-
جواب سوال فرشته مهربان رو دادم ولی دیگه چرا ازشون خبری نشد برا راهنمایی؟
امروز اصلا تماس نگرفتم و خودش یبار تماس گرفت و جواب ندادم دیگه زنگ نزد. تا چند روز دیگه هم میدونم تا نزنگم نمیزنگه. ولی خیلی آرامش داشتم امروز.
بنظرتون باز هم رفتارم باهاش سرد و سنگین باشه یا عادی ؟
-
بیتای عزیز بنا بر این قضیه که شما قبلا با هم رابطه داشتین ممکنه به خاطر ذهنیتی که از خاطرات اون موقع رو شما شکل گرفته این شک کاملا بی اساس باشه. مثلا اگر اون موقع همسرتون به طور پنهانی از خونوادشون باهاتون رابطه داشته الان ذهنتون ناخوداگاه افکارتون رو به اون سمت میکشونه که نکنه الان هم پنهان از شما یک رابطه دیگه داشته باشه! با توجه به اینکه پیش خودتون با اون خانم تماس گرفتند و ایشون هم ابراز بی اطلاعی کردن یقینا شکتون بی مورده. چون شما یهویی فکری که کردین رو به همسرتون گفتین و ایشون اون اقدام رو در حضورتون انجام دادن"بدونه هیچ برنامه ریزی قبلی"
--------------------------
من اینو قبول دارم که رفتن مداوم سمت کسی که حتی میخوادت یک نوع حالت گریز ایجاد می کنه. بنا بر این شما باید از یک نوع سیاست مجذوب نگه داشتن استفاده کنین. اما نه این طوری که وقتی بهتون زنگ میزنه جواب ندادین! خوب این طبیعیه بعدش منتظر بمونن که وقتی میسدکالشونو دیدین باهاشون تماس بگیرین. پس بهتره باهاشون تماس بگیرین و با ارامش و خوش اخلاقی و حتی شیطنت برای ارام گرفتن روانتون از دلخوری هاتون هم واسش بگین. مثلا " من فکر میکردم الان که نتونسته بودم بهت جواب بدم تو که میدونم این همه منو میخوای نگران میشی که نکنه از دووووریت مُرده باشم!!(با شوخی و شیطنت)"
--------------------------------
حالا برای مجذوب کردنشون. سعی کنین اجازه بدین احساس خلاً ایجاد بشه گاهی تو وجودش .منظورم اینه که اشباءش نکنین از حضورتون بذارین دلش واستون تنگ بشه. برای شروع از تماس هاتون کم کنین تا ایشون هم فرصت تماس داشته باشن. نه اینکه وقتی زنگ میزنه جواب ندین. و اینکه اینبار اجازه بدین اون بخواد هم دیگرو ببینید اون درخواست بده نه شما. حتی اگر یکم طولانی بشه زمان اقدامشون . که احتمالا هم بشه چون عادت دادین شما همیشه بخواین. البته نگران نباشین هنوز دیر نیست میتونین افسار رابطه تون رو دوباره به دست بگیرین.
موفق باشید
-
بیتا جان شما یا از این ور بوم میوفتی یا از اونور... نه به اونکه می گی همش سمتش می ری نه به اینکه الان تماسشم بی جواب گذاشتی.... خیلی تلاطم داری.... عادی بودن بهترین راه برای جذب همسرته.... مطمئنم اگه همسرت زنگ بزنه شروع می کنی گله و شکایت که به من زنگ نزدی اونم در جواب که زنگ زدم بر نداشتی... اینطوری میشه بچه بازی.... اگر زنگ زد عادی بردار عادی حرف بزن اتفاقا با این کار واسش سوال پیش میاد که بیتا چرا گله نمی کنه؟! مگه داره چی کار می کنه... خودش خود به خود میاد سمتت.... زنگاش بیشتر می شه بهت می گه چرا خبری ازت نیست
-
سلام دوستان.
یکی دو روز با بکارگیری راهنماییاتون روابط خوب بود ولی باز شوهرم با یک کار دیگه دلمو شکوند. ایشون بدون اینکه بهم یه اطلاعی بده یا یک تعارف خالی کنه با خونوادش و دوست خونوادگیشون، رفتن به یه مسافرت چندروزه. اونم وقتی بهم گفت که قرار بود اونروز باهم بریم جایی و از قبل برنامه داشتیم، که گفت من امروز نیستم و داریم میریم... . خیلی بهم برخورد ولی اصلا براش مهم نبود. فقط لطفی که بقول خودش میخواست بهم کنه این بود که بیاد منو ببینه واسه خدافظی و بریم یه دوری بزنیم ولی من قبول نکردم. از دیروز 2 بار تماس گرفت ولی جوابشو ندادم.
