نمایش نسخه قابل چاپ
سلام .
نرگس جان می بخشی تو تاپیک تو این پست رو میذارم . چون نوپو اینجا میاد گفتم شاید اینو ببینه . می تونی بعدا اون مثلث رو بزنی تا حذفش کنن.
نوپو جان می خواستم اگه برات ممکنه به این تاپیک سر بزنی و نظرت رو در موردش بدی.
http://www.hamdardi.net/thread29551-6.html#post286521
ازت ممنون میشم .
راستی نرگس جان ، زیاد اسم های کوچیک و جزییات رو به کار نبر . چون مطالب بعدا قابل پاک شدن نیستن و تو موتورهای جستجو این اطلاعات نشون داده میشن و ممکنه شناسایی بشی یه وقت . موفق باشی.
نه اصلا چه اشکالی داره.بمونه:72::72:نقل قول:
نوشته اصلی توسط asemani
اوه درسته چشم حتما.بابت تذکر ممنونم:72::72:دیگه زیاد وارد جزئیات نمیشمو اسم اشخاصم به کار نمیربم
سلام
من به یه سوال برخوردم
من نمیدونم تو این دوره قبل نامزدی بجز اشنایی رفتارای دیگه م چطور باشه و چیکار کنم
من بعضی اعتقاداتی دارم که مخصوص خودم هست مثلا قبل عقد خب معلومه که دو نفر نامحرم هستند منم با علی الان نامحرمم ولی علی دوست داره هر وقت که منو دید هرجا تو خونشون بیرون از خونه تو ماشین...دست منو محکم میگیره و تا وقتی که از هم جدا بشیم دستمو نگه میداره حتی وقتی دستمون عرق میکنه باز محکم میگیره یه جوری که انگار من میخوام فرار کنم.یه جورایی موءذب میشم ولی مامانم میگه اشکالی نداره رابطه شما الان دیگه فرق کرده....ولی ما که هنوز محرم نشدیم...حتی وقتی یه دقیقه هم دیگه رو میبینیم تو همون یه دقیقه هم باز دستمو محکم میگیره....امروز بهم گفت بیا دو سه روز خونه خودمون بمون تو درساتم خودم کمکت میکنم(خودمون منظور مال خود علی که اکثرا اونجا می مونه )...دو سه روز دو تا نا محرم....مامانم میگه علی پسر عاقلیه مشکلی نیست بری از طرف دیگه ما که غریبه نیستیم هر دو خانواده اشنا هستیم...به بابام گفتم بابام هم باز گفت علی پسر عاقلیه مشکلی نیست ...ولی من موءذبم نمیدونم برم نرم چیکار کنم.تو این دوره اصلا باید چیکار کرد؟
شما هنوز نامزد نیستید و فقط دارید دوره آشنایی را طی می کنید. این آقا با این کار فقط شما را از نظر احساسی تحریک می کند و این اصلا خوب نیست. دخترخانم در دوره شناخت نباید وارد فاز عاطفی شود تا بتواند تصمیم درستی بگیرد. اگر واقعا نامزد بودید و همه چیز تمام شده بود دیگر دوره شناخت لازم نبود. من فکر می کنم این مشکل از اینجا نشات گرفته است که شما ( شخص شما ) همه چیز را تمام شده می دانید . بنابراین چنین رفتاری از طرف آقا پسر دور از انتظار نیست. چون اطمینان دارد شما مال او هستید. من منظورم از دوره شناخت این نبود که ازدواج را قطعی کنی و بعد شناخت به دست بیاوری. بلکه منظورم این بود که اول شناخت کامل پیدا کنید و بعد ( بله ) یا جواب مثبت بدهید. پس ریشه این مشکل را گفتم.
به هر حال انتخاب با شما است و اگر جواب قطعی را گرفته اید می توانید یک صیغه محرمیت بخوانید تا خیال هر دو راحت شود. اگر هم می خواهید بعد از شناخت کامل جواب قطعی بدهید با این آقا محترمانه اما جدی صحبت کنید و به او تفهیم کنید خواستگاری و دوره شناخت به معنای جواب مثبت شما برای ازدواج و محرم بودن شما نیست و دلیلی ندارد رفتارهای احساسی نشان دهد و شما را تحت تاثیر احساسات قرار دهد. و نیز دلیلی ندارد مثل نامزد با شما رفتار کند. به هر حال بسته به تصمیم خود به نظر من یکی از این دو راه مناسب است.
نکته خیلی مهمی که می خواستم بگویم این است که : شما با هم از نظر اعتقادات مذهبی تفاوت هایی دارید. یکی از ارکان مهم اعتقادات مذهبی ( محرم - نامحرم ) و رعایت حدود شرعی مربوط به این مقوله است. این نشان می دهد شما دو نفر تفاوت هایی در اعتقادات مذهبی و به خصوص در این مقوله دارید که باید و باز هم باید در مورد آن جدی صحبت کنید و به شناخت برسید. این موضوع بعدا مشکل ساز می شود. اگر یکی از شما کاملا مقید باشد و دیگری بخواهد سهل بگیرید زندگی با مشکلاتی همراه است. حتما راجع به همسانی های دختر و پسر برای ازدواج مطالعه کرده ای و می دانی همسانی در اعتقادات مذهبی چه قدر مهم است و باید خیلی دقت کنی. برای همین گفتم وارد فاز احساسی نشو تا بتوانی تفاوت ها را خوب بررسی کنی. :72:
نه نه من نه ولی خانواده خودم و علی و حتی خود علی همه چی رو تموم شده میدونن .در طول روز منو علی اصلا فرصت نمیکنیم حرف بزنیم اکثر اوفات تو بیمارستانه وقتی هم یه ربع نیم ساعتی با هم میریم یه جایی هر دومون اکثرا نصف بیشتر زمانو ساکت میشینیم نه اون حرف میزنه نه من هر دومون شدیدا کم حرفیم من خودم به شخصه تا ازم سوالی نشه صحبت نمیکنم...هرجا میریم همکاراش یا دوستاش احیانا مارو میبینن وقتی میخواد منو معرفی کنه میگه خانومم...نقل قول:
نوشته اصلی توسط نوپو
- - - Updated - - -
من هیچ جوابی ندادم.نه نه و نه بله
حس میکنم کل وجودم تحت فشاره...گوشیرو خاموش کردم میخوام چند روزی تنها باشم...فقط خودم باشم
- - - Updated - - -
این چند روز جواب هیچکسو نمیخوام بدم ...تو این دو هفته به اندازه 20سال فشار رو خودم حس کردمو خسته م
- - - Updated - - -
میخوام بگردم به همون دوران قبل که بزرگترین دغدغه م این بود که مامان نمیذاره گوشی داشته باشم.......................
کار خوبی می کنی . بدون آرامش کامل و بدون اطمینان کامل هیچ تصمیمی برای زندگی ات نگیر.
- - - Updated - - -
باید خستگی درکنی و به خودت فرصت دهی.
در مورد هیچی اول نظر منو نمیپرسن...نه تاریخ نامزدی و عقد....نه حلقه...نه لباس.....
میگن ما میگیم این تاریخ...این حلقه....نمیگن اول شما بگید
- - - Updated - - -
از بچگی فقط باید بگم باشه خوبه...باشه خوبه....باشه همونی که شما بگید....چرا یه بار نشده اول از خودم بپرسن...
- - - Updated - - -
مشکل اینه که دلمم نمیاد رو حرفشون حرفی بزنم جتی تو انتخاب تاریخ.... باید اول از خودم میپرسیدن وقتی که انتخاب میکنن و میگن چطوره نمیتونم بگم نه....خسته شدم از این وضع
بهتره منتظر سوال اونا نشین!
خودتون وارد عمل شین!
این زندگیه شماست وقتی خودتون تصمیم بگیرید نامزدتونم پشتتون وامیسته دیگه اینجوری کسی ام پر رو نمیشه همین اول کار!!!
جدی باشین تو همه جلسه ها که برا شما تشکیل میده حتما دنبال خواسته خودتون باشین.
- - - Updated - - -
خب همین دیگه - میگین دلتون نمیاد رو حرفشون -تصمیمشون - حرف بزنید
خانم این زندگی شماست - شمایید که باید با اون آقا یه عمری زندگی کنید
خب دلتون میسوزه خوبه ولی میشه با مهربونی و .... فقط نظرتون رو بدین ببینید اونا چی میگن!! شما نظر بده بع اگه اونا قبول نکردن دنبال دلایلش باشین و خووووب دفاع کنید
- - - Updated - - -
از بچگی درسته این کار رو کردن خب دوست دارن دیگه ! ولی این یکی فرق میکنه خوتون باید محکم قدم ور دارین - کاره سختی شما که نمی خوای نظر کاملا مخالف بدین که بترسین از نتیجش!!
می خوا ی نظر بدی!! به نظرم این کار رو بکنی اونام بیشتر تحویلت میگیرن - بیشتر روت حساب میکننو دیگه بدونه تو مشورت نمیکنن برا کاری! ولی اینجوری خب اونا مجبورن خودشون وقت تعیین کنن و ....
بهتره خودتون رو بشون ثابت کنید
خیلی کار سختیه تا الان هر تصمیمی برام گرفتن فقط گفتم باشه......در عمل واقعا سخته