چون حق داره در ازای مجرد ماندن و سابقه طلاق نداشتن، تامین مالی از شما بگیره و چون ممکنه فکر کنه که شما دست به طلاقتان خوبه بنابراین مهریه را بالا میگیره که هم شما از طلاق دادنش صرفنظر کنید و هم اگر یک روز مجبور شد جدا بشه خیالش راحت باشه که حداقل تو مسئله مالی ضرر نکرده!
سلام
پست های شما رو با کلی مشقت خوندم!!تازه کامل هم متوجه نمیشدم!
کاش بهتر می نوشتید مثلا فاصله بذارید بین جمله ها، پاراگرافها رو از هم جدا کنید
------------------------------------------------------------------------------
شما اصلا انتقاد پذیر هم که نیستید!
با اینکه میدونید اشتباهاتی دارید ولی حاضر به تغییر نیستید. اگه قرار باشه هر کسی بگه من همینم که هستم،خلقتم همینه! که دیگه سنگ رو سنگ بند نمیشه
شما منو یاد یکی از کاربرای اینجا انداختید، اسمش رو نمیگم، ولی خداروشکر اون آقا بعد از جبهه گیریهاش ،کمی پذیرشش رو برد بالا، و قبول کرد که اشتباهاتی داره و سعی در جبرانشون داره الان...
امیدوارم شما هم به حرفایی که براتون نوشتند فکر کنید، همش حرف خودتون رو تکرار نکنید
----------------------------------------------------------------------------------------
در مورد دو ازدواج شما،
من متوجه نشدم همسراتون چرا خواستن جدا بشن؟!
اینکه فقط بگید پاک نبودن و..... خیلی قابل قبول نیست
اگر یه خانمتون به این دلیل جدا شده بود حرفی نبود، ولی دو تا خانم شما....!یکم بعیده
شما اختلافاتی داشتید با هم؟
اصلا همسراتون از شما گاهی انتقاد نمیکردن؟ مشکلی با هیچکدوم از رفتاراتون نداشتن؟
انتقاد مشترک هر دوی اونها از شما چی بود؟
---------------------------------------------------------------------------------------
در مورد مطلقه بودن...
یادتون باشه شما یه پسر هم دارید علاوه بر دو طلاقتون
من یه سوال از شما دارم
الان شما که دو شکست داشتید، دلیلی هست بر بد بودن شما؟
مگه نه این هست که خودتون رو بی تقصیر در این شکست ها میدونید؟ پس چرا نمیتونید به یه خانم مطلقه به این دید نگاه کنید که اونا هم بدون اینکه بخوان این شکست رو تجربه کردن، اونا هم پاک بودن و هستن
پاک بودن فقط به اسم نیست که!( خودتونم میدونید)
--------------------------------------------------------------------------------
اینطور که من متوجه شدم بیشتر این طرزفکر شما ست که باعث شده دختری که دنبالش هستید تا الان پیدا نکرده باشید،وگرنه که دختر خوب کم شده و همه دنبال پول و.... هستن ،برای همه آقایون هست
ببینید شما معیاراتون برای ازدواج (که نشات گرفته از طرزفکرتون هست) جوری هست که باعث میشه همچین گزینه هایی(که دوست ندارید) سرراهتون قرار بگیرن
پسرای بالای 30 مجرد، خیلیاشون با دخترای مجرد پاک ازدواج میکنن و خوشبخت میشن درست...
ولی به نظر من همین پسرا اگه خدای نکرده شکست بخورن و به سن شما برسن، بازم احتمال خوشبخت شدنشون بیشتر از شماست! حتی اگه به اندازه شما پولدار نباشن!
ناراحت نشید
ولی شما طرزفکرتون و غرورتون که از جوانی همراهتون بوده، مانع از ازدواج موفق شده، همه تقصیرهارو گردن جامعه و نبودن دختر خوب و پاک و... نندازید
تا وقتی اینجوری ببینید همین جوری هم نصیبتون میشه
:72:
- - - Updated - - -
چقدر کلمه های تکراری !
