گوشی را خاموش کنید و کلا رابطه به یکباره قطع کنید
نمایش نسخه قابل چاپ
فقط نوشتم که حرف مهم نیست عمل مهمه.اگه واقعامنومیخوایدحرفتون روثابت کنیدوپاپیش بذاریددرغیراینصورت بهتره قطع رابطه کنیم نه شمابامن تماس بگیریدنه من باشماتماس میگیرم ایشون هم هیچی نگفتندحتی یه پیام ندادندهمین
همونطوریکه قبلاهم خدمتتون عرض کردم بدکینه ای هستنداگه ازکسی کینه به دل بگیرندحتمازهرشون رومیریزندویه اسیبی به طرف مقابل میزنند
ولی من دل روبه دریازدم وبه توصیه وراهنمایی های دوستان عزیزباایشون تموم کردم فقط امیدوارم خداکمکم کنه ابروم حفظ بشه وایشون کاری نکنندکه ابروم توخطربیفته درکل امیدوارم به فکرانتقام نیفتند
اینکه نوشتیدمیخواسته کسی به طرفم نیادواقعاهم قصدش همین بودچون اگه همچین قصدی نداشت علاوه براداره خودشون تواداره ماجارنمیزدچون هرجامیره من رومعرفی میکنه ومیگه شیرینی خوردمه حتی کلاس اصلاجایی نمونده که من برم یاایشون برندومن رومعرفی نکننددروهمسایه هاشون همه وهمه
وقتی هم اعتراض میکردم میگفت من قصدبدی ندارم واسه خودم هم بدمیشه اگه توروبه دست نیارم دیگه کسی دخترشوبه من نمیده وازاین حرفابعدش من که تصمیمم جدیه شماهم که تصمیمتون جدیه چرابایدمخفی کنیم چرانبایدمادوتارودست دردست هم ببینندکه من قبول نکردم واصلاباایشون دست ندادم میگفتندخودت نمیخوای واسه خودت راه فرارمیذاری وازاین حرفا
چه راه فراری اگه منومیخواست حتماپاپیش میذاشت ورسماخواستگاری میکردنه اینکه توشهرجاربزنه شهرماهم شهرکوچیکیه وهمه براحتی میتونندهمدیگرروبشناسندیعن ی براحتی میشه فردی روکه میخوای پیداکنی وبشناسی
واسم دعاکنید
میتونستیم ازدیدمثبت هم به قضیه نگاه کنیم نه اینکه فقط منفی بافی کنیم
ایشون تصمیمشون روگرفتند
میتونستیم این رودرنظربگیریم که واقعاخانوادشون پاپیش نمیذارندوالااقاپسرمشکلی نداشته ونمیترسیده که به همه معرفیش میکرده
وقتی کسی توشمال باغ داره نیازبه رسیدگی داره پس لازم بوده که به شمال میرفته
اگه واقعاقصدشون جدی نبوده چرابه دیدن پدرومادرایشون اومدند
اماازدیدمنفی
پسری که دختری روبخوادهرطورشده خانوادش روراضی میکنه
وقتی دختره زنگ میزنه باجانودل جواب میده نه اینکه ردتماس بده یابگه حوصله نداشتم
سرقولی که داده میمونه
باابروش بازی نمیکنه تابگه به همه میگم حامله ای
دیشب بهم پیام دادفکرمیکردم که نگرانم میشی ولی درحالیکه اینطورنبوده
بعدش به مامان ایناگفتم که توحامله ای الان همه فکرمیکنندتوحامله هستی وسرهمین باخانواده بحثم شد خیلی دوست داشتم واقعی باشه دیگه نیازی نبودتوضیح بدم خودت میومدی
بعدش گفت من روحرفم میمونم واگه لازم باشه برای ثابت کردن حرفم هرکاری میکنم
بهم گفت هرکی بودازش انتقام میگرفتم یامن میمردم یااون حالاتوبه من میگی بروگم شومن هم گفتم نه بهانه اوردم نه بی احترامی کردم گفتش مضمون حرفت همون بود
بااینکه این حرفارومیزنه ولی بازم جلونمیاد
توروخدادعام کنید
بازم منتظر جلو اومدنش هستی؟ فکر می کنی اصلا این ادم (که از الان ابرویی برات پیش خانوادش نذاشته) می تونه خوشبختت کنه؟ اگر برای خودت ارزش قائلی دیگه جواب اس هاشو نده. اون با این حرفها می خواد باز بکشد به یک بازی و هدفش دقیقا همینه که تو رو مجبور کنه رابطه رو ادامه بدی. من بهت اخطار می کنم وارد بازیش نشی. چون ممکنه ایندفعه بازی خطرناکتری رو باهات شروع کنه. به هیچ وجه جوابش رو نده نه تلفنی نه حضوری و نه اس ام اسی.
