[QUOTE=rainbow69;293359]سلام , از لطفتتون ممنونم که تجربیاتتون رو در اختیارم گذاشتین
سلام.خواهش ميكنم.
نه حرفاتون تند نبود, راستش اون قسمت که گفتید نگاه چپ و این حرفا یکمی از حرفتون ناراحات شدم
قصد من كمك بود.نميخواستم ناراحتتون كنم.
اما بايد بگم يه چيزي هميشه تو ذهنمه وهيچوقت جوابشو پيدا نكردم...چرا پسري مثل شما يا اون آقا كه اومد خواستگاري من با اينكه خانوادشون همه چادري هستن دختر مانتويي انتخاب ميكنن وبعد ميخوان تغييرش بدن؟
الانم كه چادري هستم خواستگارهام ميدونن چادريم اما بعضياشون به شدت دوست دارن من مانتويي بشم.
اينجا اين مثل معروف برعكس ميشه."كبوتر با كبوتر باز با باز.كند همجنس با همجنس پرواز"
البته شما حق دارین اینطوری برداشت کنید اما من این خانوم رو روزای اول دانشگاه دیدم و اولین جرقه صورت معصومشون تو یک نگاه ناخودآگاهانه روم اثر کرد ولی تو خودم پنهان کردم. من توی دانشگاه طوری ام که به محض ورود دیگه تنها نیستم همیشه دورو برم یکی هست, تو کلاسا هم همیشه ردیف اول میشینم :303: اصلا تحت هیچ شرایطی نزدیکترین دوستام هم نمیدونستن که من به ایشون علاقه دارم. حتی من نگاه نمیکردم به ایشون که خدای نکرده کسی فکر بدی نکنه(البته نه فقط به ایشون به هیچ کس نگاه نمی کردم) این علاقه که از نگاه ناخواسته شروع شد کم کم رفتارهاشون هم مثل چیزی بود که من می خواستم.تو طول این دوسال همش خودم رو سرزنش می کردم که چرا به دختر مردم نگاه کردم و اینکه در موردش فکر میکنم دیگه گذشت تا اینکه دیگه نمیتونستم طاقت بیارم و می ترسیدم که عروس بشه واسه همین به دوستم که خانومش همکلاسی مونه گفتم و رفت باهش صحبت کرد و بعدش هم به مادرم و خواهرم گفتم و اونم همزمان به خانوادش. ببخشید طولانی شد.
من خودم معصوم نيستم واصلا قصد مواخذه شمارو نداشتم.مسلما شما آدم بدي نيستيد چون قصد ازدواج داريد.
متاسفانه این روزا دنیای چند رنگیه و اصلا ظاهر و باطن ادمها یکی نیست, خودم دیدم چادری هایی که تحت پوشش چادر چه کارا که نکردن. من نمیگم چادر من میگم حد و حدود عرف. ولی اهل گیر دادن و تعصب بازی در آوردن هم نیستم.
خانواده خانوم برادرم خيلي مومنن.هر سال مكه وخيلي خيلي رعايت ميكنن.اما برادرم اصلا چادر دوست نداشت.من هيچوقت در مورد هيچكس قضاوت نميكنم.حتما اون از من خيلي بهتر وپاكتره.اماالان اگر ببينينش باور نميكنين يك خانواده مومن داره.زمين تا آسمون تغيير كرده.
منظور من از گفتن اين حرفا اينه كه شما هم اگر عاشق همسرتون باشيد حتما به مرور زمانميتونيد باعث تغييراتي بشيد.
اما باز هم اين موضوع به انعطاف پذيري افراد واينكه به شرايط كنونيش باور عميق نداشته باشه برميگرده.
زیاد گیر نیستم اما همچنان امیدوارم :)
اميدواري خيلي خوبه.
- - - Updated - - -
[QUOTE=rainbow69;293359]سلام , از لطفتتون ممنونم که تجربیاتتون رو در اختیارم گذاشتین
سلام.خواهش ميكنم.
نه حرفاتون تند نبود, راستش اون قسمت که گفتید نگاه چپ و این حرفا یکمی از حرفتون ناراحات شدم
قصد من كمك بود.نميخواستم ناراحتتون كنم.
اما بايد بگم يه چيزي هميشه تو ذهنمه وهيچوقت جوابشو پيدا نكردم...چرا پسري مثل شما يا اون آقا كه اومد خواستگاري من با اينكه خانوادشون همه چادري هستن دختر مانتويي انتخاب ميكنن وبعد ميخوان تغييرش بدن؟
الانم كه چادري هستم خواستگارهام ميدونن چادريم اما بعضياشون به شدت دوست دارن من مانتويي بشم.
اينجا اين مثل معروف برعكس ميشه."كبوتر با كبوتر باز با باز.كند همجنس با همجنس پرواز"
البته شما حق دارین اینطوری برداشت کنید اما من این خانوم رو روزای اول دانشگاه دیدم و اولین جرقه صورت معصومشون تو یک نگاه ناخودآگاهانه روم اثر کرد ولی تو خودم پنهان کردم. من توی دانشگاه طوری ام که به محض ورود دیگه تنها نیستم همیشه دورو برم یکی هست, تو کلاسا هم همیشه ردیف اول میشینم :303: اصلا تحت هیچ شرایطی نزدیکترین دوستام هم نمیدونستن که من به ایشون علاقه دارم. حتی من نگاه نمیکردم به ایشون که خدای نکرده کسی فکر بدی نکنه(البته نه فقط به ایشون به هیچ کس نگاه نمی کردم) این علاقه که از نگاه ناخواسته شروع شد کم کم رفتارهاشون هم مثل چیزی بود که من می خواستم.تو طول این دوسال همش خودم رو سرزنش می کردم که چرا به دختر مردم نگاه کردم و اینکه در موردش فکر میکنم دیگه گذشت تا اینکه دیگه نمیتونستم طاقت بیارم و می ترسیدم که عروس بشه واسه همین به دوستم که خانومش همکلاسی مونه گفتم و رفت باهش صحبت کرد و بعدش هم به مادرم و خواهرم گفتم و اونم همزمان به خانوادش. ببخشید طولانی شد.
من خودم معصوم نيستم واصلا قصد مواخذه شمارو نداشتم.مسلما شما آدم بدي نيستيد چون قصد ازدواج داريد.
متاسفانه این روزا دنیای چند رنگیه و اصلا ظاهر و باطن ادمها یکی نیست, خودم دیدم چادری هایی که تحت پوشش چادر چه کارا که نکردن. من نمیگم چادر من میگم حد و حدود عرف. ولی اهل گیر دادن و تعصب بازی در آوردن هم نیستم.
خانواده خانوم برادرم خيلي مومنن.هر سال مكه وخيلي خيلي رعايت ميكنن.اما برادرم اصلا چادر دوست نداشت.من هيچوقت در مورد هيچكس قضاوت نميكنم.حتما اون از من خيلي بهتر وپاكتره.اماالان اگر ببينينش باور نميكنين يك خانواده مومن داره.زمين تا آسمون تغيير كرده.
منظور من از گفتن اين حرفا اينه كه شما هم اگر عاشق همسرتون باشيد حتما به مرور زمانميتونيد باعث تغييراتي بشيد.
اما باز هم اين موضوع به انعطاف پذيري افراد واينكه به شرايط كنونيش باور عميق نداشته باشه برميگرده.
زیاد گیر نیستم اما همچنان امیدوارم :)
اميدواري خيلي خوبه.