نوشته اصلی توسط
mahsa..
ببینید ایشون در حال حاظر شغل ندارند و تنها یه حقوق سربازی رو دارند و همون طور که گفتم خانوادشون با اینکه اینکه از نظر اخلاقی و محبت خیلی بالا هستند اما از نظر مالی بالا نیستند و اما من با وجود اینکه شرایط مالی تو این شرایط اقتصادی مهم شده من به این موضوع مالی کاری نداشتم و با اینکه ویژگی مالیشون رو میدونستم رفتم و باهاشون صحبت کردم و توی صحبتهام یکی همین به این موضوع رسیدم که از نظر احساسی با اینکه ایشون خیلی به من ابراز علاقه میکردن اما من توی اون چند دفعه که با هم صحبت میکردیم هیچ احساسی ندارم بهشون و جذب ایشون نشدم و اکثرا رفتاراشون حرصم داد و یکی این موضوع که ایشون رفتار بچگونه داشتند با من و اینکه بترسم الان بگن تیپ شمارو قبول دارم اما بعدا نظرشون عوض بشه با توجه به برخورداهای اطرافیان.................................. ..........من به خاطر این دو مساله به ایشون جواب منفی دادم و بهشون گفتم در واقع با اینکه ایشون از نظر اخلاقی پسر خوبی هستند اما من از این ازدواج میترسم احساس میکنم حتی اگر من کم کم به ایشون علاقه پیدا کنم و احساسم عوض بشه ممکنه از جهت اینکه ایشون و خانوادشون (با اینکه واقعا مهربون و صمیمی هستند و این مهربونیشون با هم رو خیلی دوست دارم اما بالاخره اعتقادی هست که دارند و قابل احترام ) از ما مذهبی تر هستند میترسم توی مسایل دیگه زندگی دچار اختلاف بشم با ایشون ........... نمیدونم حالا که ازم خواستن دوباره فکر کنم دوستان بهم میگن این خیلی تو رو دوست داره از رفتاراش معلومه و تو هم بهش علاقه پیدا میکنی اما اگه علاقه ایجاد نشد چی میترسم اشتباه کنم میترسم
- - - Updated - - -
مرسدس جان در مورد اینکه میگین استقلال فکری ندارن و منم قبول دارم و میترسم چون همیشه در کنار مادر و خواهراشون بودن و خیلی با جنس مخالف نبودن و در واقع خیلی تو جامعه نبودند دقیقا بر خلاف من که همیشه از بچگی برای کارام که ممکن بود خودم رو میفرستادن جلو اما این اقا از جهت اینکه همیشه خواهراشون رو دیدند و خواهراشون همیشه باهاشون مشورت کردند و مشکلاتشون رو با اونا مطرح کردند و در واقع خواهراشون رو خیلی قبول دارند حتما ایشون زن ایده ال از نظرشون همونها هستند اما میگن در مورد من با همه خواهراشون مشورت میکنند اما تصمیم اخر رو خودشون میگیرند.........................