خدازو شکر
آفرین بهترین کارو کردی مطمئنن باش بهتره هیچ حرفی نزنی اگه گفت ببخشید تو هم به شوخی بگو بخشیدم همه دنیا مال تو:43:
برو خدارو شکر کن که پشیمون شده و نمیگه خوب کاری کردم تو لیاقت داشتن منو نداشتی
انشالا که شیرینی زندگیتون برگرده
نمایش نسخه قابل چاپ
خدازو شکر
آفرین بهترین کارو کردی مطمئنن باش بهتره هیچ حرفی نزنی اگه گفت ببخشید تو هم به شوخی بگو بخشیدم همه دنیا مال تو:43:
برو خدارو شکر کن که پشیمون شده و نمیگه خوب کاری کردم تو لیاقت داشتن منو نداشتی
انشالا که شیرینی زندگیتون برگرده
ملیسا خیلی خوب شد که برگشتی واقعا خوشحال شدم.قدر شوهرت رو بدون خیلی دوستت داره که برای اینکه ببخشیش خودشو به اب و اتیش زد حتی تا صبح تو ماشین منتظرت بود.اصلا نترس. به خاطرات شیرین گذشتتون به محبت هایی که در حقتون کرده فکر کنید.به همسرتون بگید خیلی دوستش دارید و از اینکه اون رو با یکی دیگه ببینید اصلا نمیتونید تحمل کنید.الان اون بنده خدا هم به یاری شما احتیاج داره اونو از خودتون طردش نکنید.همین امشب قضیه رو فراموش کنید و دیگه به روش نیارید.فقط یه چیز بگم یه وقت ازم دلخور نشید ولی شوهر شما هم ابرو دارند کار خوبی نکردید به داداشتون گفتید.میدونم ناراحت بودید ولی با گفتن به داداشتون برای خودتون مشکل درست میشه انشاالله که غیر این باشه.ولی سعی کنید راز زندگیتون رو به اقوام نزدیک نگید شاید اونا بخواند از روی دلسوزی کاری کنند ولی بر عکس از اب در بیاد.به داداشتون بگید که همسرتون رو بخشیدید نزارید از همین الان دخالت های دیگران باعث تنش در زندگیتون بشه.هیچ وقت هم این خطا همسرتون باعث نشه که بهش بی احترامی کنید همه چیز رو تموم شده ببینید به ادامه زندگی انشاالله شیرنتون فکر کنید.در پناه حق
متشکرم دوستان.یاسمینا از حرفت دلخور نشدم اره نبایست به داداشم میگفتم البته ناخوداگاه شنید. البته داداشم خیلی فهمیدست به بابا و مامانم چیزی نگفت.اینو مثل یه راز نگه میداره الان زنگ زد واسه شوهرم با شوخی بهش گفت یه وقت به خواهرم ایدز ندی صدا رو پخش بود شنیدم بالاخره تونستم بخندم:311: حالا که بخشیدمش خیلی حالم بهتره.از قبل هم بیشتر عاشقش شدم .شب همگی بخیر ما رفتیم.برام دعا کنید:323:
ببین ملیسا جان شوهر شما مرد خوبی است. اول اینکه بی بند و بار نیست و مثل مردهای دیگر رابطه آزاد نداشته بلکه آن زن را صیغه کرده است. پس معلوم است که
تفکر پایه اش تا حد بسیار زیادی محکم و قابل اعتماد است. دوم اینکه آمده است و اظهار پشیمانی می کند و به شما محبت می کند. اگر آدم بی بند و باری بود هرگز این کار را نمی کرد. بلکه به شما توهین می کرد و کتکتان می زد.کاری که مردهای خائن می کنند. اما او خائن نیست.
ملیسا جان او واقعا گول خورده است. اما بعد از مدتی که آب ها از آسیاب افتاد باید با هم بررسی کنید که چرا گول خورده است.
عزیزم یک احتمال این است که دوستانی حسود و بددل دور و بر شوهر شما هستند که می خواسته اند به هر طریقی او را خراب کنند و زندگی خوبش را ویران کنند. از این اتفاق ها زیاد شنیده ام. برای همین این زن را به او معرفی کرده اند.
یا اینکه دوستانش به او فشار آورده اند که چرا مثلا (بچه مثبت است) یا ( پی خوشی نیست ) یا هر چیز دیگری و او هم خواسته نتوانسته نه بگوید و خواسته کم نیاورد .
پس نتیجه این که او باید ( در ارتباط با دوستانش تجدید نظر کند ) و ( قدرت نه گفتن و اعتماد به نفس ) داشته باشد.
