شما اروم باشید با ارامشتون انشاالله که دلش به رحم میاد. من اگه جای شما بودم برای اینکه برگردم به شوهرم میگفتم تو این مدت همش داشتم به تو فکر میکردم.خیلی دلم برات تنگ شده و دلم میخواد دوباره باهم زندگی کنیم.بچتون حرف میزنه که بهش یاد بدید بگه بابا دوباره با مامان اشتی کن.؟؟خیلی قضیه شما کش دار شده من تاپیک قبلی شما که زیتون جون بودید رو دیروز خوندم.شما یک بار هم همین مساله براتون پیش اومده یه سوال بپرسم شما با رفتار نامناسب شوهر و مادرشوهرتون به تندی برخورد میکنید؟