ببخشید !
[
----------------------------------------------------------------------------------------
در مورد دو ازدواج شما،
من متوجه نشدم همسراتون چرا خواستن جدا بشن؟!
اینکه فقط بگید پاک نبودن و..... خیلی قابل قبول نیست
حکم دادگاه بدوی برای یکی بجرم سرقت ازخانه منجربه بازداشت وی وحکم دیگری هم که اخری اخری ها رضایت دادم بخاطر جریحه دارنمودن عفت عمومی و(محرمانه)به تحمل حبس وشلاق
اگر یه خانمتون به این دلیل جدا شده بود حرفی نبود، ولی دو تا خانم شما....!یکم بعیده
شما اختلافاتی داشتید با هم؟باخودشون اصلا ولی باخانواده هاشون سر پول قرض خواستن وسایر توقعات بالای 100میلیونی اختلاف داشتم
اصلا همسراتون از شما گاهی انتقاد نمیکردن؟ مشکلی با هیچکدوم از رفتاراتون نداشتن؟
انتقاد مشترک هر دوی اونها از شما چی بود؟یادم نمی اد.چون حرف اونها حرف من بود وحرف من حرف انها..بیشترروی تعارف پیش میرفتیم.رنگ لباسامو اونها انتخاب میکردندولی من تو انتخاب رنگ لباسهای انها اضهارنظر نمیکردم چون راضی به رضای اونها بود وتو مشغله ومسائل اقتصادیتقریبا 50درصد ازنظرشون مشورت خواهی وگاهی هم تغییر عقیده میدادم.
من ازاونها انتقاددداشتم اونها هرگز//
منو عقل کل صدامیکردند.ومی دیدند درهمه چی بی نظیرم خوشحال میشدند
ولی هردوتاشون از از پولداربودنم وحشت داشتند چون درموقع عصبانیت فقط میگفتم فردا مهرتو می دم طلاقت میدم .اخه نمتونستم فحش بدم وداد وبی داد کنم فقط چون این مسله نقطه ضعفشون بودند بصورت شفاهی میگفتم.یادمه یکی ش اززبونم گرفت گفت بیا الان بریم محضر..چون حرف دلم نبود گفتم شوخی میکنم بابا مگه میتونم طلاقتون بدم.
---------------------------------------------------------------------------------------
در مورد مطلقه بودن...
یادتون باشه شما یه پسر هم دارید علاوه بر دو طلاقتون
من یه سوال از شما دارم
الان شما که دو شکست داشتید، دلیلی هست بر بد بودن شما؟درسته قبول!!1
مگه نه این هست که خودتون رو بی تقصیر در این شکست ها میدونید؟ پس چرا نمیتونید به یه خانم مطلقه به این دید نگاه کنید که اونا هم بدون اینکه بخوان این شکست رو تجربه کردن، اونا هم پاک بودن و هستناخه!میدونین من بااینهمه خوبی که به زنهام کرده ام واینقد بدی دیده ام همیشه برین باورم مطلقه ها مثل زنهای من هستند که به این عذاب الهی گرفتارند.
پاک بودن فقط به اسم نیست که!( خودتونم میدونید)
--------------------------------------------------------------------------------
اینطور که من متوجه شدم بیشتر این طرزفکر شما ست که باعث شده دختری که دنبالش هستید تا الان پیدا نکرده باشید،وگرنه که دختر خوب کم شده و همه دنبال پول و.... هستن ،برای همه آقایون هست دختر زیاده اما کسی را که به اندازه اون زنهام دوست داشته باشم پیدا نمیکنم وقتی این حس ازبین میره .مجبورم عقلانی فکر کنم برم سمت مزایا وبرتری های شخص .اونموقع مقدس وپاک بودن را به همه زیبایی ها ترجیح می دهم.
