سر مسائلی که هر روز تکرار میشه برداشت هایی دارین که با واقعیت فاصله داره! و البته من اینجور برداشت کردم که این برداشت ها با زبان سرخ بیان میشه، اگر شما جایی سکوت میکنید یا صبر به خرج میدین شدیدا همون حس قربانی شدن میاد سراغتون و در یه موقعیت دیگه می خواین این حس رو از خودتون دور کنید و اون قدم مثبتی که با صبرتون برداشتین ضربدر منفی 2 میشه و یک قدم هم به عقب بر میگردین.
سلام صبا جان.
همینطوره. تقریبا اینطوریه. و میخوام سعی کنم یه خورده بی خیال تر بشم. در مورد شوهرم هم... برای دوستای نزدیکش حکم پدر رو داره. همه دوستش دارن. همه خانوماشون هم حسرت من رو میخورن !!!!!!!!!!
اما اینکه تو محیط کار براش مشکل پیش اومده نمیدونم به خاطر برخورد بد خودش بوده یا تقصیر عوامل دیگه. نمیخوام حرف سیاسی بزنم اما اگه بگم 90% مشکلات شخصی من و شوهرم تقصیر جامعه بوده !!!!!!!! بیراه نگفتم. نمیتونم بیشتر توضیح بدم.
خودم چی کار کنم؟
هنوز امضای دفاعم خشک نشده دانشگاه برای کار احضارم کرده. نمیدونم چه جوری شرایط رو مدیریت کنم ؟ که هم برم سر کار هم مشکلی پیش نیاد.
مرسی مهرانا.
فکر کنم چیزایی که گفتی تا حد زیادی درست بود.
من سعی کردم باهاش دوست باشم. که اون زبونش باز بشه و حرف بزنه !!!!!!!!!!!! رفتیم بیرون شام خوردیم. به قلیون بعد از شامش هم گیر ندادم. نمیخوام حساسیت الکی درست کنم چون میدونم آدمی نیس به قلیون وابسته بشه.
شبش اومد حرف بزنه !!!!!!!! گفت من میدونم تو ناراحتی به خاطر سر کار نرفتن من ! امیدوارم زودتر بری سر کار که حداقل بتونی چیزایی که دوست داری واسه خودت بخری رو بخری... الانم پول داریما...
دوستان !
به والله من سالی یه مانتو میخرم . به عنوان یه نو عروس هیچ قر و فری ندارم. حتی تو کلام نگفتم فلانی این رو داره من ندارم. من نمیدونم به خاطر زن و زندگی دوستاشه به خاطر تربیت خونوادگیشه به خاطر چیه که اینقدر به پول اهمیت میده....
خندیدم به شوخی گفتم فکر کردی من برم سر کار دیگه از تو پول نمیگیرم ؟؟؟ کار من تفریحه... سرگرمیه که تو خونه نباشم. نه منبع درامد !!! در ثانی چرا اینقدر شخصیت منو میاری پایین ؟ واقعا فکر میکنی نگرانی من از سرکار نرفتن تو بابت اینه که بی پول میشیم؟؟؟
بعد یه نطق طولانی کردم که بفهمونم من نگران تو ام !!! نگران این روحیه خراب... نگران این افسردگی... نگران این خمودگی... نگران این بی نظمی.... چون این موضوع ساله کش اومده !!!!!!
و از همه مهمتر نگران این که تا ابد این موضوع ادامه داشته باشه و هرگز حل نشه !!!!
که گفت حل میشه. احتمالا با رویکردی که دولت تدبیر و امید داره و عوض شدن یه سری مسئولان و اینا ... ناگزیره که حل بشه.
و حرفش این بود که تو چرا این چیزا رو میفهمی؟ من نمیخوام اینا رو بفهمی...
از روز اول نگاهش به زن همین بوده. یه موجود 7 سال کوچیکتر که فقط بهش آب و دون و پول بدی که بره هرچی دلش خواست بخره و شادمان زندگی کنه !!!!
همین. کاری هم نداشته باشه این پول از کجا میاد و ...
الانم دردش اینه که غصه نخور اگه سر کار هم نرم بازم پول هست ... الان 3 تومن ریخته به حسابم ( پول مستأجر ) که خیالت راحت برو هررچی میخوای بخر.
به این امید که من دغدغه بیکاریش رو نداشته باشم و گیر ندم.
اما من از این دلخورم که پی کارش رو نمیگیره.
شنبه بهش گفتن باید فلانی بیاد که حرف بزنیم... الان 3 روزه تو خونه است منتظر منشی فلانی بهش زنگ بزنه بگه فلانی اومد !!! تو هم بیا.
درصورتیکه اگه من بودم میرفتم فلانی رو از زیر سنگ در میاوردم مینشوندم جلوم که حرف بزنیم و تکلیفم مشخص بشه.
میگه من با اینا حرفی ندارم.
تا چند ماه دیگه همه میرن به ....اگه نرفتن چی؟ اگه هیچی تغییر نکرد چی؟؟؟ چرا نمیره سراغ درست کردن کاراش ؟
میخوام فکر نکنم . نمیتونم.
- - - Updated - - -
مرسی ملکه جان. تو خود تاپیکی که ایجاد کردی برات ازت تشکر کردم اینجا هم تشکر میکنم.
خیلی قشنگ بود.
یه بار سرسری خوندم . باید چند بار بخونمش.
ممنون باز هم ممنون :72: