-
سلام آقای فراسو.
قرار شد مدتی استراحت کنید و فکر کنید که میخواین چه تصمیمی بگیرین. به علاوه قرار شد تو این مدتی که دارین فکر میکنین هیچ عکس العملی هم نداشته باشین و بی توجهی نشون بدین که بفهمه ازش دلخورین و بترسه از اینکه داره از چشم شما میفته.
اگه جواب اس ام اس تهدید امیزش رو ندادین، احسنت به قاطعیت شما. پس در کمال خونسردی بدون اینکه باهاش تماس و ارتباطی داشته باشین بذارین بیاد وسیله های خودش رو ببره.
( فقط وسیله های خودش).
بی توجهی...بی توجهی...بی توجهی...
پس لازم نیست بپرسین من چی کار کنم؟ خواهشا یه مدتی اصلا بهش توجه نکنین. اون بی اذن و رضایت شما کاری نمیتونه بکنه! طلاق نمیتونه بگیره.
دیدین یه بچه گریه میکنه تا بهش توجه میکنن صداش رو بلندتر میکنه و بیشتر خودشو لوس میکنه؟ اما اگه بهش بی توجه باشی بالاخره از جیغ و داد خسته میشه و آروم میگیره؟ پس بی توجه باشین. محکم، خونسرد، بی توجه. تا وقتی که بتونین یه تصمیم درست بگیرین.
-
داداش خودتو ناراحت نکن اول و آخر این قضیه برات پیش می اومد.از لحاظ حقوقی در مورد بردن جهیزیه می خواستم یه چیزایی بهت بگم اما با توجه به اینکه پستتو دیر دیدم احتمالا کار از کار گذشتهولی بعد از این باید وسایل اصلی خونرو مثل یخچال، فریز، گاز، فرش و ا لوازم خواب ( در حد خیلی پایین ) رو تامین کنی و بعد از اون دادخواست عدم تمکین بدی تا بتونی بعدا از مزایاش برخوردار بشی؛ چون طبق قانون تامین وسایل معاش زندگی بر عهده زوج می باشد ( اتفاقا این که خانومت جهیزیشو برده تو دادگاه تمکین به نفعت می شه )من تجربه این داستانو دارم،دنیا انگار رو سرم خراب شده بود جلوی همسایه ها ولی به نظرم بهترین و درست ترین راه کاریه که خانم گل آرا گفتن
-
سلام دوستان خانم گل آرا شیدا و آقای میلاد ممنون از راهنمایی شما امروز صبح اومد جهازشو برد فامیلاش منو مشغول کردن و وقتی لیست را امضا کردم و بردن دیدم حتی به یه قرص استامینوفن هم رحم نکردن. کل خونه را جارو کرد و برد. روز بدی بود. خیلی بد.............. واسه مهریه چون با راهنمایی وکیل اقدام به تقسیط نکردم حکم جلب منو هم گرفته بود خدا لعنتش کنه یه چشم خانوادم اشک بود یه چشم خون! موقع رفتن هم گفت پدرتو در میارم باید کل مهرمو بدی. حقیقتش دیگه دارم به جدایی فکر میکنم. خدا سر کسی نیاره خیلی بده به نظر شما تند نمیرم؟ احنمال داره خسته بشه و به طلاق توافقی راضی بشه؟ چکار باید بکنم؟ آقا میلاد بردن جهاز چه ربطی میتونه به عدم تمکین داشته باشه؟
- - - Updated - - -
سلام دوستان خانم گل آرا شیدا و آقای میلاد ممنون از راهنمایی شما امروز صبح اومد جهازشو برد فامیلاش منو مشغول کردن و وقتی لیست را امضا کردم و بردن دیدم حتی به یه قرص استامینوفن هم رحم نکردن. کل خونه را جارو کرد و برد. روز بدی بود. خیلی بد.............. واسه مهریه چون با راهنمایی وکیل اقدام به تقسیط نکردم حکم جلب منو هم گرفته بود خدا لعنتش کنه یه چشم خانوادم اشک بود یه چشم خون! موقع رفتن هم گفت پدرتو در میارم باید کل مهرمو بدی. حقیقتش دیگه دارم به جدایی فکر میکنم. خدا سر کسی نیاره خیلی بده به نظر شما تند نمیرم؟ احنمال داره خسته بشه و به طلاق توافقی راضی بشه؟ چکار باید بکنم؟ آقا میلاد بردن جهاز چه ربطی میتونه به عدم تمکین داشته باشه؟
-
دوست عزیز،
احتمالا اگر مدیران تالار به تاپیک شما سر بزنند، چون بیشتر جنبه حقوقی پیدا کرده تذکر می دهند.
