-
یک روز و دو روز و یه بار دو بار که فایده نداره دندلیون جون آدم زود ناامید بشه قهر کنه با خودش و دیگران، چند هفته باید بهش محبت کنی تا بفهمه داری بهش توجه می کنی.
- - - Updated - - -
کی بهت گفته تو فقط هوشت توی درس بوده و هوش میان فردی نداری؟!!! این اصطلاحات قلمبه سلمبه رو از کجا یاد گرفتی تو توی این 15 سال دختر خوب؟
-
باشه سعی میکنم الان فرصت خوبیه مدرسه که شروع شده خواهرشم کمتر میاد
- - - Updated - - -
خوب همینه دیگه نیما میگه اصلا حرف زدن بلد نیستی نه که خودش خیلی بلده وکلا گل از دهنش میریزه
-
خوبه که! آفرین. تو فعلاً کاری به آقا نیما و خواهرش نداشته باش یه کمی به خودت برس حال خودتو خوب کن بعد برای رابطه ات برنامه ریزی می کنی خود به خود بهتر میشه.
- - - Updated - - -
می گم که تو کاری به آقا نیما نداشته باش الان به خودت برس اول. به نظر من شما دو تا الان بیشتر مثل دو تا خواهر و برادر تخس هستین که دارین میزنین توی سر کله هم نه مثل زن و شوهر.
- - - Updated - - -
من نگفتم بد حرف میزنی دختر خوب. گفتم جالبه برام از کلمات و جملاتی استفاده می کنی که برای یه ادم 15 ساله سنگینن.
-
همچین برداشتی از حرفتون نکردم:43:
-
دندی لیون . سلام. به خودت امتیاز منفی نده. خیلی هم باهوشی. بعضی از وقتا زمانی که نوشته هات رو میخونم با خودم میگم این دختره سنش خیلی بیشتر از ایناس و همه ما رو گذاشته سر کار . آخه حرف زدن یه دختر کوچولو 15 - 16 ساله که اینجوری نمیشه. تازه اونا که به قول خودت خرخون هستن و مدام سرشون تو کتابه هیچ کدوم بلد نیستن بند کفششون رو ببندن. همشون یه آدم تک بعدی و یه جورایی میخی هستن .
تو رفتارت مثل افراد 26 - 7 به بالا میخوره تازه اونم از نوع هوشمند. :104::104::104:
-
خوب من بد نوشتم برای همین منظورمو متوجه نشدی. اینجا زیاد بنویسی تاپیکت بسته میشه چون تعداد پستها توش محدوده بشین فکر کن و بعد برامون بنویس چه راه حلی پیدا کردی برای کم کردن عصبانیت خودت. خوب؟ منتظریم :72:
-
عالمه سیب زمینی سرخ کردم چون خودم خیلی دوس دارم داشت فیلم نگاه میکرد رفتم نشستم کنارش بهش تعارف هم نکردم یه ده دقیقه ای اینطوری گذشت یکم نگاش کردم دیدم نخیر غرورش اجازه نمیده بگه به منم بده بش گفتم دلت میخواد؟ گفت نه خودت بخور فقط بپا نترکی ! منم بهم برخورد ولی بعد دیدم تابلو دلش میخواد خودم گرفتم جلو دهنش که خورد چند دقیقه بعدم خودش دستش رو گذاش دور شونم ببینید خواهرش که نباشه خوبه اگه اون بود حتما میشست کنار نیما منم حرص میخوردم بعدم با نیما دعوام میشد ! خلاصه کم کم فیلم داشت به صحنه های خاک برسری نزدیک میشد که منم حس کردم این یه چیزیش میشه این شد که پاشدم رفتم تو اتاق نیما ظاهرا بهش برخورده !نگید چه بد رفتاری حتی نمیتونم بهش فکر کنم دست خودمم نیست
-