بخدا رفتن به مسافرت برام اصلا مهم نبود با اینکه ماشینش جای خالی هم داشت و حتی یبارم نگفت که میای یانه؟ ولی اینکه انقد زنش در مقابل خونوادش و حتی غریبه براش بی حرمته و بی تعهده که نه با زن شرعیش بودن براش مهمه نه تا لحظه آخر بهم از برنامش چیزی گفتن. این در حالیه که یبارم در بیش از یکسال عقدمون یه مسافرت یه شبه هم نرفتیم به بهونه خرج داشتن با اینکه میدونم قسمت اصلی خرج این مسافرت پای خودشه.
بخدا دیشب تا صبح بیدار بودم و اشک ریختم و از خودش و مادرش که مسبب اصلی این کاراشه پیش خدا گلایه بردم ولی خودش فعلا از حالم خبر نداره.
دوستان بهم بگید این کارش چه معنی داره و چه عکس العملی باید داشته باشم در قبال این عمل زشت و اینکه بعد ازدواج حداقل دیگه اینکارارو نکنه؟
آیا اگه تماس نگرفت من تماس بگیرم و اگه آره بهش چی بگم که بدونه چقد ناراحتم کرده و روش تاثیر داشته باشه؟
-
مرسی واقعا از اینهمه نظر! آدم با هزار امید منتظره راهنماییه ولی با اینهمه ازدیاد و سرعت نظر، راحت میذارن آتیش آدم بجا خاموش شدن شعله ورتر میشه
-
سلام بیتا جان.
اول: اینکه فرشته مهربان راه کلی رو واسه شما گفتن نیاز به راه حل دیگه ای نبود.
دوم اینکه : دوست نازنین چرا شما انقدر از پس یه رفتار گمانه زنی قضاوت و دهن خوانی میکنی :
خب عزیز من این حق رو به شوهرتون بدین که مسافرت بره با خانوادش. بی خبرهم که نرفته به شما خبر هم داده! از کجای این رفتار شما حس کردی دوستت نداره!
تاپیک خانم she و setayesh رو بخون . راهکارهای اقای sci رو بخون.
خوبه به حقوقق همدیگه احترام بزارین. من حس می کنم شما فکر می کنین حالا که ازدواج کردین حق دارین از تمام برنامه ها و تماسهای شوهرتون با خبر باشین. می دونین همین یه دونه رفتار ایشون رو از شما بیزار می کنه!
بیتا جان اگه اقای اس سی ای اینجا بود می گفتن شما منفعلانه رفتار می کنین!
باید مهارتهای ارتباطیت رو بیشتر کنی! این برداشتها و این رویه اول به خودت بعد به زندکی متاهلیت و بعد به همسرت اسیب م یزنه !
حتما تاپیکهایی رو که گفتم بخون
-
درسته ولی یعنی زنش نباید جایی تو زندگیش داشته باشه؟
وقتی راحت بر میگرده میگه که بعد ازدواج هم ممکنه بدون تو برم مسافرت و هر وقت تنها خواستم برم تور رو هم میبرم نه با کس دیگه، نباید بهم بر بخوره؟ آیا این درسته که الزامی نداره که زن و سوهر حتما باهم برن مسافرت؟
-
عزیزم اصلا از حرف ایشون برداشت نمیشه که " شما جایی تو زندگیش نداری"
بیتا جان این رو بدون اگه بخای طرف مقابلت رو با فشار تبدیل کنی به انچه خودت دوست داری ممکنه برای کوتاه مدت موفق بشی اما این یه موفقیت کوتاه و گولزنکه. مثل فنری که داری فشردش می کنی و بزودی از دستت در می ره!
شما به حریم خصوصی شوهرتون احترام نمی زارین
توقعاتتون زیاده. خ احساسی برخورد می کنین. به حقوق خودتو و همسرتون اگاهی ندارین.
می دونی اگه من جای شوهر شما بودم خ خ ناراحت می شدم و احساس می کردم با ازدواجم خ محدود شدم! و همیشه حسرت دوستانم رو که باهم میرفتن می خوردم و کم کم ازتون دور م یشدم و شایدم یواشکی می رفتم! البته شوخی کردم این کارو نمی کردم
اگه برات این مساله خ مهمه! به جای فشار و برخورد قهرالود با ایشون که با اون فقط اول خودت رو ناراحت می کنی بعد اون رو و اخرش هم روز به روز از هم دورتر م یشین
خ ابراز علاقه می کردم به رفتن و حتی در موقعیتهای مشابه که واسه خانواده خودم پیش می امد حتما م یگفتم خ خوشحال میشم شما هم بیای. بدون تو به من سخت م یگذره
ببین اوایل زندگیتون هست. اجازه بده شوهرت ارام ارام از تجرد در بیاد بشه یه مرد متاهل. این فرصت رو بهش بده!