ببینید شما معیاراتون برای ازدواج (که نشات گرفته از طرزفکرتون هست) جوری هست که باعث میشه همچین گزینه هایی(که دوست ندارید) سرراهتون قرار بگیرن
پسرای بالای 30 مجرد، خیلیاشون با دخترای مجرد پاک ازدواج میکنن و خوشبخت میشن درست...
ولی به نظر من همین پسرا اگه خدای نکرده شکست بخورن و به سن شما برسن، بازم احتمال خوشبخت شدنشون بیشتر از شماست! حتی اگه به اندازه شما پولدار نباشن!
ناراحت نشیدنه ناراحت نمیشم!اما من انقدر به خدا امیدوارم همیشه ازهمه نعمت بهترین هاشو بمن داده وازاین هم دریغ نخواهد کرد او بزرگ ومهربان هست.
لی شما طرزفکرتون و غرورتون که از جوانی همراهتون بوده، مانع از ازدواج موفق شده، همه تقصیرهارو گردن جامعه و نبودن دختر خوب و پاک و... نندازید
تا وقتی اینجوری ببینید همین جوری هم نصیبتون میشه
:72:مغروربودنمو قبول دارم این هم با نگرش به خصوصیات مردان زمانه به پاکیم مفتخرم وبه پاکیم مغرورم .
متشکرم راهنمایی کردید .ولی به هرکسی که ماشینش دریک سفر دوبار پنجرشد نگید تقصیر راننده تقصیر لاستیک تقصیر سرعته!!!بلکه بگید تقدیر چنین بوده ...هرکسی را مقصر حادثه ندانید هیچ چیز بدون حمکت نیست.طلاق یعنی تنبیه شدن دل من..../
چون خدا میداند هیچ سوگی بدتراز سوگ طلاق نمیتونه منو ازار بدهد وحتی هیچ ضرری!!!لذا برا تنبیه م این طلاقها را نصیبم کرده شاید ایراد ازجای دیگه هست!!
درهمسایگی ما دوتا همسایه دیواربه دیوار یکی شش تا پسر .دخترنداشت واون یکی شش تا دختر .پسر نداشت هرکدام بخدا التماس پسرودختر میکردند!!!وقتی یکیش صاحب دختر شد زنش مرد باز یه جای خلع بوجود اومد ووقتی که اون یکی پسردار شد یکی از دختراش مطلقه شد وباز مشکل نو!!!
همه درزندگانی چیزی کم دارند .یکی صحت یکی عقل یکی اخلاق یکی پول یکی عیال وهرکسی یه چیزی!!!
من موقعیکه هیچی نداشتم محبت زندگی من بی نظیر بود اونموقع که پولدارشدیم محبت رفت!!!این شیوه زندگانیست هرکسی دردی دارد!!
- - - Updated - - -
چقدر کلمه های تکراری !
ببخشید ![/QUOTE]
ببخشید منظورتون سرقت از خونه شما هست؟!!نقل قول:
حکم دادگاه بدوی برای یکی بجرم سرقت ازخانه منجربه بازداشت وی وحکم دیگری هم که اخری اخری ها رضایت دادم بخاطر جریحه دارنمودن عفت عمومی و(محرمانه)به تحمل حبس وشلاق
دومی هم منظورتون خیانته؟!
ولی من فکر میکنم مشکل اصلیتون با خودشون بوده!نقل قول:
باخودشون اصلا ولی باخانواده هاشون سر پول قرض خواستن وسایر توقعات بالای 100میلیونی اختلاف داشتم
دلیلی که باعث شد طلاق بگیرید خود خانما بودن، اینطور نیست؟درسته مشکل با خانواده هاشون داشتید ولی دلیل جدایی شما نبودن(این برداشت منه)
خب همین دلیلی هست که خانما مهرشون رو برای شما بالا میزنن دیگه!!!!نقل قول:
ولی هردوتاشون از از پولداربودنم وحشت داشتند چون درموقع عصبانیت فقط میگفتم فردا مهرتو می دم طلاقت میدم
خودتون هم میگید، از پولتون برای اذیت کردن استفاده میکنید
و این برای یه خانم خیلی ناخوشاینده، که همسرش تو دعواها مدام اسم طلاق رو بیاره!