شما همچنان منفعلانه عمل می کنید. یعنی چی فامیلش سر من را گرم کردند؟؟؟؟
با توجه به این که شما قبلا سه دانگ خانه به نام ایشان کرده اید انصاف نیست که همه مهریه شان بگیرند.
پس بهتر است یا با مذاکره یا تحت فشار گذاشتن، راضیشون کنید به توافق در این زمینه.
اگر شما راضی به طلاق نباشی همسر شما باید کفش آهنین پاش کنه تا بتونه طلاق بگیره.
به هیچ وجه زیر بار طلاق نرو. اینطوری خسته می شه و در مورد مهریه توافق می کنه به مقداری که منصفانه باشه.
در مورد وضعیت کنونی پرونده تون هم وکیل بگیرید و اعتراض کنید به رای صادره و ... دوباره بررسی می شه.
-
با سلام من اطلاعی نداشتم که توی این تاپیک نمیشه اطلاعات حقوقی داد، البته من هم فقط تجربه ام را می خواهم به آقای فراسو بگم
داداش بعد از این که جهیزیشو برد، یه نامه برات از طرف شورای حل اختلاف میاد؛ بعد از اون توی اون برگه می بینی که خانومت اقرار کرده که دور از شما زندگی میکنه و به علت اختلاف با شما اخواهان استرداد جهیزیه است.( که با توجه به این استدلال،حکم استرداد جهیزیرو بهش دادن )
از همون برگه کپی می گیری و می بری پیش قاضی عدم تمکین و می گی که خانوم من توی این برگه اقرار کرده که دور از منزل مشترک زندگی می کنه. ( توی نظر قاضی تاثیر میگذاره )
اگه اینجوری هم نباشه ( چون من مدل های دیگه رو نمیدونم ) باز هم بردن جهیزیه برای قاضی ها یعنی ترک منزل ( انجوریم که من فهمیدم دلایل خانومت محکمه پسند نیست ) پس بازهم به امید خدا به نفعت خواهد شد.
برادر تو رو خدا یه مقدار به شخصیت خودت اهمیت بده و محکم باش ( من چون از دور زندگیتو می بینم میگم )
خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد خواهان کسی باش که خواهان تو باشد
-
آقای فراسو متأسفم. درک این شرایط سخته واقعا. اما حالا که پیش اومده مجبورید که تحمل کنید تا بگذره. من راهنمایی حقوقی نمیتونم بدم. اما 2 نکته میگم شاید تو این شرایط سخت بهتون روحیه بده.
اول، این شرایط و روزهای تلخ میگذره؛ مطمئن باشین. چون هرررر قصه ای تلخ یا شیرین یه آغازی داره و یه انجامی. پس نگران نباشین و تا میتونین صبور باشین.
دوم، از قانون فقط همین رو بلدم که تا شما نخوای خانمت به این راحتی ها نمیتونه هم طلاق بگیره هم کل مهریه رو. مگر اینکه توافقی جدا شین. پس باز هم صبوری....
اما دلیل کارایی که خانمتون میکنه رو میشه حدس زد. هرچی باشه از دو حال خارج نیست، یا داره اذیتت میکنه اونم با تمام قوا... و اینقدر از شما و خونوادت دلش پر از کینه است که دوست داره تا میتونه شما رو حرص بده، که بالاخره به نتیجه دلخواهش برسه.
با خودش میگه یا اینقدر خون به جیگر میشن که مهرمو میده و میرم پی زندگیم یا اینکه بین من و خونوادش یکی رو انتخاب میکنه! تا من دست ازکارام بردارم.
حالت دیگه اش هم اینه که قصد آزار نداره چون نیتش 100% جدائیه داره دونه دونه مراحل طلاق رو جلو میره. تا بالاخره شما راضی شی و طلاق بدی.
اما نمیدونم چرا من فکر میکنم قصدش جدایی نیست. ببینید آقای فراسو، زنی که اینقدرررررر آزار دیده باشه که بخواد بکنه و بره ؛ میگه مهرم حلال جونم آزاد. نه اینکه 6 ماه قهر کنه و بعد تهدید کنه و بعد بگه تا آخر زن خودتم و ....
