تو رو خدا منو از سردرگمی در بیارین(دارم دیوانه میشم)

سلام محرک عزیز.
راستش من بیشتر از اینکه از صحبت هات عشق دستگیرم بشه وابستگی دستگیرم شد
شما وابسته همسرت شدی و خب اختلاف سنی 9 سال هم باور کن نمیذاره ایشون شما رو بتونه درک کنه ضمن اینکه دختری که یازده سال سایه پدر بالا سرش نبوده یه جورایی با بقیه دخترها فرق میکنه چون خودم از این دخترها تو فامیل دارم میدونم خیلی رفتارهاشون لجام گسیخته تره. ببین دوست عزیز نمیشه با ایشون با این رفتاراش منطقی صحبت کرد شما به جای صحبت و حرف زدن باهاش باید از در رفتار وارد بشی یعنی رفتارهایی بکنی که متوجه رفتار اشتباهش بشه. از ناراحتی بعد جدایی نترس گاهی داشتن بعضی مردها لیاقت میخواد و اون هم لیاقت داشتن تو رو ثابت نکرده. نمیگم جدا شو اصلا به جدایی فکر نکن. بلکه به این فکر کن که چطوری متوجه اش کنی!

- - - Updated - - -

ببین محرک عزیز ، اگرم بخوای با ایشون زیر یک سقف زندگی کنی تضمین زندگیت دور کردن این خانم از محرک های بروز چنین رفتارهاییشه. حالا این محرک ها مادرش باشه یا خاله هاش . باید جایی و جوری زندگی کنی که حداقل ارتباط با این محرک ها رو داشته باشی. البته اینا مال بعده

- - - Updated - - -

راستش من میگم برای عروسی عجله نکنید و به حرف های اطرافیان هم در مورد اینکه زودتر عروسی بگیر توجه نکنید همسر شما تعادل رفتاریش مشکل داره

- - - Updated - - -

صحبت های فرشته مهربان رو به جد انجام بده و پیگیر باش غیر از خودت هیچکس نمی تونه بهت کمک کنه

کمتر دعوایی است که در آن تمام تقصیرها به گردن یک طرف باشد.
ریشه یک رفتار پرخاشی را باید در یک محرک قوی( شاید هم یک سوء تفاهم قوی) جویا شد.
دنبال اشتباهات خودتان هم بگردید.
برای یک قضاوت منصفانه نیاز است تا حرفهای هر دو طرف شنیده شود پس ما نمیتوانیم در مورد چیزی قضاوت کنیم.
این موضوع راه حل فوری و زوری که ندارد.
یک راه برای تغییر نظر ایشان در مورد شخصیت شما وجود دارد : تغییر رفتار( بالا بردن صبر - گذشتن از اشتباهات دیگران زمانی که قوی هستی و قدرت مقابله داری - قاطعیت و سرسختی و تلاش برای حل مشکل زمانی که ضعیف هستی) و تبلیغات و رساندن حسن نیت شما به گوش ایشان.( شخصیت خود را قوی و با عزت نفس بالا نشان دهید)
در ضمن بدانید که در بیشتر ازدواجها چون هر یک از زوجین میخواهند تصمیماتشان خودشان اجرا شود و خواهان سلطه بر همسر و خانواده همسر هستند این مشکلات پیش می آید.
یاد بگیرید و یاد بدهید که با حرف دیگران (که معمولا صحیح نیست) تحریک نشوید.
آدمها را بر اساس عملکردشان قضاوت کنید نه حرفها و گفته ها و شنیده ها.
حرفها و اعمالی را که افراد در زمان عصبانیت مرتکب میشوند در قضاوتتان دخیل نکنید.
مادرتان و دیگران را مجاب کنید که دیگر در مورد نامزدتان با شما گفتگو و دخالت نکنند. ایشان هم باید همین کار را بکنند.
راهی برای گفتگوی مستقیم و اعلام منطقی نارضایتی خود از چند مورد رفتار نامزدتان پیدا کنید ( نارضایتی موردی نه کلی)
موقع گوشزد کردن اشتباهات منتظر و به دنبال اعتراف و پذیرفتن او نباشید و فقط نظر خود را اعلام کنید.
پیدا کنید در چه موردهایی او جبهه و حالت دفاعی یا تهاجمی میگیرد و از مطرح کردن آن بپرهیزید. از کسانی که او به آنها اعتماد دارد کمک بگیرید.
اگر او آتش خشمی در دل دارد شمایید که آن را شعله ور ساخته اید و احتمالا مقصرترید. همه ما خود را بی تقصیر میدانیم چون فکر میکنیم کاری را که فکر میکردیم درست است انجام داده ایم، در حالی که معمولا منافع خود را در نظر می گیریم و به دنبال سیراب کردن اتش های غریزی خود هستیم.
به دنبال برنده شدن نباشید، به دنبال داشتن مرام برندگی باشید. حتی در مورد پرداخت مهریه یا حق و حقوق او.
اگر توانستید به مرحله ای برسید که به خواسته ها و ارزشهای هم احترام بگذارید جای امیدواری است.
در یک دعوا اگر یکی از طرفین به اندازه کافی عاقل و عاقبت اندیش باشد امکان صلح وجود دارد.