شما مدام دست میذاشتید رو نقطه ضعف خانمتون! به نظرم همین میتونه عاملی باشه برای دل سرد شدن یه زن از شوهر!
برای اینکه بهتون بگم حرفتون کاملا غیرمنطقیه، فقط کافیه یه دوری تو این تالار بزنیدنقل قول:
اخه!میدونین من بااینهمه خوبی که به زنهام کرده ام واینقد بدی دیده ام همیشه برین باورم مطلقه ها مثل زنهای من هستند که به این عذاب الهی گرفتارند.
ببینید چقدر مردا به همسراشون خیانت کردن، و چه مشکلات دیگه ای ..... که خانمها دارن یا به زحمت برای حفظ زندگیشون تلاش میکنن ،یا آخرش خدای نکرده از مجبور به جدایی میشن...
اصلا قضاوت خوبی ندارید
خیلی از خانما مثل شما تقصیر کمی(نمیگم هیچی،چون برای ازدواج و طلاق هر دو طرف باید سهمشون رو بپذیرن!) توی زندگی شکست خوردشون دارن، و همسرانشون باعث این اتفاق هستن گاهی
[QUOTE]دختر زیاده اما کسی را که به اندازه اون زنهام دوست داشته باشم پیدا نمیکنم وقتی این حس ازبین میره .مجبورم عقلانی فکر کنم برم سمت مزایا وبرتری های شخص .اونموقع مقدس وپاک بودن را به همه زیبایی ها ترجیح می دهم.[/QUOTE]
منظورتون از اینکه مثل اون خانما دوستش داشته باشید ،اینه که تو لحظه اول عاشقش بشید نه؟!
مثل این دو خانمی که طلاق دادید
خب آقای محترم، تو یه لحظه عاشق شدن که نتیجه اش رو دوبار دیدین، پس چرا هنوز دنبال این علاقه های زودگذر هستید؟
اگر منظورتون زیبایی خ زیاد هست، باید بگم معیار شما برای ازدواج موفق خیلی خوب نیست!
زیبایی میتونه یکی از معیاراتون باشه،ولی نه اینکه همه زندگیتون و انتخابتون رو تحت الشعاع قرار بده
نقل قول:
ولی به هرکسی که ماشینش دریک سفر دوبار پنجرشد نگید تقصیر راننده تقصیر لاستیک تقصیر سرعته!!!بلکه بگید تقدیر چنین بوده ...هرکسی را مقصر حادثه ندانید هیچ چیز بدون حمکت نیست.طلاق یعنی تنبیه شدن دل من..../
ولی درمورد شما من نمیگم تقدیر!!
