خیاااااااااااااانت

بخدا چند وقت به خودم و بچه ها میرسم و مواظب هستم که خونه ارام باشه ولی تازگی ها متوجه شدم همسرم قرص می خوره شاید روزی 10 تا قرص مسکن و هنوز نفهمیدم بخاطر چی هست خیلی عصبی

- - - Updated - - -

بخدا نمی دونم چیکار کنم امروز می خواستم نفرینش کنم ولی دیدم نمی تونم چون عاشقشم من چند وقت متوجه شدم همسرمقرص های مسکن می خوره شاید روزی 10 تا از ژلوفن گرفته تا استامینوفن و دیکلوفناک و ...........
خیلی عرق میکنه یک شب از درد پاهاش درد میکرد و جلوی شوفاژ خوابیده بود وقتی خواب کل تخت از عرق هاش خیس میشه زیر چشماش سیاه شده و لاغر شده نمی دونمچرا قرص می خوره
دیر میاد شب ها خونه و تو این تعطیلی عید به هربهونه ای بیرون میره و تازگی هم سر کار نمیره خیلی نگران زندگیم هستم بنظر شما اعتیاد داره

آتوسای عزیز چرا این سوال رو مستقیما از همسرت نمیپرسی؟حرفهای بچه های تالار میتونه از رو حدس و گمان باشه و شاید چندان کمکت نکنه.....همسرت یواشکی قرص میخوره یا در حضور شما اینکارو میکنه؟
اگه یواشکی قرص میخوره و نمیتونی مستقیم ازش بپرسی تو جعبه داروها یا هرجا که قرصشو میذاره براش یه یادداشت بذار و بگو نگران سلامتیش هستی و میخوای بدونی چرا قرص میخوره....اگه هم در حضور خودت قرص مصرف میکنه خب خانم گل صاف تو چشاش نگاه کن و ازش بخواه برات توضیح بده...راستی اگه سرخود دارو مصرف میکنه حتما جلوشو بگیر و ازش بخواه برا حل مشکلش با همدیگه (حتما با همدیگه)برین دکتر
راستی این کار شوهرت میتونه عاملی برا جلب توجه همسر باشه....خود من وقتی شوهرم بهم بی تفاوت بود جلوش قرص میخوردم و وقتی ازم هیچ سوالی نمیپرسید که چی میخورم و چرا میخورم داغون میشدم...حتی گاهی با اینکه تو خونه قرص داشتم بهش زنگ میزدم و ازش میخواستم از داروخونه برام یه جعبه فلوکستین بخره(با خودم میگفتم شاید از فروشنده بپرسه کاربرد این قرص چیه و وقتی بفهمه قرص ضد افسردگیه بهم توجه نشون بده)اما اون این کارو نمیکرد و من عذاب میکشیدم.....تو این کارو با همسرت نکن...شاید این فرصت مناسبی باشه تا بفهمه شما عاشقشید...و دست از کارهاش برداره

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gelareh

خود من وقتی شوهرم بهم بی تفاوت بود جلوش قرص میخوردم و وقتی ازم هیچ سوالی نمیپرسید که چی میخورم و چرا میخورم داغون میشدم...حتی گاهی با اینکه تو خونه قرص داشتم بهش زنگ میزدم و ازش میخواستم از داروخونه برام یه جعبه فلوکستین بخره(با خودم میگفتم شاید از فروشنده بپرسه کاربرد این قرص چیه و وقتی بفهمه قرص ضد افسردگیه بهم توجه نشون بده)اما اون این کارو نمیکرد و من عذاب میکشیدم.....تو این کارو با همسرت نکن...شاید این فرصت مناسبی باشه تا بفهمه شما عاشقشید...و دست از کارهاش برداره

---

فقط خواستم بگم رفتار خانمها و آقایون در این مورد متفاوته.

سلام آتوسا جان.

پست های بچه ها رو خوندم، انصافا خیییلی نکات خوبی رو بهت گفته بودن. چند بار بخونشون، مبادا به یکبار اکتفا کنیا:) مبادا سرزنش برداشت کنیاااا هیچکس اینجا قصد سرزنش تو رو نداره (من که خیلی دقیق خوندم، سرزنشی ندیدم، همه فقط اشتباهاتت رو بهت نشون دادن که نشونه لطف و انسان دوستیشونه)


اما در مورد قرصا. الان فقط چند روز از وقتیکه این تاپیک رو باز کردی، گذشته. و تو تمرکزت رفته روی قرص هاییکه شوهرت میخوره.

توی این وضعیت که باید همه تمرکز و تلاشت روی اصلاح رفتارت باشه، تو با نگران کردن خودت، داری انرژی تغییر رو از خودت میگیری! خودتو به جایی رسوندی که میخواستی نفرینش کنی، در حالیکه الان تو فقط باید در خودت عشق وعلاقه ایجاد کنی. آرامش، شادی.

پست های صبا و بقیه رو بخون. چی بهت یاد دادن؟ برای انجام اون کارها باید سرحال باشی.

آتوسا جان تمرین کن.

باید حداقل چند ماه بگذره تا اخلاق و رفتار جدید در تو تثبیت بشن و از سمت همسرت باور بشن. و باعث تجدید نظر در رفتارهاش بشن.

