سلام بعضی وقت ها احتیاجه که یه تجدید نظر حسابی در عقایدمون و به تبع اون تو رفتارامون و احساساتمون بکنیم .
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام بعضی وقت ها احتیاجه که یه تجدید نظر حسابی در عقایدمون و به تبع اون تو رفتارامون و احساساتمون بکنیم .
سلام
مثال خودمو زدم چون مطمئنن ديگه اوضاع زندگيتون در حد من نيست.
منظور من اين بود كه اون سرمايه اي كه همسر من در اول زندگي داشت قابل مقايسه با چيزي كه من آوردم تو زندگي نبود. خانوادم فقط يه سرويس طلا به ارزش ٧ ميليون به من كادو دادن كه بيشتر از اينا در توانشون بود، البته حدود ٣٠ ميليون هم از اقوام درجه ٢ و ٣ كادو گيرم اومد ولي اون خونه و ماشين داشت ( بر خلاف حدس شما عاريه هم نبودن )
اتفاقا خانوادهامون از نظر مالي نزديك به هم هستند، منم عادت به اين سطح زندگي نداشتم (هيچ وقت مستجر نبوديم و از ١٨ سالگي ماشين داشتم) ولي تو زندگيم يه سقوط آزاد از عرش به فرش داشتم.
پدر بنده هم جهيزيه به من ندادند ( قبلا هم نوشته بودم نه به دلايل مالي) در حالي كه در حد توانشون بود.
همسرمم بگه من روم نميشه برم بگم بابا پول جهيزيم رو بدين.
به هر حال من مشاور نيستم و اين تجربه شخصي خودم بوده كه وقتي به زندگي گذشته و حالم نگاه ميكنم ميبينم اين عشق بوده كه نذاشته من كم بيارم ( در ضمن الان تقريبا ٦ سال از عشق و عاشقي هاي آتشين ما داره ميگيذره فكر ميكنم ديگه به دوران ثبات و تعادلش رسيده)
شما ميتونيد با همسرتون خيلي دوستانه صحبت كنيد، ببينيد آيا تمايل داره بره سر كار ( مثلا بگين برا روحيه خودت )
اينم براي يه خانم خيلي ناراحت كننده هست كه همچنان از پدرش پول تو جيبي بگيره.
- - - Updated - - -
کامروا جان به نظرم اول باید شرایطو در ارامش بپذیری. بعدش برای بهتر شدنش تلاش کنی. چون وقتی فکر می کنه ادم که مثلا پدر خانمش راحته یه کمک بکنه نمی کنه یا مثلا دوستش راحته واسش یه همراهی بکنه نمی کنه یا مثلا پدر مادر مردم به فکر بچه اشونن چرا پدر مادر من کمک نمی کنن هیچ جلو پام سنگ می ندازن یا مثلا چرا از 100 تا تلاشم 90 تاش گم میشه و ... فقط میشه عصبانیت و اعصاب خوردی و بعدشم سرخوردگی و ناراحتی. این باعث میشه که انرژی ای که ادم بعدا باید داشته باشه کم شه و روی اینده اش اثر بذاره.
بپذیر که فقط طرف حسابت خانمته. نه باباش نه بابات و نه هر کس دیگه ای.
نمی دونم یادته من توی تاپیکم نوشته بودم نمی تونم ازدواج کنم چون هیچی ندارم که به همسرم بدم؟ من نه پول دارم نه خونواده ی مهربون نه اعتبار و نه گذشته و نه تظمینی برای اینده. این حس اصلا خوشایند نیست. مطمنم گاهگاهی خانمت هم ناراحته. ناراحته که نمی تونه بیشتر کمک کنه. ولی نمی تونه. اون قدرت اینو نداره که به پدرش یا تو یا هرکس دیگه ای چیزی رو تحمیل کنه. اون تنها کاری که از دستش برمیاد اینه که از خودش مایه بذاره. اون تنها چیزی که می تونه بهت بده خودشه. اگه ازش توقعاتی داشته باشی که از عهده اش خارج باشه سرخورده میشه و همون کارایی که در حالت عادی هم می تونه انجام بده دیگه نمی تونه.