شما دارید اشتباهات خودتون و آدمای دیگه رو میذارید به حساب تقدیر
اگه اینطور فکر میکنید،پس احتمال انتخاب اشتباه دوباره برای شما هست(البته انشاله که نمیفته)
ولی شما باید مسئولیت اشتباهاتتون رو بپذیرید، وگرنه که باز تکرار میشه
آقا شهریار، به نظرم شما دارید یه جاهایی اشتباه فکر میکنید، یه جاهایی اشتباه رفتار میکنید .... که باعث لطمه خوردن به زندگیتون شده
امیدوارم بتونید این بار آگاهانه انتخاب کنید و ازدواج موفقی داشته باشید:72:
از تشریح جرم همسرام معذورم!چون من بادشمنانم هم مردانه وار جنگیده ام ونمخوام پشت سر همسرام چیزی بگم !چون هر قدر بدهم باشند بلاخره روزی انها را ستوده ام وحرمت روزهای شیرین همیشه باقیست!خیانت که نه!!!ولی یک کارنامشروع وغیر قانونی بود وسرقت هم از خونه من بود.لطفا درین مورد بیشترازاین توضیحات نخوایید چون با هرکسی یک لقمه نانی ببرم تعصبش تا قیامت تو دلم هست.روزی من یک نفررا که 10 سال جلب دستگیریشو گرفته بودم وموفق به دستگیریش نبودم روزی به گیر اوردمش!!فامیلاش اومدند بدهی اونو بدهند چون ارزش یک 3 میلیون سال 80 با حال خیلی فرق میکنه .من قبول نکردم گفتم این باید زندان برودتا دیگه از هیچ کسی کلاهبرداری نکند.چون مدارک مطالبه بیشتر از طلبم بود وگفتم فقط طلب خودمو خواهم گرفت فرستادمش زندان!!!!!شب تو بازداشتگاه بود براش شام فرستادم صبحی بش پول خرج تو راهی دادم تا به زندان بره واونجا خرج کنه یک هفته موند التماسهاراقبول نکردم خودش زنگ زداززندان گفت اینجا دلم داره میترکه وگریه کردوازادش کردم اومد بیرون../پیش من اومد.گفتم بروکلاهبرداریو توبه کن بیا وبلاخره اینو بتون بگم که من بادشمنانم هم عاطفی ولی قانونی برخوردمیکنم همسران خودرا قانونی طلاق داده م ومهرومحبتشونو مقدس میدانم.
مشکلشون هم با من نبوده چون بعد طلاق اصرار به رجوع داشتند ورد کردم چون قانون باید اجراشود اگر لایق طلاق نبودند چرااینکارو کردم اگر لایق طلاقند بزار مطلقه بشوند درحالیکه موقعی بی پولی ویا وجود مشکلاتشون همچون کوهی معتبر پشتیبانشون بودم بدون کوچکترین چشم داشتی !!
اما جواب شما!!!
خانم محترم دیگه حس عاشقی تو سرم نیست !!ااون زمان عاشق چهره بودم وعاشق چشم ابرو الان نه عاشق حجابم عاشق آبرو!!!!!!!!!!!دیکه رو سر (ابرو)(آ)گذاشتم شده آبرو!!
نمخوام اینجا کپی بازجویی همسرمو بزارم که دراضهاراتش نوشته من یه کادو برا برادرم مخوام
اونهم ماشین!!!
دوست محترم تمام حروفات وکلمات والفبای تایپ شده مستندهستند وسند رسمی ازشون دارند !آیا خودمنو که قبول ندارید این سندهارا هم قبول ندارید؟
دست تقدیر همیشه حکم فرماست !!من یه روزی یک سفر خاص داشتم یک بار تصادف کردم ماشین رفت پارکینگ اومدم بااونیکی ماشینم برم باز اونهم تصادف کردم فردای همون روز!!اونهم رفت پارکینک!!رفتم یه ماشین دیکه گرفتم صفربود 200 کیلومتر مونده به هدف شاتون زد!!تحویل گارانتی دادم وبازفرداش یه سیتروئئن گرفتمرفتم به شهر هدف!!!قبل از هدف قراربود به دادسرای اون شهر برم ناخود اگاه تو جیبم یک چاقو که همیشه برا دفاع شخصی توماشینم میزاشتم یهو دیدم تو جیب اورکتمه !!تحویل نگهبان دادم اما چون یه خورده ناهنجاربود منونگهبان بردپیش دادستان ودادستان گفت 2 روز اینجا باید بمونی تاازاین چیزها حمل نکنی !!!پرونده هم دست اون بود منو میشناخت نتونستم دربرم یکروز پیش نگهبانی موندم وفردا گفت دیگه ازاین کارا نکنی وبلاخره اون کاری که مخواستم سر روز مقرر انجام بدم نتونستم گوشیم خاموش در نکهبانی وطرف احساس بدقولی بمن کرد وماجرابهم خورد ایا این حکمت تقدیر نیست؟؟
