شوهرم به تازگی به مشروب روی آورده چی کار کنم

اما همسرم با اونا مسافرت نرفته با داییش رفته یا تنهایی- - - Updated - - -من پیش چندین مشاوره رفتم همه هم مراکز معتبر یکی گفت با مهریه تدیدش کن ک به نظرم را جالبی نیست چون شوهرم خسیس نیست اگه لازم باشه حاضره هم چیزو بذاره و بدون یک ریال بره با شناختی که من ازش دارمیکی دیگه گفت اون قدر معذرت خواهی کن که برگرده به نظر من این هم راه جالبی نبود چون همون اوایل این کارو انجام دادمو نظرات مشاب ایناولی اخرین مورد گفت با احترام گذاشتن و مهربانی کردن شوهر شما به راه میاد من هم اصلا نمی تونم تحمل کنم و برام خیلی سخته و فقط اینجا درد و دل می کنم اجاز نمی دم بقیه بفهمن تا قبح قضیه از بین برهراستی این خانوم هایی که با قهر و داد و بیداد با این قضیه برخورد کردن آیا حواب گرفتن مطمئنم نه چون شوهرشون مخفیان کارش رو انجام می ده ... و عده کمی هم از ترس آبرو نمی رن اما من می خوام همسرم خودش پی به اشتباهش ببره

زندگی موفق منم با نظرتو موافقم اونایی که با جنگ و دعوا مثلا می خوان شوهراشونو به راه بیارن فکر می کنن که به راه اوردن چون با این کار به غیر از تنفر از خودشون تو دل شوهراشون نمی کارن و مهرشون از دل شوهراشون میره بیرون شاید شوهراشون از روی ترس در ظاهر نشون ندن ولی در باطن ازشون متنفرن و فکر نمی کنم هیچ زنی این دوست داشتن ظاهری رو بپسنده.ولی در عوض با محبت کردن و صبوری عشقشونو تو دل شوهراشون می کارن بازم ممکنه اوایل (شاید خیلی طولانی)شوهراشون به روی خودشون نیارن ولی وقتی که این راه رو شوهراشون رفتن و خسته شدن و یه لحظه برگردن به عقب و زندگیشونو ببینن فقط اون محبته و چهره صبور و مهربون اون زنشونه که یادشون مونده و این خیلی مهمه و این باعث میشه اون عشق مرده زنده بشه و تا اخر عمر نوکری زناشونو می کنن و این اخر خوش به نظرم خیلی پایدارتره و ارزش بیشتری از اون عشق الکی ظاهری داره.تو مطمئن باش یه روزی سر شوهرت به سنگ می خوره و به راه میاد من دیدم که بهت می گم خیلی ها از شما بدتر بودن که حتی کار شوهره به ازدواج دومم کشیده ولی در اخر به همون زن اول رو اورده .مطمئن باش درست میشه شوهرت ولی زمان لازم داره که خسته بشه و شما هم باید صبر زیادی داشته باشی دیرو زود داره سوخت و سوز نداره.هروقت خیلی دلت گرفت دنیا رو از بالا نگاه کن از دریچه چشم خدا بعد می بینی که چقدر جمع و جور و کوچیکه و همه اینا یه بازیه که خیلی زود تموم میشه و ما هم بازیگراشیم و می فهمی ارزش این همه ناراحتی رو هم نداره

