-
ممنون گل ارا و ریحان عزیز پیشنهاداتونو اجرا می کنم راستی یه سوال ایا مقابله به مثل جواب میده یعنی اگه گفت نرو منم بگم تو هم خونه مامانت نرو یا اگه به مامانم بی احترامی کرد به خونوادش بی احترامی کنم؟:confused:
- - - Updated - - -
البته می دونم مقابله به مثل خوب نیست خودش یه زمینه لج و لجبازی میشه و لج و لج بازی هم زمینه دعوا.منظورم اینه که اگه به خونوادم بی احترامی کرد من همچنان به خونوادش احترام بذارم؟یا اگه خونه مامانم نرم خونه مامانش برم؟:101:
- - - Updated - - -
هیچ کس نیست؟:104::104:
-
ببخشیدا یعنی واقعا خودتون نمی دونید این روش به هیچ عنوان خوب نبست ؟؟؟؟
بی احترامی همیشه زشت و ناپسند بوده و هست همچنین سر زدن به پدر و مادر کاری شایسته هست و شما باید طوری انجامش بدی که زندگیتو بهم نریزه یعنی فعلا خیلی کمش کنی
-
عجب!!!
عزیزم شوهر منم اون اوایل همینجوری بود اما من به حرفش گوش کردم و رفت و اومدنم رو که زیاد هم نبود کنترل کردم الان گاهی خودش بهم میگه برو سر بزن
مردا دوس دارن برای زنشون اولویت اول رو داشته باشن اما شما ظاهرا تمام اولویت زندگیت رو دادی به خونوادت
آخه چه خبره ادم روزی 3-4 ساعت بره خونه مامانش؟ اونم هر روز؟
وقتی ادمی ازدواج میکنه معنیش اینه که مستقل شده و آمادگی لازم برای استقلال رو داشته . اگه مامانت یه هفته نباشه قطعا زندگی شما فلج میشه
چرا بعضی از این دخترا انقده به خونوادشون وابسته اند اخه؟
شوهرمن یه دختر خاله داره یه بچه کوچیک داره الان که میخواد از شیر بگیردش اومده خونه مامانش که اونا کمکش کنن! حتی برای عوض کردن پوشک بچه هم مامانش رو صدا میزنه!!!
آدم یا مسئولیت یه زندگی و خونواده رو قبول نمیکنه یا اگه میکنه میپذیره که باید مستقل باشه و وابستگیش رو کمتر کنه
-
انسان برای حل مشکلات رندگیش نیاز به صبر و تحمل داره.ببخشید ولی شما انگار دوست نداری کمی هم به فکر همسرت باشی!!!!
قرار نیست مشکلی که 4 ساله ازش میگذره چند روزه حل بشه.شما باید مشکلاتتو ریشه یابی کنی و دلیل ناراحتی همسرت رو از بین ببری نه اینکه....پیدا کردن دلیلشم خوشبختانه اصلا سخت نبود...
مقابل به مثل نتیجه ای نداره جز دورتر ودورتر شدن شما و همسرت از هم .شما که اینو نمیخوای؟؟؟
-
ساحل و ریحان عزیز من اصلا وابسته نیستم اینی هم که هرروز میرم فقط به خاطر مامانمه نه به خاطر خودم تنهاست دلم براش می سوزه می گم شاید کاری چیزی داشته باشه یا میرم که حوصلش سر نره وگرنه من استقلال کافی رو توی زندگیم دارم و مسئولیت پذیر خوبیم بعدشم خونه مامانم اینا بهمون نزدیکه می رفتم یه سر می زدم ولی بازم از اظهار نظراتون ممنونم:indecisiveness:
-
چی شد دیرز رفتی منزل مادر یا نه ؟
-
دیروز شوهرم گفت رفتی خونه مامانت برای منم از خیابون یه زل بگیر بهش گفتم نمیرم می خوام بخوابم بعد که از خونه رفت بیرون زنگ زد گفت برو خونه مامانت برای منم زل بگیر بیار منم بهش گفتم اگه برم ناراحت نمیشی گفت نه برو رفتم یه سر زدم و زل گرفتم اومدم .البته اونم که اصرار داشت به خاطر زل خودش بود وگرنه اصرار نمی کرد ولی امروز نمی خوام برم دیشب هم با روی خوش باهاش برخورد کردم تا ببینیم چی میشه توکل به خدا:)
-
به نظرم بهتر بود به جای این که بگی می خوام بخوابم می گفتی خونه مامان اینا نمی رم ولی می رم تا سر کوجه زل می گیرم برات تا فکر نکنه به خاطر این که لجبازی کنی یا این که حال زل خریدن نداری گفتی نمی رم
کلمات نقش موثری دارند سعی کن بهتر به کار بگیری
امروز بگو نمی خوام برم می خوام برم یه کلاس ثبت نام کنم
-
اره ولی چون دیروزش مامان گفت اگه فردا امدی بیا موهامو رنگ کن.به شوهرم گفتم باشه میرم که با یه تیر دو نشون بزنم.در مورد کلاس هم هر جا تماس می گیرم اون کلاسایی که من می خوام صبحاست من چون بعدازظهرا میرم خونه مامانم می خوام کلاس بعدازظهر باشه که بهونه داشته باشم که نه سیخ بسوزه نه کباب (شوهر و مادر)ولی بازم پی گیر میشم امروز هم به شوهرم بگم نمیرم خونه مامانم به نظرت به شوهرم بگم می خوام چکار کنم؟یعنی یه کاری بگم که مربوط به اون باشه یا مربوط به خودم؟به مامانم که می گم خوابیدم دیگه دیر شد بیام البته مامانم اصرار نداره که برم من خودم برای اینکه نگران نشه اینطوری می گم.
-
خیلی راحت بگو من امروز خون مامان اینا نمی رم