خانوم شما به شدت آزرده است که داره این کارا رو میکنه. به شدت کینه داره. من فکر میکنم حس میکنه شما بین اون و خونوادتون، خونواده رو انتخاب کردین. نمیگم حق داره ها... ممکنه به دلایل غیر منطقی این تصور اومده باشه سراغش اما فکر کنم همینه.
خانوم شما تو این مدت حس کرده از سمت شما حمایت نمیشه برای همین به خونواده اش پناه برده و داره از اونا فرمان می بره.
من تو رفتارهاش و شتابزدگیش فقط بغض و کینه میبینم.
حالا باز هم تصمیم با خودته... اگه فکر میکنی میتونی ببخشیش و به خاطرش تغییر کنی و حتی به خاطر نجات زندگی تون چند سالی دور از خونواده خودت زندگی کنی برو باهاش حرف بزن.
اما اگه نمیتونی ... باز هم تصمیم گیرنده شمایی.
-
سلام خانم گل آرا تا حدودي با نظر شما موافقم مشكل اصلي خانم من ميتونم بگم دوري از پدر و مادرش بود و يه جورايي حس حسادت هميشه نسبت به من كه نزديك خانوادم بودم داشت. اينو كاملا حس ميكردم. اما انتخابي بود كه خودش كرد. باورتون ميشه روز خواستگاري به پدرش گفتم من جاي شما باشم دختر راه دور نميدم و جاي دخترتون باشم اين كارو نميكنم. كه گفتن نظر دخترمون شرطه!بارها بهم ميگفت بچم نبايد تو اين خونه به دنيا بياد بايد بريم خونه خودمون! به صورت غير مستقيم ميگفت چون خانواده من از نوه شون دورن دليل نداره خانواده تو هر روز نوه شونو ببينن.! يا اوايل ميگفت چون ماهي 1 بار ميريم پيش خانواده من پس دليل نداره هر هفته بريم خونه خانوادت! همين حس باعث ميشد مهربوني خانوادمو نسبت به خودش نبينه. حساس بشه بارها ميگفت وقتي من مردم حتما ببر شهر خودم خاك كن! يا اينكه عمرا بچه هامو بذارم تو شهر شما وصلت كنن. هميشه تن منو ميلرزوند با اين حرفاش!ما تفاوت فرهنگي زيادي داشتيم خيلي زياد طوري كه هميشه از نحوه حرف زدن هم خرده به دل ميگرفتيم. اما مطمئن بودم ميره يا الان يا وقتي بچه دار بشه.كه رفت............................نميشه بيخيال بود سخته اما مجبورم. وكيل امروز ميگفت تا چند وقت ديگه خسته ميشه مياد واسه طلاق توافقي. اما هدف من از زندگي اين نبود. نابود شدم فقط همين!
-
سلام. نه آقای فراسو نگفتم بی خیال باش. صبر کن.
من میدونم تو این شرایط تصمیم گیری خیلی سخته اما شما ناچاری تصمیم بگیری که میخوای جدا بشی یا نه! من میگم اگر الان نمیتونی این تصمیم رو بگیری صبر کن و به خودت فرصت بده تا بتونی یک تصمیم قاطعانه و بی بازگشت بگیری...
چون تصمیم نهایی با شماست!!! چه توافقی بگیری چه خسته بشی و بخوای مهریه بدی و ....در ثانی واسه طلاق دیر نمیشه.
من هزار بار دیگه هم میگم اول یک دله شو. اگه میخوای جدا بشی باید تو حالتی باشه که مطمئن باشی بهترین کار دنیاست....که پشیمون نشی.
هدف شما از زندگی این نبود اما الان میخوای بشینی غصه بخوری؟ و تسلیم شرایط بشی و بندازی گردن قضا و قدر؟؟؟
شما هر تصمیمی بگیری کاملا محترمه و به ما و به هیچ کس ربطی نداره. اما اگه میخواستی و میخوای با خانومت زندگی کنی، نمیشه بگی از روز اول خودش خواست و با این شرایط باید کنار میومد... شاید دیدگاه من رو قبول نداشته باشی اما من میگم تو زندگی مشترک همه قوانین مطلق نیست، تغییر پذیره.