هم از خودت و هم از همسرت توقعی که داری در حد واقعیت باشه. هیچکدوم از شما نمی تونین به غیر از شخص خودتون روی کس دیگه ای کنترل داشته باشین. اینکه فکر کنی چرا باباش یه کم کمک نمی کنه اصلا عیبی نداره اما حرص نباید بخوری بابت چیزی که نمی تونی روش کنترل داشته باشی. فقط اگه دوست داری فکر کن و دلیلشو پیدا کن. بدون احساس خاصی.
موفق باشی.
سلام اقاي كامروا ...به نظر من حرفاتون رو مستقيم به خانمتون بزنيد و با ايشون درد دل كنيد اينطوري هم رابطتون صميمي تر ميشه هم خانمتون مشكلاتتون رو بهتر درك ميكنه....حرفاي ناكفته باعث ميشه شما يه كينه عميق نسبت به ايشون داشته باشيد
وقتی دستت رو می بری توی آتش ، چه بخواهی و چه نخوای دسست می سوزد ، حالا هی بگو به چه دلیل ، چرا ،برای چی ، دستم می سوزد ؟!!!
ما مسئول انتخاب ها و تصمیمات خودمون هستیم ..
نوشته ای : چرا همسری با این نوع نگرش نگرفتم ؟
خودت بگو ، واقعا از خودت بپرس و به خودت جواب بده
این که طرز فکر من و یا تمام اعضای تالار چی هست ، ربطی نه به شما دارد و نه مشکل شما را حل می کند ... به نظرت بسیار خنده دار نیست که جواب "این چرا" را داری در دیگران جستجو می کنی؟
دیگران چه می دونند که چرا شما همسری با ابن نوع نگرش نگرفته ای ... دیگران اصلا سر پیاز هستند یا ته پیاز؟؟؟
بعد نوشته ای ،غر زدن من
یعنی اومدی غر بزنی ،
عصبانی هستی ، خسته ای ، حوصله نداری و .... حالا هم اومدی با اعتراض و از سر خشم سخن بگویی ... غر زدن یعنی این .....
این هم واسه اینکه بقیه کاربران متوجه بشوند ،مرتب راهکار به شما ندهند چون خواست شما هم حسی و گرفتن تایید هست
اقای کامروا من خیلی موافقم که زن و مرد مساوی هم واسه یه زندگی زحمت بکشند و هزینه کنند و در نهایت حقوق مساوی هم داشته باشند. خوب خانم شما کار نمی کنه اما پدرش هزینه ش رو می ده پس به حال شما تفاوتی نداره. من می فهمم شما از 2 تا خانواده ناراحتی که چرا توی این شرایط زیر بال و پرمون رو نگرفتین و مگه ما از سر راه اومدیم ما که بچتون هستیم. مشکل من اینا نیست مشکل من توقعات شما از همسرتون هست و اینکه می گین بعدا می گم برو سهمتو از خونه بابات بیار. البته همسر شما اگه گاهی به شما تندی می کنه من دفاع نمی کنم اما خوب ادمه دیگه از ایشون هم بپرسیم حتما از اخلاقای شما چند تا ایراد پیدا می کنه. من مشکلم با افکار شما هست که تو هر شرایطی به یه معشوقه فکر می کنید و بعد در نهایت می گید بزرگترین عشق زندگی من هم کفو من نبود و بای! بعد یه ازدواج منطقی می کنید که هم کفو شما باشه بعد حالا که خیالتون راحت شد باز دنبال اون داستانا می گردید که اخر داستان چی و به دست بیارید؟ شما یه چیزی بین عقل و دلتون در نوسانید از یه طرف دم به ساعت دم از عشق گمشده و اتشین می زنید از طرف دیگه می گید خیلی منطقی بهش گفتم ما به درد هم نمی خوریم مگه هر کی با هر کی بود باید ازدواج کنه. شما از هر چیزی تنها اون قسمتی که به نفع خودتون هست رو برداشت می کنید. اقای کامروا پدرم همیشه می گه خیلی فرق هست بین پسری که باعشق میاد جلو و از شانسش خانواده دختر پولدارن با کسی که با نقشه و دو دو تا چهارتا میاد جلو. ادم به اولی با جون و دل کمک می کنه و می کشتش بالا اما دومیو دست و دلش می لرزه تا دوزار بهش بده. من احساس می کنم شما یه مدلی می خواین از خانمتون بابت اینکه فعلا کسی به غیر ایشون تو زندگیتون نیست باج می خواین. اگه این کارو نکنی دوست دختر می گیرم اگه فلان نشه دوست دختر می گیرم اگه بابات اینون نده می رم دوست دختر می گیرم:311: این خیلی خوبه که زن و مرد با هم زندگیشونو بسازن اما شما احساس نمی کنید لحنتون کاسب کارانه هست؟ شما شاید وضعتون از اینی که هست بهتر بشه یا بدتر خدا داند اما اگه از همینی هم که هست پایین تر بیاین اگه کسی پسرتون رو پس بزنه چون وضعش خوب نیست (کاری که خودتون می کردید) مطمئنن انقدر ریلکس نمی گفتین خودش کرده چشش کور! این حرفو اینجا می گید که به قول معروف کم نیارید!!!!!!!!!!!!!!!! تا حالا اصن شما به خانمتون گفتین بریم یکی از خونه های پدرت بشینیم؟؟ شاید ایشون فکر می کنن اگه پیشنهاد بدن شما ناراحت می شید
- - - Updated - - -
اقای کامروا من خیلی موافقم که زن و مرد مساوی هم واسه یه زندگی زحمت بکشند و هزینه کنند و در نهایت حقوق مساوی هم داشته باشند. خوب خانم شما کار نمی کنه اما پدرش هزینه ش رو می ده پس به حال شما تفاوتی نداره. من می فهمم شما از 2 تا خانواده ناراحتی که چرا توی این شرایط زیر بال و پرمون رو نگرفتین و مگه ما از سر راه اومدیم ما که بچتون هستیم. مشکل من اینا نیست مشکل من توقعات شما از همسرتون هست و اینکه می گین بعدا می گم برو سهمتو از خونه بابات بیار. البته همسر شما اگه گاهی به شما تندی می کنه من دفاع نمی کنم اما خوب ادمه دیگه از ایشون هم بپرسیم حتما از اخلاقای شما چند تا ایراد پیدا می کنه. من مشکلم با افکار شما هست که تو هر شرایطی به یه معشوقه فکر می کنید و بعد در نهایت می گید بزرگترین عشق زندگی من هم کفو من نبود و بای! بعد یه ازدواج منطقی می کنید که هم کفو شما باشه بعد حالا که خیالتون راحت شد باز دنبال اون داستانا می گردید که اخر داستان چی و به دست بیارید؟ شما یه چیزی بین عقل و دلتون در نوسانید از یه طرف دم به ساعت دم از عشق گمشده و اتشین می زنید از طرف دیگه می گید خیلی منطقی بهش گفتم ما به درد هم نمی خوریم مگه هر کی با هر کی بود باید ازدواج کنه. شما از هر چیزی تنها اون قسمتی که به نفع خودتون هست رو برداشت می کنید. اقای کامروا پدرم همیشه می گه خیلی فرق هست بین پسری که باعشق میاد جلو و از شانسش خانواده دختر پولدارن با کسی که با نقشه و دو دو تا چهارتا میاد جلو. ادم به اولی با جون و دل کمک می کنه و می کشتش بالا اما دومیو دست و دلش می لرزه تا دوزار بهش بده. من احساس می کنم شما یه مدلی می خواین از خانمتون بابت اینکه فعلا کسی به غیر ایشون تو زندگیتون نیست باج می خواین. اگه این کارو نکنی دوست دختر می گیرم اگه فلان نشه دوست دختر می گیرم اگه بابات اینون نده می رم دوست دختر می گیرم:311: این خیلی خوبه که زن و مرد با هم زندگیشونو بسازن اما شما احساس نمی کنید لحنتون کاسب کارانه هست؟ شما شاید وضعتون از اینی که هست بهتر بشه یا بدتر خدا داند اما اگه از همینی هم که هست پایین تر بیاین اگه کسی پسرتون رو پس بزنه چون وضعش خوب نیست (کاری که خودتون می کردید) مطمئنن انقدر ریلکس نمی گفتین خودش کرده چشش کور! این حرفو اینجا می گید که به قول معروف کم نیارید!!!!!!!!!!!!!!!! تا حالا اصن شما به خانمتون گفتین بریم یکی از خونه های پدرت بشینیم؟؟ شاید ایشون فکر می کنن اگه پیشنهاد بدن شما ناراحت می شید
- - - Updated - - -
راستی اقای کامروا شما می گید زن و شوهر زندگی رو با هم بسازند. خانم خرجشو که پدرش بده خونه هم که بیاره ببخشید شما این وسط چی و اونوقت با همسرتون می خواین بسازید؟!!!!! با این تفاسیر سهم همسر شما 80 سهم شما 20 هست!! وقتی می گن دو نفر باهم زندگی و بسازن یعنی ذره ذره با هم کار کنن و مثلا یه خونه بخرن با هم ! 50 50 این یعنی حقوق مساوی...اینکه (قلفتی؟؟؟غلفطی؟؟؟؟!!!!!) یکی از طرفین جه زن چه مرد خونه از باباش بیاره نمی شه به این گفت دو طرف با هم یه زندگی و می سازن.
شما فرض کن که گرفته و بخشیده به خیریه.
آقای کامروا، اگر پدرش بهش خونه نداده یا حقش را نمی ده یا به برادرش بیشتر داده یا ... هر اشتباهی که شما فکر می کنید کرده،
تقصیر خانمتونه؟
اگر دیگران بهش ظلم کردند و حقش را خوردند ( طبق گفته شما )، شما هم باید آزارش بدی و سرکوفت بهش بزنی؟
این تفکر اون پدر هست که به عروسش می ده و به دخترش نمی ده، سهم همسر شما در این تفکر چیه؟
تقصیر ایشون چیه که باید از همسرش به خاطر تفکرات پدرش سرکوفت بشنوه ؟
"اجل اقم " چی هست که به من می گی برو باز کن؟
سلام
واقعا فقط می خواین خونه رو واسه خودش بگیره؟نقل قول:
من نمیگم زنم خونه از باباش بگیره و وارد زندگی من بکنه! من میگم باباش حقشو بهش بده اگه دوست داشت بیاره اگه دوست نداشت ببره ببخشه به خیریه یا هر کار که دلش خواست بکنه!
از کجا می دونین پدرش بهش نداده؟ از کجا می دونین نداده و ایشون نبخشیده به خیریه؟
تا حالا خودتون رو گذاشتین جای همسرتون؟
یه پسر از یه خانواده متمول میاد خواستگاریتون روز اول هم نمیگه مال باباتون واسش مهمه، البته معمولا هیچ کس نمیگه، فکر میکنید عروسی شاهانه و زندگی در حدی که تو خونه پدرتون داشتین یه چیز کاملا بدیهی هست پس شرط نمی کنین (مثل اون که شرط نکرد باید باباتون اموالش رو بین داماداش تقسیم کنه) که هر سال مسافرت خارج برین و سرویس برلیان و ... داشته باشین چون با پولی که بابای اون داره و وضع خانوادشون این چیزا بدیهی هست.
