نمایش نسخه قابل چاپ
متاسفم ازاین اتقاق.ولی بهتره با پلیس محرمانه صحبت کنید تا خودتون نخواهید شکایت روثبت نمیکنن حداقلش اینه که راهنمایی حرفه ای میشی...آثار روانی اون اتفاق هم باید توسط مشاور بالینی مجرب درمان بشود،نگران نباش که دوماه گذشته پلیس راههای زیادی روبرای اثبات جرم او سراغ داره.نوع گفتن این مسأله به شوهرت مهم هست که اگه توسط مشاورین پلیس یامشاورین بالینی مدیریت بشه اوضاع واحوال زودتر بهبود پیدامیکنه وبه شرایط عادی برمیگرده.
دوستان عزیزی که این خانم روسرزنش میکنید ومیگید حقشه اگه مرهم نمیذارید حداقل نمک نپاشید روی زخم.لطفا مقداری درموردحالات روحی افراد قربانی تجاوز اطلاعات کسب کنید دقیقا برعکس اصول مشاوره میدید.
دوستم اتفاقی ست که افتاده...باید ببینید بهترین راه کار چیه رابطتون با مادر یا خواهرتون چطور نمیتونین به اونا بگید؟؟؟ باز من معتقدم به خانواده بهتر بگین ...شما جگر گوششون هستید...تا زمانی که خودت باور داشته باشی مقصری وته دلت احساس کنی شما هم گنهکاری وو...اینو به دیگران هم القائ میکنی پس با اعتماد کامل به بی گناهی خودت....مسئله رو مطرح کن..کاملا شجاعانه که من به خودم مطمئنم اون مشکل داره....شما منو یاد فیم دو زن انداختی....اون یه ادم سابقه داره اوه که باید بترسه......اگرم مسئله دیگه ای هم هست بگو اینجا مجازی هیچکس هیچکسو نمیشناسه......توکلت به خدا
از همه شما عزیزان ممنونم که منو تنها نمیزارید میخوام امشب قضیه رو همونطور که فرشته مهربان گفتند به همسرم بگم خیلی استرس دارم قلبم داره میاد تو دهنم هر 5 دقیقه میرم......دارم دیوونه میشم دارم تمام مطالبای شمارو چند بار مرور میکنم کمکم کنید بتونم برام دعا کنید
عزیزم از ته دل از خدا میخام که یاورت باشه و
کلماتی رو روی زبپنت بیاره که صلاخه بگی و مشکلتو حل میکنه.
در ضمن،
میتونی به شوهرت بگی به تاپیکت سر بزنه و از حسن نیتت باخبر شه
و
خانم به اصطللح محترم ترمه،
وااااااااقعا برات متاسفم.این اتفاق ممکنه برای هرکسی پیش بیاد.پس بترس از خشم خدا.
راستی همتا جان شما از روش جلوگیری خاصی استفاده می کردی تو این مدت؟
نکنه خدای نکرده از آن مرد مزاحم باردار شده باشی
نه از این لحاظ خیالم راحته چون برای پیشگیری از اوایل ازدواجم قرص مصرف میکردم:47:دارم دیوونه میشم چرا زمان انقدر زود داره میگذره 3 ساعت دیگه شوهرم میاد. باز هر چی به ذهنتون میرسه بگید تا بگم حرفهای فرشته مهربان عزیز رو نوشتم دارم مرور میکنم
همتای عزیزم
این مشکلیه که متاسفانه خیلیها درگیرش هستن. و خ هم وحشتناکه. بابت تجربش متاسفم !
اما مطمین باش مطمین باش که شجاعت تو این مورد خ به شما کمک خاهد کرد.
اجازه نده زندگیت مثل خانمی باشه که 15 سال تمام هزینه ها و زیاده خاهیهای شخص متجاوز رو از ترس خانوادش پرداخت کرد اخر سر هم مجبور شد که لب به سخن باز کنه!
مطمین باش اگه شما قاطعانه حق چنین افرادی رو کف دستشون بزارین این جنایتها کمتر خاهد شد. خ از مجرمین به خاطر ترس قربانیهاشون جسورتر می شن.
به هر حال هرکسی تو زندگیش به گونه ای امتحان میشه این هم امتحان شما بوده. من برای دختر پاکی مثل شما ارزوی خوشبختی دارم و برات دعا می کنم که با بصیرت و شجاعتت گرند این اتفاق رو خ کم کنی. مطمین باش ترس فقط اوضاع رو بدتر خاهد کرد.د رپناه حق
زمان داره مثل برق و باد میگذره و منم دارم از استرس میمیرم خدا برای هیچ زنی نیاره خدا نابودش کنه جنازه تیکه تیکه شدشو بیارند تمام تنم میلرزه آخه موضوع ساده ای نیست وای خدا چقدر بدبختم:54::54::54::54::54::54:
توکل یادت نره. منم برات دعا می کنم. فقط یادت باشه با مشاور پلیس مشورت کنی.نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamta-tanha