بهترین کمکی که تو میتونی به شوهرت بکنی همین اصلاح زندگی و روابطتونه. اینجوری احتمال خیانت و اعتیاد و هر انحراف دیگه ای رو به صفر نزدیک میکنی.


موفق باشی عزیزم.

مرسی دوستان
بخدا عاشقشم نمی دونم دست خودم نیست بهش گیر میدم مثلا صبح ها میره حموم دیوونه میشم همش فکر میکنم داره میره حموم که .........
ولی از وقتی راهنماییم کردین هرموقع دعوامون میشه جلوی خودم و میگیرم که حرفی از خیانتش نزنم و کنجکاوی نمی کنم تو کاراش امروز 3صبح میخواست فیلم ببینه به من گفت اگه میخوایی بخواب ولی با اینکه خوابم میومد ولی کنارش نشستم فیلم دیدم و خودم و جوری نشون دادم که خیلی از فیلمش خوشم اومد و واسش میوه پوست کندم و چایی درست کردم با اینکه خیلی خوابم میومد دیشب مهمونی دعوت بودیم از مهمونی که اومدم اول ارایش کردم و همسرم بهم گفت لازم نیست اینقدر به خودت برسی
راستی یک چیزی من قبلا که ارایش میکردم همسرم میگفت بدون ارایش بانمک تری نمی دونم چرا دوست نداشت ارایش کنم

- - - Updated - - -

و خصوصیات همسرم
یک مرد کاملا احساساتی و اهل شعر و حافظ و این چیزها اهل مساعل سیاسی اهل فیلم .
عصبی بد دهن و تازگی ها خیلی خشن شده ( تازگی بد اخلاق شده*) اون خانومی که با همسرم دوست شده بود اهل شعر بود
من احساساتیم ولی اهل شعر نیستم و یکم مغرورم ولی بددهن نیستم و شکاکم خیلی
همسرم خیلی سختی تو زندگیش کشیده تو سن 15 سالگی پدرش فوت می کنه و عموش همه داراییشون و بالا میکشه و از سن 15 سالگی کار میکرده و خیلی هم مامانش و دوست داره و خواهرش من خیلی رو این موضوع حساس بودم و حدود 2سال قطع رابطه با خانوادش کردم تا امسال خودم تصمیم گرفتم با خانوادش اشتی کنم و یک مهمونی مفصل گرفتم و دعوتشون کردم فکر کردم بخاطر رابطه نداشتن من همسرم شاید خیانت کرده و خیلی رفتار خوبی با مامانش داشتم و مامانشم خیلی رفتار خوبی داشت و الان خیلی خوشحالم
ولی نمی دونم چرا همسرم اینقدر عصبی شده
من تا چند ماه پیش دخترم وسط ما می خوابید ولی الان 2 ماه که رو تخت خودش می خوابونمش و پسر 4 ماهم رو روی تخت خودش و دیگه نمی ذارم بچه ها بینمون باشن
تا الان ای کارارو کردم و گفتم که شما بدونین
همسرم خیلی دوست داره در مورد خانوادش حرف بزنم و از اونا تعریف کنم البته این و خودم متوجه شدم راستی همسرم موقع دعوا خیلی بی احترامی میکرد به خانوادم و خودش می گفت بخاطر اینکه تو هم بی احترامی میکردی
همسرم به دخترم خیلی وابسته بود خیلی شدید ولی من احمق کاری کردم وابستگیش کم بشه و وقتی پسرم دنیا اومد تا 2 ماه اصلا نگاه نمی کرد ولی از وقتی خیانتش و فهمیدم و گریه کرد خیلی رفتارش با دختر و پسرم خوب شده البته من خیلی تلاش کردم تا روابط خوب بشه ولی الان خدارو شکر روابطشون خوب شده

سلام اتوسا جون کارات خیلی اشتباه بوده گلم ولی اصلا سرزنشت نمیکنم ما ادم وقتی که چیزی یا کسی رو از دست میدیم تازه قدرشو میدونیم نمیدونم دلیل رفتارت چی بوده که بی توجهی میکردی اما مردتم تا یه اندازه ای صبر داره و الانم افتاده سر لج با تو گهی زین به پشت و گهی پشت به زین اگه از شوهرت مطمئنی بهش بیشتر توجه کن

آتوسا جان، اون فایل های صوتی رو گوش دادی؟

عاطی جون ما باهم دوست بودیم خانواده من مخالف ازدواج بودن ولی وقتی ازدواج کردم دیدم خیلی از نظر فرهنگی و مالی با هم اختلاف داریم یکم سرد شدم و خیلی مغرور شده بودم و هی وضع مالیشون و تو سرشون می زدم می دونم اشتباه می کردم ولی سنم کم بود و الان پشیمونم

- - - Updated - - -

نه عزیزم دانلود منیجر ندارم امشب همسرم نصب می کنه دانلود می کنم گوش میدم

اتوسا جون من همیشه هوای شوهرمو داشتم و همه جا تحسینش میکردمو اینقد که بیشتر فامیلمون میگفتن قاسم جونت چطوره اسم شوهرمه.حتی ادا مم در میاوردن نمیدونم چرا اینجوری شدم من که میگفتم شوهرم پاک و به هیچکس نگاه هم نمیکنه واقعا هم همینطوری بود

یک مشکل دیگه هم هست همسرم تو سایت های بد میره هرچی بهش میگم گوش نمی ده تو فلش هم خیلی فیلم داره که همراهش هست