-
سلام
دیشب خیلی دلم گرفته بود و تو گوگل کلمه خسته و ناامید را سرچ کردم و به این تاپیک رسیدم
وقتی توضسحات این آقا را خوندم واقعا انگار نوشته ها و مشکلات و غصه های خودمو دارم میخونم .منم دقیقا مشکل شما را دارم
اعتماد به نفسم واقعا پایین و با اینکه تحصیلاتم بالاست و قیافه ی خوبی دارم.اما انحراف چشم زیبایی من و ازم گرفته
توی دلم خیلی غصه دارم اما هیچ وقت تو هیچ سایتی پست نذاشتم چون حس میکنم همه فقط الکی میخوان دلداری بدن اما در عمل و تو جامعه چیزای دیگه و حرفهای دیگه میشنوم و میبینم
خ .اما امروز دلم میخواد هر چی تو دلمه بنویسم حتی اگه همه دلشون بسوزه و دلداریم بدن
خیلی پیش مشاور رفتم تا اعتماد به نفسمو ببرم بالا اما همش مقطعی و زود اود میکنه.
شما یه پله از من بالاتری چون تو کارت موفقی اما من از شما بدبخت ترم چون کارم ندارم
اصلا علاقه ای به ازدواج ندارم و وقتی کسی حرف از ازدواج بزنه یا خواستگار بخواد بیاد حالت سکته بهم دست میده و اصلا کسی را راه نمیدم .دلیلشم کاملن مسخصه چون میترسم بیان و بگن این چه چشمایی بود
مشکل دومم این که من خانواده ای دارم که همه چی را مسخره میکنن و میخندن .پیش خودم میگم حتما خیلیا هم من و مسخره میکنن.خدایا نمیدونم باید چیکار کنم چرا این زندگی تموم نمیشه.از نگاه کردن تو چهره دیگران میترسم مخصوصا اگه طرف غریبه باشه.بارها دنبال درمانش بودم اما هیچ درمانی نداره برای من .الان فقط تنها آرزویی که دارم این هست که بتونم تو کارم موفق باشم اما کار نیست منم که چشمام ضعیفه دیگه بدتر.
وقتی میذم یه مهمونی اون شب روز مرگ منه. حتی از نگاه کردن به بچه ها هم میترسم.این ضعیفی چشم همه جا برام محدودیت ایجاد کرده نه میتونم ازدواج کنم نه سرکار برم .بی خاصیت
پس چرا میگن خدا عادله؟ من هیچ عدالتی نمیبینم.چرا یکی مثل من و امثال من پر از غم یکی معلول یکی فقیر اما یکی بئون مشکل
خواهشا هیچ کس برام پست نذاره و دلداری بده .من فقط اینجا نوشتم تا کمی آروم بشم و خیلی برام جالب بود که حرفام با صاحب این پست دقیقا یکی بود و پس معلومه اکثر آئمایی که مثل ما هستن یه فکر و ناراحتی و دغدغه ای دارن
کاش حداقل با خانوادم صمیمی بودم هیچ کسی را ندارم که باهاش درد ودل کنم یعنی اصلا دلم نمیخواد با کسی دردودل کنم چون یکی دو بار که این کار و کرئم آخرش پشیمون شدم چون فقط برام دیسوزی میکنن .
کسایی هم که دلسوزی نمیکنن مسخره میکنن.خیلی برام پیش آمده که مثلا وقتی میرم بیرون یا برای کار .اولش که رفتار و چهره م ذو میبینن پیشنهاد میدن اما وقتی میفهمن چشمام انحراف داره پشیمون میشن .یه بار تو خیابون یه پسره به دوستش گفت ببین این دختره قیافش قشنگه اما اون یکی دید چشم انحراف داره گفت اهه این که چشاش چپه .تو مدرسه ودوران ابتدایی و راهنمایی بچه ها ریاد مسخره م میکردن.حنی با دوستای صمیمیم هم درد و دل نمیکنمخیلی دچار تضادم از خودم بدم میاد .مشاور هم نتونسته من و درست کنه .دایم دوست دارم گریه کنم .همیشه شبا گریه میکنم.مامانم خیلی ازم ایراد میگیره تو همه ی مسایل و خیلی زبون تلخه . خواهرم میگه با این چشمات چقدر توقعت بالاست.الان خودمو از یه آدم فلج نخاعی پایین تر میدونم و اعتماد به نفسم صفره و مقصر ا اصلی خانواده ام هستن