با سلام دوباره و ممنون از دوستانی که همدردی کردن یا سرزنش فرمودن
توجیه عزیز بله ما با هم کار کردیم و خونه خریدیم و ایشون به نام من زدن
جناب ایوب و خانم تمنا لطفا پست قبلی من رو دوباره بخونید بنده عاشق کسی نشدم
سبحان عزیز ممنون از راهنماییتون فکر میکنم بخشیدن نصف مهریه ارزش داشته باشه به حق طلاق البته بازم بعید میدونم ایشون قبول کنه. البته یه نکته جالب یه بار بین صحبتامون وقتی صحبت از جدایی شد البته جدایی خودمون نه کلا از طلاق و مهریه اجرا گذاشتن و این چیزا صحبت میکردیم همسرم گفت من که اگه یه وقت واسم پیش بیاد یعنی طرفم به جایی برسه که طلاق بخواد طلاق میدم چون دیگه اون زندگی نمیشه حالا نمیدونم چقد پای حرفش هست چون فکر کردم درست نیس اگه ازش بپرسم
جناب مثبت فکر کن من به روستایی ها توهین نکردم اگه هم کردم از همه روستایی ها معذرت میخوام بله به قول خودتون روستایی هایی هستن که از شهریها شریف ترن ولی متاسفانه خانواده همسر من بسیار بی فرهنگ تشریف دارن یه طوری که حتی یه بار با مادرشوهر یا خواهرشوهرم بیرون نرفتم و خدار رو شکر چون تو یه شهر دیگه ایم ماهی 1بار فقط میریم خونه شون.
ویدا ی عزیز تمام کارای عروسی رو کردم و تالار و .... رزرو شده نمیشه که کنسل شه
یانار عزیز عرض کردم که اگه همه اول به اختلافات توجه کنن پس هیچکس مشکلی نخواهد داشت و همسر من هم چیزی که نشون داد نیست
سایر دوستان هم انگار درست متوجه نشدن من نمیخوام طلاق بگیرم وگرنه میتونم مهریه مو بذارم اجرا و انقدر اذیت کنم که طلاق بده ایشونم که نداره بده پس طلاق میده ولی بنده میخوام خیالم راحت باشه که اگه ایشون یه روزی یه خطایی کرد یا چه میدونم مثلا عدم تفاهممون به جایی رسید که نتونستیم ادامه بدیم بی سرو صدا و بی دردسر طلاق بگیرم نه با وکیل و دادگاه کشی و ابروریزی
سارا جان از رفتارهاشون مثال خواسته بودی مثلا : ما قراره توی شهر خودمون عروسی بگیریم بهترین تالار و آتلیه و.... رو هم رزرو کردیم ولی اونا چون راهشون دوره نمیتونن بیان فقط خانواده ش میان البته خدا روشکر چون من خودم دلم نمیخواس بیان به خاطر اختلاف طبقاتی با فامیل ما واسه همین به همسرم گفتم و اونم گفت پس میگیم اونا واسه خودشون بگیرن شمام واسه خودتون. حالا اونا مجلسشون رو میخوان 1هفته قبل از عروسی ما بگیرن و ما هم باید بریم که خیلی مسخره س چون اولا ما هزارتا کار داریم و دوما اصلا وجود ما لازم نیست اونا یه مجلس بگیرن و شام به مهموناشون بدن و پول و کادو رو هم واسه خودشون بردارن ولی همسرم قبول نمیکنه و میگه نه که نه عروس و داماد هم باید اونجا باشن.
دوستان خیلی از همه معذرت میخوام شاید گفتنش درست نباشه و تاپیکم بسته بشه خودمم خجالت میکشم بگم ولی خب خوبیش اینه که فضا مجازیه و کسی منو نمیشناسه. در مورد شب عروسی.....
من دوسال پیش یعنی 1ماه بعد عقدمون رفتم دکتر و برگه سلامت گرفتم هرچند که این چیزا تو فامیل ما اصلا مرسوم نیست حتی زمان ننه بزرگ منم که دو نسل قبله اینطور نبوده ولی من محض اطمینان واسه آینده این کارو کردم. و یک برگه شو دادم به همسرم که بره به مامانش نشون بده اونم داد به خودم و گفت این مسخره بازیا چیه مامانشم تا حالا هیچی نگفته منم گفتم آفرین اینا چه بافرهنگن ولی همون موقع به همسرم گفتم من واسه این برگه گرفتم اگه یه روزی 10 یا 20 سال دیگه خودت یا خانواده ت 1کلمه راجع به این قضیه بگین برگه رو میزنم تو صورتتون و روز بعد میرم دادگاه یه راست طلاق میگیرم الان خودم دارم برگه رو نشون میدم قضیه ش فرق میکنه ولی اگه بعدا خودتون چیزی بگین ازت جدا میشم چون کسانی که انقدر بی فرهنگن که دختر رو واسه این چیزا میخوان همون بهتر که ازشون جدا شد سه طلاقه . همسرم هم گفت نخیر ما همچین رسم و رسومی نداریم.
حالا چند روز پیش جاریم گفت مامانش شب عروسی ما 10 بار تا صبح اومده دم اتاق در زده من اول باورم نشد ولی بعد یه لحظه شک کردم با خودم گفتم نکنه اینا انقدر اصرار دارن قبل ما مجلس بگیرن و ما هم اونجا باشیم واسه اینه البته هنوز وقت نکردم با شوهرم واسه این قضیه صحبت کنم
میبینی سارا جان؟؟ این یه نمونه ش بود وقتی من مامان خودمو مامان بزرگمو و فامیلامو میبینم و اونا رو میبینم از خودم بدم میاد که با اونا وصلت کردم
این ازون قضایایی هست که اگه اتفاق بیفته من حتما طلاق میگیرم
مطمئنم خانمای تالار درک میکنن که این مسئله چقد زشت و قبیحه واسه یه خانم که چنین چیزی ازش بخوان یعنی عملا تو رو ببرن زیر سئوال یعنی کسی نیست بهشون بگه اگه به طرف اطمینان نداشتین غلط کردین اومدین خواستگاری اگه داشتین پس دیگه این مسخره بازیا چیه
- - - Updated - - -