عزیزم شوهر من اون موقع از من توقع رفتار یه زن 29-30 ساله رو داشت.از مدل حرف زدنم تو جمع...آداب معاشرتم..حتی مدل لباس پوشیدنم ایراد میگرفت!!مثلا از من توقع داشت لباس زنونه بپوشم مثل کفش پاشنه بلند ..مانتو خیلی زنونه...زنونه که میگم یعنی سن بالایی!! ولی من دوست نداشتم .من لباس تین ایجری رو میپسندیدم بعد باعث دعوا میشد که من اصلا قبولت ندارمو این حرفا...تو خلوتمون یا مسایل زناشویی هم همینطور ..من نمیتونستم توقعاتشو برآورده کنم..ازم راضی نبود..من اصلا از نظر روحی به بلوغ نرسیده بودم..از این کارا چندشم میشد..ولی تحمل میکردم..حتی بارها شده بود از حرص اونقدر دندونامو فشار میدادم که صداشو میشنید و حالمو میفهمید و عصبانی میشد و با عصبانیت پرتم میکردو میگفت غلط کردم زن بچه گرفتم.!!!!یعنی اون موقع اعتماد به نفسم با خاک یکسان میشد!!!تو حواست باشه مقصر نیستی فقط 15 سالته...من اون موقع ها خیلی احساس گناه داشتم فکر میکردم هیچی بلد نیستم.خیلی بی عرضه ام...حتی یه بار مادرش به من گفت کاش یه پیر دختر براش گرفته بودم به جای دختر بچه!ما داریم تاوان فرهنگ ضعیف اجتماع رو میدیم ولی دیگه نباید خودمون تو سر خودمون بزنیم...گفتی هوش میان فردی ندارم!!!!مگه هوش میان فردی ارثیه!!!!!از تعامل با محیط به دست میادو یه سری مهارت که باید کسب کنی..اگه میتونی کارگاه های روانشناسی مثل (مهارت های زندگی) و ....رو شرکت کن ..احساس میکنم حساسی و این باعث میشه از اجتماع دور بشی چون از طرد شدن میترسی..از قضاوت دیگرون میترسی ..اشکالی نداره 100 بار خراب کاری کن یواش یواش یاد میگیری...
- - - Updated - - -
راستی از راهنمایی های اقای شکیبا پور هم استفاده کن تو همون سایت.به من خیلی کمک کردن...
- - - Updated - - -
گفتی دختر قشنگی نیستم!!!!!اولا که میدونم هستی ...در ثانی تو سن بلوغی هنوز قیافه ات شکل نگرفته تو روز به روز خوشکل تر میشی ..مخصوصا که از حرفات این استنباط رو کردم که یه کمی لاغری...وای اگه بدونی چند سال دیگه چقدر ناز میشی..با شوهرت خوب باش .شاد باش تو خونه...عزیزم یه چیزی گفتی دلم گرفت..گفتی اول مهر شد و غمگینی...من با تموم سلول هام این دردو حس کردم..مخصوصا که تلویزیون آهنگ (همشاگردی سلام)که یه اهنگ قدیمیه واسه اول مهرو میزاشت من به پهنای صورتم اشک میریختم..غروب ها میرفتم رو پله خونمون مینشستم با صدای کلاغ ها گریه میکردم با خودم میگفتم الان دوستام تو مدرسه دارن چیکار میکنن؟؟؟؟ عزیزم درستو جدی بگیر برو شبانه بخون..خلاصه یه راهی پیدا میشه..از اجتماع خودتو دور نکن...بازم بهت سر میزنم..نمیدونم چرا در اینقدر در مقابل تو احساس مسولیت میکنم..دوست دارم.
-
عزيز من من منظورم اين نبود كه ادعاي بزرگي ميكني
از يه طرف ميگي من بچه ام و اين حرفها و از طرف ديگه جلو دو نفر كه ازت بزرگ ترن وايسادي و ميخواي برنده بشي
ببين
تنها چيزي كه ميتونم بهت بگم اينه كه يه مدت غرورتو بزاري كنار.
تحمل كني.
ميدونم تنهايي
مادرت نيست
همدم نداري
اين حرفا رو بهشوهرت بزن
بزار حس مردونگي توش تقويت بشه
من بارها شده بود سر خونوادش دعوا ميكرديم.ازم با وجود حس عشقي كه بهم داشت دلخور مي شد .