- - - Updated - - -
از تشریح جرم همسرام معذورم!چون من بادشمنانم هم مردانه وار جنگیده ام ونمخوام پشت سر همسرام چیزی بگم !چون هر قدر بدهم باشند بلاخره روزی انها را ستوده ام وحرمت روزهای شیرین همیشه باقیست!خیانت که نه!!!ولی یک کارنامشروع وغیر قانونی بود وسرقت هم از خونه من بود.لطفا درین مورد بیشترازاین توضیحات نخوایید چون با هرکسی یک لقمه نانی ببرم تعصبش تا قیامت تو دلم هست.روزی من یک نفررا که 10 سال جلب دستگیریشو گرفته بودم وموفق به دستگیریش نبودم روزی به گیر اوردمش!!فامیلاش اومدند بدهی اونو بدهند چون ارزش یک 3 میلیون سال 80 با حال خیلی فرق میکنه .من قبول نکردم گفتم این باید زندان برودتا دیگه از هیچ کسی کلاهبرداری نکند.چون مدارک مطالبه بیشتر از طلبم بود وگفتم فقط طلب خودمو خواهم گرفت فرستادمش زندان!!!!!شب تو بازداشتگاه بود براش شام فرستادم صبحی بش پول خرج تو راهی دادم تا به زندان بره واونجا خرج کنه یک هفته موند التماسهاراقبول نکردم خودش زنگ زداززندان گفت اینجا دلم داره میترکه وگریه کردوازادش کردم اومد بیرون../پیش من اومد.گفتم بروکلاهبرداریو توبه کن بیا وبلاخره اینو بتون بگم که من بادشمنانم هم عاطفی ولی قانونی برخوردمیکنم همسران خودرا قانونی طلاق داده م ومهرومحبتشونو مقدس میدانم.
مشکلشون هم با من نبوده چون بعد طلاق اصرار به رجوع داشتند ورد کردم چون قانون باید اجراشود اگر لایق طلاق نبودند چرااینکارو کردم اگر لایق طلاقند بزار مطلقه بشوند درحالیکه موقعی بی پولی ویا وجود مشکلاتشون همچون کوهی معتبر پشتیبانشون بودم بدون کوچکترین چشم داشتی !!
اما جواب شما!!!
خانم محترم دیگه حس عاشقی تو سرم نیست !!ااون زمان عاشق چهره بودم وعاشق چشم ابرو الان نه عاشق حجابم عاشق آبرو!!!!!!!!!!!دیکه رو سر (ابرو)(آ)گذاشتم شده آبرو!!
نمخوام اینجا کپی بازجویی همسرمو بزارم که دراضهاراتش نوشته من یه کادو برا برادرم مخوام
اونهم ماشین!!!
دوست محترم تمام حروفات وکلمات والفبای تایپ شده مستندهستند وسند رسمی ازشون دارند !آیا خودمنو که قبول ندارید این سندهارا هم قبول ندارید؟
دست تقدیر همیشه حکم فرماست !!من یه روزی یک سفر خاص داشتم یک بار تصادف کردم ماشین رفت پارکینگ اومدم بااونیکی ماشینم برم باز اونهم تصادف کردم فردای همون روز!!اونهم رفت پارکینک!!رفتم یه ماشین دیکه گرفتم صفربود 200 کیلومتر مونده به هدف شاتون زد!!تحویل گارانتی دادم وبازفرداش یه سیتروئئن گرفتمرفتم به شهر هدف!!!قبل از هدف قراربود به دادسرای اون شهر برم ناخود اگاه تو جیبم یک چاقو که همیشه برا دفاع شخصی توماشینم میزاشتم یهو دیدم تو جیب اورکتمه !!تحویل نگهبان دادم اما چون یه خورده ناهنجاربود منونگهبان بردپیش دادستان ودادستان گفت 2 روز اینجا باید بمونی تاازاین چیزها حمل نکنی !!!پرونده هم دست اون بود منو میشناخت نتونستم دربرم یکروز پیش نگهبانی موندم وفردا گفت دیگه ازاین کارا نکنی وبلاخره اون کاری که مخواستم سر روز مقرر انجام بدم نتونستم گوشیم خاموش در نکهبانی وطرف احساس بدقولی بمن کرد وماجرابهم خورد ایا این حکمت تقدیر نیست؟؟
ببینید من نمیگم تقدیر نیست حکمت خدا هست ،تقدیر هم هست
ولی خیلی اوقات این تقدیر نیست که زندگی ما رو خوب یا بد میکنه، خودمونیم. دست خودمونه نه دست تقدیر!