محرک عزیز شما جواب سوال من رو ندادید. چه چیز تا اون حد باعث عصبانیت همسرتون شده بود؟

در اون برخوردی که ایشون با مادر شما داشتن، فقط ایشون بودن که ناسزا میدادن؟

واکنش شما و مادرتون چی بود؟

لطفا سوال هام رو یکی یکی و با دقت جواب بدید. شما خیلی مختصر مینویسید. اینجوری هیچ سودی از این انجمن شامل حالتون نمیشه.

بهترین کمکی که ما میتونیم به شما بکنیم اینه که چیزهایی رو بهتون نشون بدیم که خودتون ندیدید. برای اینکار لازمه شما به ما کمک کنید که زندگی و روابط رو به بهترین شکل تجسم کنیم.

مفصل تر بنویسید. و بیشتر توضیح بدید. حتی چیزهایی که من نپرسیدم رو.

دوستان عزیز بنده تصمیم خود را برای جدایی گرفتم و محال هست با ایشون زیر یک سقف زندگی کنم
ایشون با این کارهاش و بتازگی هم فهمیدم که حلقه ازدواجمون رو هم فروخته و انگشتر دیگه ای خریده
با این کارهاش میخاد عذابم بده و زجر کشم کنه و علنن چراغ سبز میده که میخام طلاق بگیرم اما در ظاهر قبول نمیکنه فقط میخاد مهریشو بگیره
چکار کنم با این رکبی که خوردم؟

- - - Updated - - -

جناب میشل مادرم هیچ واکنشی نشون نداد حتی فحش نداد
بنده هم بیرون بودم و با تلفن خواهرم خودم رو رسوندم اما چون کسی بهم چیزی نگفت واکنشی نشون ندادم و بعدا فهمیدم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط (محرک)

چکار کنم با این رکبی که خوردم؟

---

سلام

در چه مورد چیکار کنید؟ سوالتون دقیقا چیه؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط میـشل

سلام

در چه مورد چیکار کنید؟ سوالتون دقیقا چیه؟

---

اون میخاد طلاق بگیره اما دلش میخواد پولی هم ازم بگیره

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط (محرک)

اون میخاد طلاق بگیره اما دلش میخواد پولی هم ازم بگیره

---

این هم یک جمله خبریه! من پرسیدم سوال شما چیه؟ چه مشکلی هست که در موردش از ما راهنمایی میخواید؟

حالا که تصمیم به جدایی دارید، قضاوت رو به قاضی واگذار کنید. این دیگه وظیفه اونه که بین شما قضاوت کنه. ما فقط میتونیم آرزو کنیم عدالت بین شما برقرار بشه. امیدوارم با توضیحات ناقص و مبهمی که توی این تاپیک دادید انتظار نداشته باشید کسی بهتون راهکار بده که چطور بدون دادن مهریه ازش جدا بشید.

جناب میشل
چه توضیحات مبهمی دادم؟
هر سوالی که به نطرتون میرسه بپرسین بنده مو به مو جواب بدم. تا ابهامی توش نباشه

سلام محرک عزیز.

من دخترم، بهم نگید *جناب*، خندم میگیره.:)

سوال هام همین بالا هستن دیگه.:) در مورد علت برخورد اون روز همسرتون پرسیدم. ایشون دیوونه نیستن که یه دفعه بپرن و صورت عمشون رو چنگ بندازن، درسته؟

کلا ایشون در چه مواردی از شما ناراضی هستن؟

و همینطور پرسیده بودم که *دقیقا* چه سوالی از ما دارید؟ در چه موردی نیاز به راهنمایی دارید؟

محرک عزیز شما در کل خیلی خلاصه صحبت میکنید. این باعث میشه ما فقط یه سری اطلاعات جسته گریخته از شرایط شما داشته باشیم. و در نتیجه شما نتونید روی حرفهای ما خیلی حساب باز کنید.

راستی توی تاپیک قبلیتون فرشته مهربان توصیه های خیلی خوبی به شما کرده بود، اونها رو اجرا کردید؟

دختره با پر رویی میگه حاضرم دست به قرآن بزنم که حرف و حرکت بدی در قبال مادر شوهرم نکردم.

دیگه چی بگم 20 تا شاهد هستند که حرفاشوشنیدن

فقط میتونم بگم که خدا و دین و قرآن دروغه.ببینید چه بلاهایی داره سرم میاد