دلیل جدا شدن شما این است که خانواده اش بهش گفتند که این دختر بدون خانواده اش طاقت نمی آره و تو را هم برمی داره می بره.
این آقا اگر مایل بود با شما بمونه
در درجه اول همانطور که به حرف خانواده اش که پیشگویی کردن که شما می ری پیش خانواده ات اعتماد نمی کرد و به حرف شما که داری قول می دی که باهاش بمونی و به زور جایی نرید اعتماد می کرد.
در ثانی، حتی اگر شما با هم برید پیش خانواده ات، اتفاق غیرقابل تحمل و سختی که قرار نیست بیفته.
حالا می خواهید برید مشاوره چی بگید؟
که مشاور قول بده شما نمی ری؟ یا مثلا ایشون هم بیاد یا ؟؟؟ مشاور که نمی تونه در این مورد کاری بکنه.
باور کن این آقا اگر می خواست نمی کشید کنار. خودش هم ته دلش مطمئن نبوده و نمی خواد.
اگر ازدواج کرده بودید باید همه تلاشت را می کردی که زندگیت را حفظ کنی.
اما الان تلاشی نداری که بکنی. تلاش کنی که یکی شما را بخواد؟
آیا این روزها ارتباط دارید؟ حرف می زنید؟ خودش چی می گه؟
خانواده ات در جریان موضوع هستند؟ نظر اونها چیه؟
رفتن خانواده ات تا چه حد قطعی است؟ کی می رن؟ امکان نرفتنشون هست؟