زن و شوهر به مرور زمان باید هردو منعطف تر بشن و با هم تغییر کنن. اگه نه فقط به هم آزار میرسونن. نمیگم شما انسان سرسختی هستی حتی قبول دارم خانوم شما حداقل تو مسائل مالی بی انصافی کرده!
اما میگم ریشه این رفتارها و بی انصافی ها و لج در آوردن ها چیه؟ اگر میخواین زندگی کنین بگردین اون ریشه رو پیدا کنین و از بین ببرین. چه اشکالی داره نزدیک پدر مادر شما زندگی نکنین؟؟؟ نه پیش خونواده شما نه خونواده خانومت! مستقل زندگی کنین و به طور مساوی به خونواده ها سر بزنین.
اگه همسرتون نپذیرفت، چه اشکالی داره چند سال پیش خونواده همسرت باشین؟ مگه نه اینه که چند سال اول پیش خونواده شما بودین؟ به خدا این اسمش نه کوتاه اومدنه، نه کوچیک شدنه نه هیچی...این اسمش تن دادن به شرایطه برای حفظ زندگی مشترک ! خیلی هم با ارزشه.
اگر میخواین زندگی کنین سهم خودتون رو از مدارا کردن به جا بیارین که سال های دور دیگه که تنهایی رو چشیدین و پدر مادرتون هم پیش شما نبودن
به خودتون نگید کاشکی 2 سال هم به حرف اون گوش میدادم شاید همه چی درست میشد.
اگه این تصمیم رو گرفتی با کمک دوستان طوری راهنماییت میکنیم که تصمیمت در عین اقتدار باشه نه به معنی کوتاه اومدن و قربانی شدن.
شما چند قدم بردار که خانومت بهت اعتماد کنه و بفهمه اونو بیشتر از خونوادت دوست داری ، اگه نتیجه نگرفتی حداقلش اینه که بعد از طلاق پشیمون نیستی که همه تلاشت رو نکردی....
-
شما بزرگترین اهرم فشار را رو خانمتون رو دارید متاسفم که اینو میگم..ولی با طلاق ندادن خانم که این حق مسلم شماست.همسرتون حتما کوتاه میاد...
مگه همیشه نمیگن خانمها در طلاق بازنده هستن.
مهریه که بیشتر از 110 تا نه زندان داره نه حکم جلب فقط تا 110 داره.خودم چون تو جریان طلاق بودم و میگم و میدونم.بیشتر از اون تازه میرن رو برسی اموال که خونه و ماشین و دوسوم حقوق حق مرد هست.
من امیدوارم خانومتون پشیمون بشه.ولی وقتی مهریه حکمش بیاد شما تا حتی 3بار میتونید اعتراض کنید.حتما وکیل بگیرید.تمکین هم چون خانم رفت به نفع شما هست.شما فیشهای واریزی به خانومتون رو به دادگاه ارائه بدید.دادگاه تمکین رو به نفع شما کرده و حق ازدواج مجدد میگیرید.اگر به خانومتون بی توجه باشید دادگاه هم به روال خودش بره.
حتما دیگه همسرتون از دست دادن شما براش قطعی بشه موضع خودشو تغییر میده.
این تالار مشاور حقوقی نمیده ظاهرا ولی دیدم نگرانید از اطلاعات خودم گفتم چون در جریانات این ماجراها متاسفانه بودم.