به هرحال
من قصد ناراحت کردن نداشتم
و به شما پیشنهاد میکنم تا وقتی که همسر مورد علاقتون رو پیدا نکردید،ازدواج نکنید. یعنی دوست داشتن مهمه خیلی هم مهمه
[quote]دختر زیاده اما کسی را که به اندازه اون زنهام دوست داشته باشم پیدا نمیکنم وقتی این حس ازبین میره .مجبورم عقلانی فکر کنم برم سمت مزایا وبرتری های شخص .اونموقع مقدس وپاک بودن را به همه زیبایی ها ترجیح می دهم.[/quote]
اگه یه روز تصمیم منطقی و درست برای ازدواجتون گرفته باشید دوست داشتن هم در کنارش هست
قرار نیست شما با کسی ازدواج کنید که خوب باشه و چه و چه و.... ولی دوستش نداشته باشید. سعی کنید تا وقتی به کسی واقعا علاقمند نشدین ازدواج نکنید باهاش
انشاله که بهترینها براتون رقم بخوره :72:
- - - Updated - - -
ببینید من نمیگم تقدیر نیست حکمت خدا هست ،تقدیر هم هست
ولی خیلی اوقات این تقدیر نیست که زندگی ما رو خوب یا بد میکنه، خودمونیم. دست خودمونه نه دست تقدیر!
به هرحال
من قصد ناراحت کردن نداشتم
و به شما پیشنهاد میکنم تا وقتی که همسر مورد علاقتون رو پیدا نکردید،ازدواج نکنید. یعنی دوست داشتن مهمه خیلی هم مهمه
[QUOTE]دختر زیاده اما کسی را که به اندازه اون زنهام دوست داشته باشم پیدا نمیکنم وقتی این حس ازبین میره .مجبورم عقلانی فکر کنم برم سمت مزایا وبرتری های شخص .اونموقع مقدس وپاک بودن را به همه زیبایی ها ترجیح می دهم.[/QUOTE]
اگه یه روز تصمیم منطقی و درست برای ازدواجتون گرفته باشید دوست داشتن هم در کنارش هست
قرار نیست شما با کسی ازدواج کنید که خوب باشه و چه و چه و.... ولی دوستش نداشته باشید. سعی کنید تا وقتی به کسی واقعا علاقمند نشدین ازدواج نکنید باهاش
انشاله که بهترینها براتون رقم بخوره :72:
عجب سرگذشتی داری داداش، چه روزگاری شده، به هیچکس نمیشه اعتماد کرد...
من 29 سالمه، مجرد و دنبال مورد مناسبی برای ازدواج هستم، تحصیلات بالا و شغلم از جایگاه اجتماعی بالایی برخورداره، تا الان خانواده و دوستان موارد متعددی معرفی کردن که یا به دلم ننشستن یا اگه خوب بودن ی مشکلی پیش اومده که قسمت نشده.... الانم از طرف اطرافیانم که دیگه زود باش ازدواج کن داری پیر میشی سخت نگیر و .... اما من با وجود این فشارها که واقعا باعث ایجاد استرس و اضطراب در من شده از خواسته ام کوتاه نمیام... به نظر من ی نفر اول باید دوستش داشته باشی و به قولی به دلت بشینه بعد بقیه معیاراشو برای ازدواج بررسی کنی، و اگه چنین کسی نباشه بهتره اصلا ازدواج نکنی ... امیدوارم که همه عاقبت به خیر بشن