قرار نیست شوهرتون دقیقا مثل شما فکر کنه و احساس کنه! مطمین باش ایشون نم یخاد شما رو اذیت کنه! این برداشت شماست! اما اسیبش به کی می رسه به هردوتاتون!
-
بی تا جان،
من مدتهاست تاپیکهای شما را در این تالار دنبال می کنم.
یکبار هم قبلا بهتون غیرمستقیم اشاره کردم که بهتر بود با همون نام کاربری قبلیتون تاپیک می زدید.
نام جدید کمکهای آسمانی برای شما نمی آره.
اتفاقا با اسم قبلی دوستان تاپیکهای قبلی شما را هم می بینند و بهتر می تونند راهنماییتون کنند.
افتادی روی یه دور باطل.
به شدت به همسرت گیر دادی و نمی دونی چی کار باید بکنی.
از اونطرف همسرت به شدت ازت خسته و کلافه شده.
هفت هشت سال دوستی و دادن انواع و اقسام خدمات ( منظورم رابطه جنسی و فیزیکی نیست لطفا اشتباه برداشت نشه) و حمایتها به ایشون
از طرف شما و خانواده تون، به دنبالش انواع اقسام تحقیرها و توهین ها و له کردن غرورش و ......
به عنوان تاپیکهات نگاه کن!
آیا وابستگی نامزدم به خانواده اش کم می شه؟
چطور نامزدم را به خودم وابسته کنم ؟
جازدن به خاطر مادیات!
چرا می خوای وابسته اش کنی؟ چرا می خوای از خانواده اش جداش کنی؟
چرا اینقدر مسائل و اختلافات مالی در رابطه شما پررنگه؟
شش ماه هست که شما داری از این کشمکش ها می نویسی و هیچ پیشرفتی در شرایطت دیده نمی شه
تازگی مساله خیانت و مشکوک شدن هم بهش اضافه شده
که البته اگر اینقدر شوهرت توی رابطه تون در فشار باشه ممکنه برای رسیدن به آرامش اشتباهاتی بکنه.
به نظر من بهتر هست که یه مقدار شوهرت را رها کنی.
فکر کن اصلا نیست.
یه مدت بشین به خودت فکر کن. در مورد خودت کتاب بخون.
ببین چطور می تونی بیتا را دوباره شاد و امیدوار و مثبت اندیش کنی.
یه مقدار کمتر به پرو پای شوهرت بپیچ بذار نفس بکشه.
یه کم تنهاش بذار دلش برات تنگ می شه
یه کم کمتر غر بزنه و در فشار بذارش.
می دونم شوهرت هم بی تقصیر نیست. دیدم که نوشتی می گه مخارجت را نمی دم
یا خودت باید کار کنی و سهمت را توی زندگی بدی
گفتی که وقتی می رید بیرون چیزی برات نمی خره که بخوری و ...
نمی تونم در مورد همسرت چیزی بگم. شاید اینها رفتارهای خودش نیست و واکنش به رفتارهای شماست.
این کتاب را دوستان توی تالار معرفی کردند تهیه کن بخون. خلاصه اش اینجاست. اصلش را بخر.
زن بودن تونی گرنت
کتاب مثل یک مرد فکر کن مثل یک زن رفتار کن را آنلاین می تونی پیدا کنی.
اشتباهاتی را که زمان دوستی با همسرت داشتی اینجا می تونی پیدا کنی.
کتاب چهار اثر فلورانس اسکاول شین را می تونی آنلاین پیدا کنی. فایل صوتیش اینجاست.
یه مدت بی خیال همسرت شو. خیلی داری اذیتش می کنی.
باز هم تاکید می کنم نمی خوام اشتباهات همسرت را رد کنم.
ولی فعلا روی خودت کار کن. از نظر روحی که بهتر شدی بعد برو سراغ مشکلات رابطه تون و همسرت.
-
سلام با اجازه بيتا جان
ببخش ولى مجبور شدم تو تاپيكت مشكلمو بگم
بچه ها ميخوام موضوع جديد براى خودم باز كنم نميتونم با مديريت چند بار ايميل زدم ولى پاسخى دريافت نكردم
گزينه ارسال موضوع جديدو پيدا نميكنم تو قسمتى كه ميخوام مشكلمو تاپيك كنم
خواهشاً كمكم كنيد.ممنون