ازم دور ميشد منو نمي ديد
با همه غرورم ميرفتم پيشش
بهش ميگفتم همه دنيامه. بهش ميگفتم اگه نباشه ميميرم
.اگه پشتم نباشه نابود ميشم . تو دنيا فقط اونو دارم .باور ميكني اشكش در مي اومد و ميگفت عزيزم نگران نباش من پشتتو خالي نمي كنم
مردها اول ازدواجم تا وقتي حسابي از طرف سير نشن و براشون عادي نشه . ميل جنسيشون بي اندازه س و خيلي براشون مهمه . حتي تو روابط عادي شون تاثير مي زاره
سعي كن ميل جنسي رو با تصورات جنسي و فكر ركدن بهش تقويت كني
فدات:72:
-
سلام زهرا خانم
ببین اینجا کسی نمیخواد الکی شما رو دلخوش کنه مخصوصا کارشناسان محترم و زحمتکش سایت .کسی هم نگفت شما نابغه هستی یا خیلی ادم کم اشتباهی هستی اما دیدی که همه داریم میگیم از طرز نوشتنت مشخصه بیشتر از سنت میفهمی و اصلا همین که اومدی اینجا و راهکار میخوای و دنبال راه حلی گواه بر نگرش و پختگی نسبی شماست .
از طرفی من(با توجه به سخنان شما) منکر عملکرد نامناسب همسرت و سهم تاثیرش تو رابطه فعلیتون نمیشم اما خب ما اینجا با شما گفتگو میکنیم قطعا اگر همسرتون مخاطب بودن چیزهای دیگه ای گفته می شد لذا توصیه های دوستان به شما به معنی نادیده گرفتن اشتباهات همسرتون نیست
چیزی که من فهمیدم اینه که به دلیل مشکلات فعلی زندگیت و با پر رنگ کردن ضعف هات و مرور گذشته تلخت به اعتماد به نفست هم آسیب زدی.
باور کن همه ما پر از ضعفیم کسی فرشته یا معصوم نیست چیزی که من تاکید دارم این هست که به تواناییهات توجه کن و فقط ویژگیهای ظاهری رو پر رنگ نکن.ببین کاملا از نوشته هات مشخصه ظاهر شما مطلوب شوهرت هست پس دیگه به قد کوتاه و اینکه زیبا نیستم فکر نکن در ضمن این رو هم بدون شما در سنی هستی که به مرور در ادامه زیباتر و اندامهای زنانه بهتر شکل میگیره. باور کن دخترانی زیبایی هستن که به دلیل تنشهای زندگی و کم محلی شوهر و تامین نشدن محبت دچار کمبود اعتماد به نفس میشن و فکر میکنن زشت هستن.
اول مثل یک منتقد منصف به خودت نگاه کن و فقط منفی ها رو نبین قدم اول این هست که خودت رو دوست داشته باشی و به اهمیت و تواناییهای خودت پی ببری
دوم حالا که خودت رو دوست داری به خودت وزندگیت فرصت میدی تلاش میکنی منفعل نمیشی تا گریه کنی برای این کار باید مهارتهای ارتباطی و آگاهیهای لازم زندگی مشترک رو یاد بگیری
سوم باید اهل عمل باشی اوایل سخته مثل دارویی که تلخه اما لازمه. باور کن موثره تو از امتیاز زن بودن هم بهره میبری ویژگیهای خاص زنانه! عشوه گری و طنازی حتی اگه از ته دل نباشه تاثیر خودش رو میزاره وقتی شوهرت جذب شد رفتارش تغییر میکنه اونم شوهرت که با یه سیب زمینی سرخ کرده که بهش دادی دست انداخت دور گردنت زود واکنش نشون داد این یعنی تشنه محبته ته دلش دوست داره و زمینه برای هنر نماییت اماده هست مطمئن باش در مدت کوتاهی با عملکرد شما و تغیر رفتارهای اون این علاقه و رفتارهای محبت آمیز دوطرفه و از ته دل میشه. دیگه حتی نیاز نیست شما بگی خواهر شوهرت بره خود شوهرت این کار رو میکنه
ببن آخر سر یه کوچولو هم بترسونمت!در مشکلات شبیه مشکل شما بعضا متاسفانه میبینم که مراجع به هر دلیلی مثل غرور بی جا یا عدم آگاهی درست عمل نمیکنه که گاهی کار به جاهای باریک میکشه مثلا از طرف مقابل به شکلی خیانت میبینه به خودش میاد دنبال راه حل میگرده در حالی که در ابتدا با یک سری فرمولهای ساده و امتحان شده میتونست زندگی رو درست کنه اما حالا به مراتب کار سخت تر میشه و مجبور میشه خیلی خیلی بیشتر هزینه بده