امیدوارم مشکلتون حل بشه هر چه زودتر
-
سلام دوستان ممنون از همدردي شما و راهنماييتون خانم گل ارا شما فرموديد كوتاه بيا و برو شهر اونا پيش خانوادش زندگي كن! اما اين كار نشدنيه من زندگيم تو اين شهره كارم تو اين شهره از روز اول هم شرط من زندگي تو اين شهر بود. شايد شهرمون آش دهن سوزي نباشه اما خود من 20 سال غربت كشيدم ميدونم سخته و حاضر نيستم به اون شرايط برگردم. در ضمن اخلاق و روحيات خانواده خانمم رو ميدونم در كل ديد مثبتي رو داماد ندارن اين واقعيتيه كه متاسفانه تو خيلي از فرهنگها ديديم و شنيديم. مثلا ميگن فلان اقوام داماد دوستن يا فلان لقوام عروس دوست هستن. نميشه انكار كرد همينطور كه در مورد دختر دوست يا پسر دوست بودن صدق ميكنه. شايد بگيد ديدگاهم اشتباهه يا قديميه ! گذشته از اينا متاسفانه حرمت ها بين ما شكسته شد همينطور بين خانواده ها! توهين دعوا و.................... در جواب شما خانم مهسا بايد بگم مطمئنم زن من به راحتي كوتاه نمياد و به گفته خودش حقشو تا اخر ميخواد. تو 2 سال ازدواج ما پدر زنم 2 بار اونم با اصرار و التماس من به خونه ما اومد .فاصله شهرامون 4 ساعته هميشه ميگفت گرفتارم چك دارم بدهكارمو ............. اما تو اين 6 ماه واسه مطالبه مهريه دخترش 4 بار اومده شهر ما! در ضمن خيلي راحت از اجازه ازدواج دوم حرف ميزنيد اما بهتره بدونيد اگه مرد بره و ازدواج كنه زن اول طبق قانون حمايت خانواده ميتونه به زندگيش رجوع كنه كه مشكلات صدچندان ميشه.اونوقت ميتونه به راحتي هم طلاق بگيره هم مهريشو تا اخر بگيره هم ازدواج كنه.پس به اين راحتي كه شما ميگيد نيست. آدم با روابط اجتماعي زنده است وقتي به خانواده من توهين هاي بدي كرده يا چند روز پيش طي جريان استرداد جهاز من لا پدرش بگو مگو كردم ايا واقعا ميشه ديگه از صميم قلب به هم رجوع كرد؟ ناراحتي من الان اينه با اين همه قسط كه بابت خونه دارم و نصفشو برده چطور ميتونم از پس دادن مهريه بر بيام؟ از حقوقم ماهي 200-300 بيشتر نميمونه چكار بايد بكنم؟
- - - Updated - - -
سلام دوستان ممنون از همدردي شما و راهنماييتون خانم گل ارا شما فرموديد كوتاه بيا و برو شهر اونا پيش خانوادش زندگي كن! اما اين كار نشدنيه من زندگيم تو اين شهره كارم تو اين شهره از روز اول هم شرط من زندگي تو اين شهر بود. شايد شهرمون آش دهن سوزي نباشه اما خود من 20 سال غربت كشيدم ميدونم سخته و حاضر نيستم به اون شرايط برگردم. در ضمن اخلاق و روحيات خانواده خانمم رو ميدونم در كل ديد مثبتي رو داماد ندارن اين واقعيتيه كه متاسفانه تو خيلي از فرهنگها ديديم و شنيديم. مثلا ميگن فلان اقوام داماد دوستن يا فلان لقوام عروس دوست هستن. نميشه انكار كرد همينطور كه در مورد دختر دوست يا پسر دوست بودن صدق ميكنه. شايد بگيد ديدگاهم اشتباهه يا قديميه ! گذشته از اينا متاسفانه حرمت ها بين ما شكسته شد همينطور بين خانواده ها! توهين دعوا و.................... در جواب شما خانم مهسا بايد بگم مطمئنم زن من به راحتي كوتاه نمياد و به گفته خودش حقشو تا اخر ميخواد. تو 2 سال ازدواج ما پدر زنم 2 بار اونم با اصرار و التماس من به خونه ما اومد .فاصله شهرامون 4 ساعته هميشه ميگفت گرفتارم چك دارم بدهكارمو ............. اما تو اين 6 ماه واسه مطالبه مهريه دخترش 4 بار اومده شهر ما! در ضمن خيلي راحت از اجازه ازدواج دوم حرف ميزنيد اما بهتره بدونيد اگه مرد بره و ازدواج كنه زن اول طبق قانون حمايت خانواده ميتونه به زندگيش رجوع كنه كه مشكلات صدچندان ميشه.اونوقت ميتونه به راحتي هم طلاق بگيره هم مهريشو تا اخر بگيره هم ازدواج كنه.پس به اين راحتي كه شما ميگيد نيست. آدم با روابط اجتماعي زنده است وقتي به خانواده من توهين هاي بدي كرده يا چند روز پيش طي جريان استرداد جهاز من لا پدرش بگو مگو كردم ايا واقعا ميشه ديگه از صميم قلب به هم رجوع كرد؟ ناراحتي من الان اينه با اين همه قسط كه بابت خونه دارم و نصفشو برده چطور ميتونم از پس دادن مهريه بر بيام؟ از حقوقم ماهي 200-300 بيشتر نميمونه چكار بايد بكنم؟