متین جون تو فقط تنهایی .فقط همین.حس میکنی یکی باید تنهاییتو پر کنه اما فکر کن این تاپیک منه وتو اومدی وداری راهکار میدی.اونوقت چی میگفتی؟لطفا جواب بده تا بدونم چی میگفتی؟
میدونی چرامنتظرم ؟چون میخوام بدونم کسی که این همه ادعاش میشه چندمرده حلاجه چون میگه سرم بره حرفم نمیره
نه عزیزم ازتنهایی نیست ازابروم میترسم چون گفتش اگه کسی بهم بی حرمتی کنه شده ازدیوارشون بالابرم میرم
بهت میگفتم پسری که دختری روبخوادپاپیش میذاره وبه خواستگاریت میادهمه این کارهابهونست برای اینکه تنهاییش روباهات پرکنه والاقصددیگه ای نداره چون پسری که این همه بی خیاله ارزش فکرکردن نداره چون اگه واقعاخواهانت بودمنتظرت نمیذاشت مودبانه وطبق رسم ورسوم به خواستگاریت میومدبعدازمحرمیت دستت رومیگرفت وبه همه معرفی میکرد
متین عزیز،
خوشحالم که تصمیم درستی گرفتی.
:love_heart:
امیدوارم روی تصمیمت بمونی و نتونه با حرفهاش گولت بزنه و دوباره به دوران اضطراب و انتظار و تحقیر برت گردونه.
دیگه جواب اس ام اس ها و تماس هاش را نده. لزومی نداره توجیهش کنی یا توضیحی بدی.
کاملا ایگنورش کن.
نمیدونم چه فکری توسرشه فقط اینومیدونم هرچی هست فکرهای شومیه
چون همش پیام میده خیلی دوست داشتم حرفی که به خانوادم زدم درست بود اینطوری هرطورشده بودبه دستت میاوردم چون خودت باپای خودت خونه من میومدی ازاین خیلی میترسم
میترسم بلایی سرم بیاره
امروزهم بهش زنگ زدم بگم دست ازسرم بردارفکرهای شومی که داری ازسرت بیرون کن دیدم گوشیش خاموشه
- - - Updated - - -
داره بازی میکنه میدونم ولی من که گناهی ندارم چرااین بازی روبامن شروع کرده وتمومش نمیکنه
به نظرخودم فکرمیکنم چون یه سال بهش بی محلی کردم وبعدش به خاطراصرارهاش اجازه دادم حرفهاش روبزنه ،بعدهم هرچی لازم بودگفتم،گفتم که من وعده ووعیدنداده بودم من نگفته بودم خانوادم روی حرف من حرف نمیزنندمن نگفته بودم یه هفته نشده میان این شمابودیدکه قول دادیدحالانمیتونیدروحرفتون بمونیدو....شایدایناباعث شدندبه فکرانتقام بیفته
- - - Updated - - -
عجب اشتباهی کردم که حالاخودم هم توش موندم نمیدونم چیکارکنم
اخه چرامن به رابطه قبل ازازدواج راضی شدم
چراناپخته عمل کردم ؟
چرافکرمیکردم هرکی اشنایی قبل ازازدواج داره راحتترطرف مقابل رومیشناسه؟
چراحرفهاش روباورکردم؟
چرااین همه قسم میخورد؟
من که دخترسربه زیری بودم چراباهام این بازی روشروع کرد؟
چرافکرمیکنه به همه فکرهاورفتارهای اون بایداحترام بذارم ومطیع امرش باشم ؟
چرافکرمیکنه چون میگه خواستگارتم بایستی باهاش راحت باشم واجازه بدم هرکاری دوست داره بکنه؟
چرااینطوری شده ؟فردی که یه کلمه ازحدوحدودخودش خارج نمیشدحالابراحتی حرف میزنه؟
چرافکرهای وقیحانه داره ؟
چرامیخوادباابروم بازی کنه؟
چراچراچرا
عزیزم هر چی بیشتر بترسی وترستو ببینه بیشتر اذیتت میکنه.
ترسی نداشته باش.بالاتر از خدا که کسی نیست.اگه با تمام وجود ازش بخوای کمکت میکنه.امادیگه باهاش هیچ تماسی نگیرچون بیشتر جریش میکنی.