حالا این یک مثال است برای اینکه به شما یک راه حل اصولی بدهم. شما پایه زندگی ات محکم است و می توانید این مشکل را به طور اصولی ( مثل مثالی که زدم ) حل کنید.
زنی که شوهرم صیغش کرده بود(البته الان دیگه صیغش نیست) پا شده اومده میگه من از شوهرت باردارم دارم دیوونه میشم اون لحظه انقدر عصبانی شدم نتونستم خودمو کنترل کنم محکم زدم زیر گوش زنه حتی برگه آزمایش رو هم به من نشون داد چرا باید اینجوری میشد من چه جوری بفهمم راست میگه شوهرم میگه دروغ میگه از من نیست دارم دیوونه میشم چرا نمیتونم یه ذره خوشحال باشم حس میکنم برام سحر و جادو کردند آخه همه حسرت زندگی منو میخورند نمیدونم چی کار کنم اگه از شوهرم باردار شده باشه چی؟:302::47:
- - - Updated - - -
دلم میخواد... شوهرمو با کارد ببرم بندازم جلو سگا از هر چی مرد ...باز متنفرم:97::97::101:
ملیسا جان! آرامشت رو حفظ کن.
بعدشم هم از روی آزمایش dna کامل مشخص میشه که این زنه دروغ میگه یا نه؛ واقعیت داره.
گرچه امیدوارم که همچین چیزی نباشه.
خدایا! خودت به همه ی ما رحم کن. الهی آمین!
به شوهرم گفتم باید آزمایش dna بدی یهو جا خورد میگه آزمایش واسه چی من اطمینان دارم که از من نیست میگه زنه داره دروغ میگه شوهرم اولش میگفت فقط یه بار باهاش رابطه ج داشته ولی الان میگه یه چتد باری باهاش داشته وای من چی کار کنم؟وقتی راضی نمیشه ازمایش بده حتما یه چیزی هست؟اشکالی نداره منم بچمو برمیدارمو طلاق میگیرم ایشون برند کل خانمهای شهرمون رو حامله کنند دیگه باهاش زندگی نمیکنم دلم میخواد برم خونه باباش آبروشو بریزم:54::54::54:فقط کافیه اسم طلاق رو پیشش بیارم مثل بچه ها گریه میکنه منم ازش طلاق میگیرم تا عذاب بکشه:54::47:ولی من بدبخت دوسش دارم:47:
- - - Updated - - -
به شوهرم گفتم باید آزمایش dna بدی یهو جا خورد میگه آزمایش واسه چی من اطمینان دارم که از من نیست میگه زنه داره دروغ میگه شوهرم اولش میگفت فقط یه بار باهاش رابطه ج داشته ولی الان میگه یه چتد باری باهاش داشته وای من چی کار کنم؟وقتی راضی نمیشه ازمایش بده حتما یه چیزی هست؟اشکالی نداره منم بچمو برمیدارمو طلاق میگیرم ایشون برند کل خانمهای شهرمون رو حامله کنند دیگه باهاش زندگی نمیکنم دلم میخواد برم خونه باباش آبروشو بریزم:54::54::54:فقط کافیه اسم طلاق رو پیشش بیارم مثل بچه ها گریه میکنه منم ازش طلاق میگیرم تا عذاب بکشه:54::47:ولی من بدبخت دوسش دارم:47:
دیگه نتونستم تحمل کنم زنگ زدم به داداشم همه چی رو گفتم شوهرم یه دروغ بزرگ به من گفته بود بعد از اون شبی که رفته بودم خونه داداشم،داداشم رفت تحقیق و فهمید زنه اونجوری که شوهرم میگفت نیست داداشم دیگه به روم نیاورد تا الان که براش زنگ دادم و جریان بارداری زنه رو گفتم. فقط دارم گریه میکنم شوهرم به دروغ گفت زنه ....هست ولی اینطور نبود اون بخاطر اینکه شوهرش معتاد بوده طلاق میگیره بعد مدتی با شوهرم آشنا میشه و صیغه میکنند شوهرم دروغ گفت دروغ دروغ دروغ:54::54:من براش مغازه خریدم من براش ماشین خریدم خونم برای منه براش هیچی کم نزاشتم محبتهامو اینجوری با دروغ جبران کرد دروغگو بی عاطفه اون زنیکه هم خیلی پررو هستش کوتاه نمیاد میگه حتما خواسته شوهرت رو براورد نکردی که به سمت من کشیده شد.چیکار کنم بمونم یا طلاق بگیرم؟؟اون زنیکه از شوهرم بارداره خوشبخت بشند منم میرم پی زندگیم حالا که همه چیز رو به شوهرم گفتم اون اصلا نمیتونه حرف بزنه خشکش زد که من جریان رو فهمیدم منم دو تا سیلی خوابوندم تو گوشش و الان هم از خونم بیرونش کردم:54::47:حالا که فکر میکنم اینا نفرینای پسرخالمه 5 سال منو میخواست ولی بهش محل نمیزاشتم هنوزم که هنوزه زدواج نکرد حتما نفرینم کرد نمیدونم چه کار کنم؟:302::302:
- - - Updated - - -
دیگه نتونستم تحمل کنم زنگ زدم به داداشم همه چی رو گفتم شوهرم یه دروغ بزرگ به من گفته بود بعد از اون شبی که رفته بودم خونه داداشم،داداشم رفت تحقیق و فهمید زنه اونجوری که شوهرم میگفت نیست داداشم دیگه به روم نیاورد تا الان که براش زنگ دادم و جریان بارداری زنه رو گفتم. فقط دارم گریه میکنم شوهرم به دروغ گفت زنه ....هست ولی اینطور نبود اون بخاطر اینکه شوهرش معتاد بوده طلاق میگیره بعد مدتی با شوهرم آشنا میشه و صیغه میکنند شوهرم دروغ گفت دروغ دروغ دروغ:54::54:من براش مغازه خریدم من براش ماشین خریدم خونم برای منه براش هیچی کم نزاشتم محبتهامو اینجوری با دروغ جبران کرد دروغگو بی عاطفه اون زنیکه هم خیلی پررو هستش کوتاه نمیاد میگه حتما خواسته شوهرت رو براورد نکردی که به سمت من کشیده شد.چیکار کنم بمونم یا طلاق بگیرم؟؟اون زنیکه از شوهرم بارداره خوشبخت بشند منم میرم پی زندگیم حالا که همه چیز رو به شوهرم گفتم اون اصلا نمیتونه حرف بزنه خشکش زد که من جریان رو فهمیدم منم دو تا سیلی خوابوندم تو گوشش و الان هم از خونم بیرونش کردم:54::47:حالا که فکر میکنم اینا نفرینای پسرخالمه 5 سال منو میخواست ولی بهش محل نمیزاشتم هنوزم که هنوزه زدواج نکرد حتما نفرینم کرد نمیدونم چه کار کنم؟:302::302:
- - - Updated - - -
هر چی زنگ میزنه گوشیرو نمیگیرم اس داده میگه خودم درستش میکنم میگه دوستم داره انقدر از این جمله دوستت دارم لجم میگیره:101:چرا هیچ کی نمیاد کمکم کنه به نظرتون طلاق بگیرم؟
سلام ملیسا
ببین خانومی شما آروم باش عزیزم میدونی چرا کسی نمیاد چون تصمیم گیری تو این شرایط واقعا سخته اگه بهت بگیم بمون که تحمل اینکه یه عمر سایه یه زن با یه بچه رو بالا سرت ببینی خیلی سخته.اگر هم بگیم جدا شو آرامش خودتو بچت به هم میخوره تازه اون زنه هم میاد زندگیتو از چنگت در میاره.ولی من اگه جای شما بودم زندگیمو حفظ میکردم چه جوریشو خودم نمیدونم ولی میموندم:72:
- - - Updated - - -
سلام ملیسا
ببین خانومی شما آروم باش عزیزم میدونی چرا کسی نمیاد چون تصمیم گیری تو این شرایط واقعا سخته اگه بهت بگیم بمون که تحمل اینکه یه عمر سایه یه زن با یه بچه رو بالا سرت ببینی خیلی سخته.اگر هم بگیم جدا شو آرامش خودتو بچت به هم میخوره تازه اون زنه هم میاد زندگیتو از چنگت در میاره.ولی من اگه جای شما بودم زندگیمو حفظ میکردم چه جوریشو خودم نمیدونم ولی میموندم:72:
یعنی بمونم و بچه اون زنه رو ببینم؟اگه با اومدن بچه محبت شوهرم بیفته تو دلش چی؟ نمیدونم شاید تقدیر من اینجوری بود.اینا که الان دیگه زن و شوهر نیستند چطور میشه؟منظورم تکلیف بچست تو شناسنامه بچه اسم شوهر من به عنوان پدرش نوشته میشه؟:47::302: