شوهرم می خواهد مرا به زور طلاق دهد

دوستان توجه داشته باشید:


هرگونه تعیین تکلیف در خصوص زندگی مشترک مراجعین بخصوص تجویز و تأکید بر طلاق برخلاف اصول مشاوره هست . لطفاً تاپیک آفت های احتمالی در

کار مشاوره را دقیق مطالعه کنید .

در این تاپیک بعضی از دوستان برخلاف اصول مشاوره صریحاً مراجع را دعوت بر طلاق نموده و اصرار نیز دارند . توجه داشته باشید که پستهای ایچنینی به

علت آسیب زا بودن و خلاف روند تخصصی همدردی حذف می شود . لطفا همگرا با مدیر همدردی و کارشناسان تالار راهنمایی داشته باشید و برای فهم

بیشتر در جهت همگرایی راهنمایی های مدیر همدردی را در موارد مشابه مطالعه فرمایید .


با تشکر

فرشته مهربون سلام
ممنون از اینکه حرف دل من رو زدین . من از شما و همه دوستای خوبم تشکر می کنم . خودم از همه بهتر می دونم وضعیتم چه طوری هستو شاید به قول دوستان هیچ راهی نباشه این نکته که من واقعا بهم ریختم واقعیت داره اونقدر اتفاقات تو ذهنم مرور کردم که بعضی وقتها قاطی می کنم ولی از اینکه گفتند دروغ می گی خیلی ناراحت شدم. مهم نیست...
نمی دونم درسته یا خودم فکر می کنم هر کاری کردم موضوع بدتر شده اعتراض ، شکایت، در جریان گذاشتن خونواده، سرش داد زدم عصبانی شدم اشک ریختم صبر کردم باور کنید من آدم غیر منطقی نیستم اولش خیلی سعی کردم مشکلم رو مدیریت کنم ولی راستش هر راهی رفتم جواب نداد.

شیدا خانم این جمله تون رو بخونید
کدوم قانونی می تونه کسی را مجبور کنه دیگری را دوست داشته باشه؟

من کسی را مجبور نکردم منو دوست داشته باشه یا نرفتم شکایت کنم بگم قانون چرا این آقا یکی دیگه رو دوست داره
راستش من به کار این آقا و خانم دوست داشتن نمی گم می گم آدمهای کثیف که زندگی دیگران رو به لجن می کشند شما هم لطفا دیگه برای من نظر نگذار...

سلام عزیزم
به نظر من شما کلا میخوای اتفاقی نیفته!یعنی نه اینوری نه اون وری!از یه طرف میگی میخوام زندگی کنم ولی هیچ تلاشی نمیکنی و یک سال و نیمه مسکوت مونده از یه طرف میگی میخوام جدا شم و باز اون هم یک سال و نیمه که مسکوت مونده
فرض کنیم این آقا تا ده سال دیگه این وضع رو ادامه داد واقعا میخوای تا ده سال دیگه صبر کنی؟؟
هزینه هر دوتصمیمت رو در نظر بگیر.آینده و اتفاقات و... هر کدوم از تصمیماتتونو بنویس و یه راه که به نظرخودت بهتر از اون یکیه انتخاب کن!این دیگه به خودت و زندگیت بستگی داره که کدوم راه انتخاب بشه!
مشاور و دوست و...زمانی کمکشون میتونه برات موثر باشه که تصمیمتو گرفته باشی و برای ادامه اش کمک وراهکار بخوای نه اینکه تصمیم گیری رو به اونها واگذار کنی!
قاطع باش, ثبات داشته باش!
برای حل این مشکل به هر شکلی باید جنگ کرد ، جنگ عوارض داره ، تخریب داره ، سر و صدا داره ، هیاهو داره ، یارگیری داره ، موافق و مخالف داره ,توهین داره ,تحقیر داره و . . .
قاطعیت یعنی شما باید به تمام این موارد اشراف داشته باشی و اقدام کنی
مادرشوهرت اینو میگه و پدرشوهرت اونو میگه و....نباید باعث بشه که بترسی و کنار بکشی
میخوای زندگی کنی؟خب وایسا بگو میخوام زندگی کنم نه تو دلت و پیش خانوادت!پیش همسرت, هزینه اش رو هم بپذیر
تو تصمیمت ثبات داشته باش یعنی پای تمام حرف ها و افکار و اهدافت بایست و اصلا عقب نشینی نکن!هر کی گفت اشتباه میکنی و کنار بکش بازم از تصمیمت منصرف نشو
از همین چند تا پست تایپیکت هم مشخصه هنوز با گذشت یک سال و نیم خودت نمیدونی میخوای چی کار کنی!!!!ترس و داد و فریاد و حرف مردم و...باعث شده نتونی تصمیم بگیری
میخواستی زندگی کنی با یه داد مادرشوهرت منصرف شدی, میخواستی جدا شی با یه عدم تمکین و صحبت وکیلت در مورد دوسال رفت و آمد دادگاه منصرف شدی ! این بلاتکلیفی رو تا کی میخوای ادامه بدی؟چند بار قراره زندگی کنی که بهترین سال هاشو اینجوری حروم کنی؟؟
یه تصمیم محکم و قاطع با در نظر گرفتن تمام عواقب و سختی ها و... بگیر و اقدام کن
در ضمن خیلی از ترس هایی که داری فقط ساخته ی ذهن خودته,تا وقتی تو دل یه ماجرایی همه چیز به نظرت بزرگ و وحشتناک میاد در حالیکه هیچ کدوم از ترس هات صحیح نیست
رو حساب ترس و اینکه نکنه این بشه و نکنه اینجوری بشه و...تصمیم نگیر واقعیات و عواقبی که واقعا اتفاق خواهد افتاد در نظر بگیر و تصمیم قاطع بگیر
انقدر راحت نقش آدمای شکست خورده رو قبول نکن!اعتماد به نفست رو بالا ببر
اگه میخوای ادامه بدی برو پیش یه مشاور و رفتارهای همسرت رو بگو و ازش بخواه با تمام این رفتارها بهت عکس العمل درست رو برای ادامه ی زندگی یاد بده و تلاشتو بکن
اگه میخوای جدا شی اقدامات قانونیتو سریعتر شروع کن و برو پیش یه مشاور حقوقی
نذار دیگران انقدر راحت برای زندگیت تصمیم بگیرن
محکم باش
موفق باشی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مها.

ولی از اینکه گفتند دروغ می گی خیلی ناراحت شدم. مهم نیست...

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

دروغ نمی گی. جسارت نمی کنم. فقط می خوام بگم با انکار واقعیت ها سعی در توجیه خودت داری.
نه برای ما، برای خودت.
می خوای خودت را قانع کنی که ....

ولی اثبات اینها به هیچ دردت نمی خوره. بهتره بری مشاوره تا کمکت کنه با واقعیت ها کنار بیایی، بپذیری که اگر اونها بد بودند و بد کردند معنیش این نیست که شما بدی یا مشکل داری.
و بتونی با این مساله کنار بیایی.

---

احتمالا حرفهای همسرت و دیگران را هم اینطوری متوجه شدی !

شیدا خانم شما چرا سعی در محکوم کردن من داری لطفا نظرتون رو برای خودتون نگه دارین. شما مثل اینکه بدت نمی آد یکی این بلا رو سرت بیاره .

احتمالا حرفهای همسرت و دیگران را هم اینطوری متوجه شدی !


ترانه عزیز من اگه ترسیده بودم کنار کشیده و بودم هیچ کاری نکرده نبودم الان هنوز دنبال راه حل نبودم ای خدا این جا چرا کسی متوجه نمی شه می گم یه آقایی اومده منو عقد کرده در حالیکه ارتباط گذشته اش رو مخفی کرده با بزرگتر مشورت کردم پیش مشاور رفتم پیش وکیل رفتم هنوز هم امیدوارم یه راهی جلوی پام باشه که نخوام جدا بشم فهمیدنش خیلی سخته .
می خوام بدونم دلیل کار همسرم چی بوده
برای چی با وجودی که خودش می دونسته چه جوری آدمیه تن به ازدواج می ده
آخه یه مرد تحصیل کرده که سی چند سال از زندگیش گذشته کی می تونسته مجبورش کنه بیاد با من ازدواج کنه باور کنین اون حتی یه ذره نه محبت و نه آداب و رسوم هیچی کسر نگذاشته . به محض اعتراض من خودش رو می زنه به کوچه علی چپ می گه نمی خوام.

- - - Updated - - -

دوستان خوبم تصمیم اینه که هر جور شده طلاق نگیرم راهکاری سراغ دارین

احساس می کنم بهتره باهاش صحبت کنی
من اصلا نظر کارشناسی ندارم اما فکر می کنم بعضی وقتها ممکنه یه لحظه یادآوری یه چهره محبت رو دوباره تو قلب آدم بیاره یه دسته گل بگیر یه بار برو بشینید کاملا مفصل با هم صحبت کنید با عجز و ناله نه
قوی با روحیه خوب و لبخند

چه جوری بعد از این همه ماجرا همسرم رو راضی کنیم چه رفتاری کنم که برگرده

شما با روی خوش و دسته گل برو و یهو نگو بیا برگرد سر زندگیت
با احوالپرسی و ابراز احساسات و .. شروع کن وقتی دلتنگی خالصانه تو رو ببینه احتمالش زیاده که سر حرفو باز کنه
یا شروع می کنه به گله و شکایت که تو چنین کردی و چنان کردی که کاملا به حرفاش گوش می دی و دقت می کنی
یا اونم ابراز دلتنگی می کنه
چند حالت بیشتر نداره که قبلش خوب فکر کن

یه سوال بپرسم صادقانه جواب میدید ؟
شما قبول دارید 50% اشتباهات از شما سر زده ؟
قبول دارید که شوهرتون مجبور به چنین کاری شده ؟ ( به خاطر اشتباهات شما )