عروسی شاهانه میشه عروسی معمولی هیچی نمی گین، سفر و خریدهای معمولی که تو خانواده هر دو هم مرسومه که پر!!! عاشقی و محبت انچنانی هم که واسه ازدواج سنتی نیست!! بیکاری و ورشکستگی و قرض و بدهی های پشت سر هم که لابد لازمه تا عشق زن به مرد ثابت بشه !! پول لباس و ریخت و پاش های معمولی هم که بابای خودتو ماهیانه بهتون میده !!! یه کم از خودتون غافل باشین هم یا هوو اومده روتون یا زن صیغه ای و دوست دختر !!! حالا اگه با این شرایط افسردگی بعد از زایمان هم گرفتی و به دلیل بالا و پایین شدن هورمونات 3 روز ظرف نشستی و نق زدی که این چه وضعشه طرف میخواد سر خودتو باباتو بکوبه تو دیوار که چرا بابات که داره بهت خونه نمیده که تو بری ببخشی به خیریه !!!!!
آقای کامروا من نه کاری به شرع دارم، نه دین ، نه عرف
معامله هست دیگه ، درسته ؟ تو معامله که قرار نیست سر طرفمون کلاه بگذاریم ؟؟؟ می خوایم عادلانه باشه این وسط خانمتون بیشتر تا حالا ضرر کرده یا شما ؟؟؟ بیشتر کم گذاشته یا شما ؟؟؟
من اگه جای ایشون بودم اگه بابام 100 تا خونه هم به نامم می کرد رو نمی کردم تا ببینم شوهرم چقدر مرده؟ چقدر عرضه داره ؟
شما الان درگیر مسائل مالی هستین و توانایی خرج کردن واسه یه زن دیگه رو ندارین و به فکر خیانتین، فکر کنید اگه دغدغه مالی نداشتین چی میشد ؟ تا حالا از این جنبه به خودتون نگاه کردین؟
اینکه میگین همسرتون رو دوست دارین ولی عاشقش نیستین جای شک و تردید تو ذهن ایجاد می کنه همسر شما فقط به دلیل مسائل زناشویی واستون جذابه و شاید هم پول آپارتمان های پدرش ، با خودتون رو راست باشین اگر مسائل زناشویی و پول پدر ایشون رو حذف کنیم آیا بازم حاضرید با ایشون ادامه بدین؟؟؟؟
از اون موقع دارم فکر می کنم اجل اقم چیه؟
بس که بهم گفتی منبر رفتی و ... فکر می کردم یه چیزی در مورد منبر رفتن و ایناست
الان برگشتم دوباره خوندم رنگش را عوض کردم که بهتر ببینم.
اخلاق !!:311:
- - - Updated - - -
صبا تو چطوری "مهربون" شدی؟حالت من را از کجا فعال کردی؟
واقعاااااااا حالم بد شد.واقعا.نقل قول:
عدشم شما که به این قشنگی شرع و عرف و قانون را در س دادی کاشکی اخل اقم باز میکردی! کدوم اخلاقی گفته عروس طرف بیاد و از مال پدر شوهرش متنعم بشه ولی دختر خودش محروم بمونه....؟؟؟ به توان10000
چون دختره و داره مورد استفاده و لذت ی پسر غریبه قرار میگیره؟!؟!
.............
پدر من چون اعتقاد شما را نداره به خواهر من خونه داده چون معتقده همون طور که به من ی 100 متری داده عدالت اینه که به خواهرمم بده! خواهر من هنوز مجرده ولی پدر من بر خلاف پدرزنم بهش نگفته چون تو قراره بری و ازت استفاده بشه و وسیله لذت ی پسر غریبه بشی من به برادرات خونه میدم ولی به تو نمیدم!!!!!
وقتی درمورد زن و خواهرت رعایت ادب و احترام رو نمیکنی چه انتظاری میشه ازت داشت؟
چیز دیگه ای نمیگم. این خانه از پای بست ویران است.
موفق باشید!