نه تهدید خوبه نه التماسای مکرر. قطعا مشاورای خوبی نبودن. همین احترام و مهربونی و صبوری و ملایمت و البته درایت می تونه راه حل بهتری باشه. اما کنارش اگه می تونی یه مشاور یا روانشناس خوب پیدا کن برو ازش راهکار بخواه. شاید راهای بهتری پیدا کنی.
هیچوقتم ناامید نباش. نوشته بودی دوست دخترای متعدد داره و ثابت نیست. پس فعلا خطر مشخصی نیست و تو با کمک یه روانشناس یا یه مشاور درست حسابی و البته با صبوری های خودت و مهربونی هات نتیجه رو می گیری. اما برای مردایی هم که یه دوست دختر به خصوص و ثابت داشته باشن بازم همسر اصلی یه چیز دیگه است. تو کسی هستی که شوهرت حاضر شده یه روزی زندگیشو باهات تقسیم کنه و بچه دارین از هم. پس تو از همه براش مهمتر بودی. پس ناامید نباش. بازم تو همون کسی می شی که براش از همه مهمتره. فقط باید دقت کنی و صبور و مهربون باشی. بازم اگه مشاور خوب پیدا کردی ازش بپرس.
منم نوشته هاتو می خونم. اما راهنمایی ندارم واقعا. واسه همینم تشکر می زنم برات. نگران نباش. امیدوارم زود به نتیجه ی دلخواهت برسی.

ممنونم از دلگرمی هاتون
امیدوارم همه چی درست شه به امید خدا
من به کمک خدا و دعا کردن شک ندارم ..

مطمئن مطمئن باش درست میشه به خدا و کمکاش هم شک نکن:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh

اما همسرم با اونا مسافرت نرفته با داییش رفته یا تنهایی- - - Updated - - -من پیش چندین مشاوره رفتم همه هم مراکز معتبر یکی گفت با مهریه تدیدش کن ک به نظرم را جالبی نیست چون شوهرم خسیس نیست اگه لازم باشه حاضره هم چیزو بذاره و بدون یک ریال بره با شناختی که من ازش دارمیکی دیگه گفت اون قدر معذرت خواهی کن که برگرده به نظر من این هم راه جالبی نبود چون همون اوایل این کارو انجام دادمو نظرات مشاب ایناولی اخرین مورد گفت با احترام گذاشتن و مهربانی کردن شوهر شما به راه میاد من هم اصلا نمی تونم تحمل کنم و برام خیلی سخته و فقط اینجا درد و دل می کنم اجاز نمی دم بقیه بفهمن تا قبح قضیه از بین برهراستی این خانوم هایی که با قهر و داد و بیداد با این قضیه برخورد کردن آیا حواب گرفتن مطمئنم نه چون شوهرشون مخفیان کارش رو انجام می ده ... و عده کمی هم از ترس آبرو نمی رن اما من می خوام همسرم خودش پی به اشتباهش ببره

---

من متوجه نمیشم ، مگه شما مرتکب خیانت شدین که باید اینقدر معذرت خواهی کنین تا همسرتون برگرده؟ براتون احترام قائلم و درک میکنم که دوست دارین زندگیتون رو حفظ کنین اما تصور میکنم یا با مشاورینتون درست مساله رو حلاجی نکردین و یا اینجا ما از همه چیز با خبر نیستیم. در هر صورت تصمیم گیرنده نهایی خود شما هستید و تصور نمیکنم مشاورین اجازه داشته باشند جای شما تصمیم بگیرند. امیدوارم قبل از اینکه خیلی دیر بشه بهترین تصمیم رو برای آینده بهترتون بگیرین. تنها توصیه ای که میتونم بهتون داشته باشم اینه که در دنیای واقعی اطراف ما بهترین تصمیم ها با اتکا به عقل و به دور از احساسات مضر و با جرات گرفته میشن.

samanis گرامی زندگی موفق که نخواسته التماس کنه یا از شوهرش معذرت خواهی نکرده اون فقط داره با صبر و محبت زندگیشو می کنه تا بالاخره به نتیجه برسه. از روی سخنتون پیداست که تشویق به طلاق می کنین اما بدون طلاق اخرین راهه زمانی که هیچ راهی نباشه و صبری نباشه وقتی خود ایشون تمایل به صبر دارن و توان صبر رو توی خودشون میبینن فکر نمی کنم تشویق به طلاق راه حل درستی باشه باید همه راهها رو رفت تا دیگه نقطه کوری باقی نمونه.:81:

من لینک تاپیک قبلیم رو گذاشتم و همه چیزو کامل گفتم هم اینجا و هم به مشاورین
خب شما نظرتون رو بگید با جرات چی کار کنم ؟
بگم اصلا نمی تونم این وضع رو تحمل کنم که گفتم
تهدید کنم که می رم برا همیشه فایده نداشت وقتی عصبانی هست و دچار اشتباه شده که تو اون شرایط تصمیم درست نمی گیره مثلا بگه برو یا اصلا بگه آره جدا شیم ... اما هدف من این نیست .. می دونم همسرم داره اشتباه می کنه و اینو هم گفتم که ما 5 سال زندگی خوب و عاشقانه ای داشتیم که الگوی خیلی ها بودیم خیلی ها از ما مشورت می خواستن اما الان به دلیلی که نمی دونم این اتفاق افتاده
و من دنبال این ک زندگیمون دوباره خوب شه
بله می شه جدا شد و از نو شروع کرد
اما من دوست دارم همین زندگیمو درست کنم و حداقل یه روز نگم تلاشی نکردم

- - - Updated - - -

5 سال چیزی نیست که بشه راحت ازش گذشت اونم 5 سالی که خیلی خوب و با تفاهم بود

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط shahtab

samanis گرامی زندگی موفق که نخواسته التماس کنه یا از شوهرش معذرت خواهی نکرده اون فقط داره با صبر و محبت زندگیشو می کنه تا بالاخره به نتیجه برسه. از روی سخنتون پیداست که تشویق به طلاق می کنین اما بدون طلاق اخرین راهه زمانی که هیچ راهی نباشه و صبری نباشه وقتی خود ایشون تمایل به صبر دارن و توان صبر رو توی خودشون میبینن فکر نمی کنم تشویق به طلاق راه حل درستی باشه باید همه راهها رو رفت تا دیگه نقطه کوری باقی نمونه.:81:

---

یا للعجب :) من خودم حی و حاضر اینجام اونوقت شما چطور از زبون من حکم صادر میکنین؟ من که همون اول گفتم مشاور راه حل نمیده...

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh

من لینک تاپیک قبلیم رو گذاشتم و همه چیزو کامل گفتم هم اینجا و هم به مشاورین
خب شما نظرتون رو بگید با جرات چی کار کنم ؟
بگم اصلا نمی تونم این وضع رو تحمل کنم که گفتم
تهدید کنم که می رم برا همیشه فایده نداشت وقتی عصبانی هست و دچار اشتباه شده که تو اون شرایط تصمیم درست نمی گیره مثلا بگه برو یا اصلا بگه آره جدا شیم ... اما هدف من این نیست .. می دونم همسرم داره اشتباه می کنه و اینو هم گفتم که ما 5 سال زندگی خوب و عاشقانه ای داشتیم که الگوی خیلی ها بودیم خیلی ها از ما مشورت می خواستن اما الان به دلیلی که نمی دونم این اتفاق افتاده
و من دنبال این ک زندگیمون دوباره خوب شه
بله می شه جدا شد و از نو شروع کرد
اما من دوست دارم همین زندگیمو درست کنم و حداقل یه روز نگم تلاشی نکردم
- - - Updated - - -
5 سال چیزی نیست که بشه راحت ازش گذشت اونم 5 سالی که خیلی خوب و با تفاهم بود

---

من تصور میکنم زندگی شما از حالتی که شما بدون کمک مشاور قادر به حلش باشید گذشته و هر دو باید از مشاور کمک بگیرید. در عین حال توی خلوت خودتون یک کاغذ بردارید و زیانها و محاسن جدایی و ازدواج در وضعیت حاضر رو روش بنویسید ، اون نوشته ها بهتر کمکتون میکنند که تصمیم بگیرید. تصمیم بگیرید و اجرا کنین ، گذر زمان به نفع شما نیست.

اما وقتی حاضر نمی شه بیاد مشاوره چی
شما راه حلی برای حل مشکل دارید ؟