ممنون آقای گردآفرید توضیحات کاملی دادین. با نظرات شما موافقم..
:73:
نمایش نسخه قابل چاپ
ممنون آقای گردآفرید توضیحات کاملی دادین. با نظرات شما موافقم..
:73:
:33::33:نقل قول:
نوشته اصلی توسط گرد آفرید
دارم از تعجب شاخ در میارم!
قسمت اول حرف شما به جای خود (آقایانی که ازدواج کرده، یکی دو سال از ازدواجشان گذشته و بچه دارند بیایند و اثبات نمایند)، از قسمت دوم حرف شما و حکمی که از آن برمی آید (که مردی که اینگونه نیست، نامرد است)، واقعا شگفت زده شدم.
گردآفرید دوست خوب من از شما میخوام که پست من رو چند بار بخونی و سرسری ازش رد نشید همه جوابهاتون درش هست , خب مثلا من میام و حرف شما رو قبول میکنم که بعد از یکی دو سال و یا بچه دار شدن دیگه سکس از میان میره , پس این دو نفر برای ابراز دوست داشتن و نشون دادن علاقشون از چه چیز دیگه ای استفاده میکنن ؟ براش نامه میفرستن ؟ یا همش با حرف میگن دوستت دارم ؟
گردآفرید عزیز شما حتما شنیدین که میگن فلانی زن داره ولی رفته زن صیغه ای گرفته یا زن فلانی رو میشناسی دیروز سوار ماشین یک غریبه شد , میشه بگید اینها برای چی به همسرشون خیانت میکنن ؟ حتما میگید مریضن , میشه بگید اسم مریضیشون چیه ؟ و راه درمانش چیه ؟
1_ فوادی عزیز جواب سوال اوالتون رو در پست بعدش دادم ,
2_ اینطور که گردآفرید میگن ما میفهمیم که آقای arian1358 جزو نامردان (البته شاید منم در آینده به نامردان بپیوندم البته از نظر گردآفرید ) هست چون بعد از بچه اول هنوز میل جنسی داره , من موندم که یعنی اونهایی که 4 یا 5 تا بچه دارن هم حتما سند نامردیشونو امضا کردن ,خودم در این مورد جوابی ندارم اما دلیلش اینه که ایشون همسرشون رو ناراحت کرده باشن یا قبلا در ارضا میل جنسی ایشون کوتاهی کردن و فقط به خودشون فکر میکردن .
موفق باشید و پر از میل جنسی مثبت ( پاک ) بدون خیانت :72:
درود بر هادی گرامی
دوست گرامی من،نخست ببینیم شما چه گفته اید:
*پس این دو نفر برای ابراز دوست داشتن و نشون دادن علاقشون از چه چیز دیگه ای استفاده میکنن ؟ براش نامه میفرستن ؟ یا همش با حرف میگن دوستت دارم؟*
شما متأسفانه برداشت های اشتباهی از زندگی مشترک دارید و بر همین اساس سخن مرا نیز ناخواسته تحریف می کنید.دوبالره نوشتارم را بخوانید و این را بدانید که من رندتر از اینم که بخواهم حرف الکی درباره موضوعات انسانی و روانی بزنم.من گفتم:
نیروی جنسی پس از یکی دوسال یا بچه اول نقش بسزایی ندارد،اما شما نمی دانم به چه دلیلی(شاید تمایلات شدید جنسی مقضای سن و سال) تنها راه ابراز محبت را دارید رابطه جنسی در نظر می گیرید!
یعنی هروقت که شوهری به خانمش می خواهد ابراز علاقه نماید باید فقط رابطه جنسی داشته باشد!!آیا شما عاشق شده اید؟آیا شما مفهومی بنام احساس مسئلیت را می فهمید؟آیا واقعاً به مثال های من در نوشتار پیشینم که درباره زوجهای سالمند،مردانی که دیر ازدواج می کنند،زندگی معدود مردهای مرد که با زنان بیمار از نظر جنسی خود زندگی شیرینی دارند،توجه کرده اید؟
من تا اکنون این جور حرفی را نشنیده بودم که ابراز محبت و علاقه دو طرف در ازدواج تنها رابطه جنسی است!!!شما به جرأت می توانم بگویم که برداشت و تصویر نادرستی از ازدواج دارید و مقولات سکس،عشق،تأهل و راه های ابراز غلاقه را با هم مخلوط کرده اید که به این نتیجه شگفت آور رسیده اید.
ابراز محبت و علاقه با در کنار هم بودن،نگاه،احساس آرامش و اینکه کسی ما را دوست دارد،اطمینان درونی و با احساس نزدیکی روانی میان زوجها و البته رابطه جسی بدست می آید،نه آنکه رابطه جنسی تنها راه منحصر بفرد نشان دادن علافه ما باشد.
در مورد واژه *نامرد*،از شما گله دارم که هرچند بنده سخن درستی گفتم،اما اگر شما یا ما نمی توانیم معنای روشن آن را بفهمیم لزومی ندارد تا با تحریف و برگرداندن آن از زبان گوینده آن سخن به فردی که مشکلش را مظرح نموده،توهین نماییم.شما بسیار اشتباه کرده اید که خبطی چنین زشت را در حق من و arian1358 مرتکب شددید و انتظار پوزش خواهی و جبران حرفتان را دارم . . . .چرا؟
چون اولاً بالفرض که من سخنی اشتباه را ناخودآگاه و ندانسته بیان نموده ام و شما دریابید که این سخن دوستی دیگر را نیز شامل می شود،نباید تنها برای اینکه پاسخم را بدهید،آن را علنی نمایید و سبب دشمنی دو طرفی که هیکدام دلیلی بر دشمنی باهم ندارند،گردید که گناهی بزرگ است.
دوماً انسان وقتی دارد متنی را می خواند باید برداشتش و نتیجه اش با توجه به ارتباط بخشهای گوناگون آن سخن با بخشهای دیگر و کل سخن و نیز مفهوم کلی آن سخن باشد،نه آنکه چند جمله را بیرون بکشد و نتیجه اشتباهی را از آن بگییرد و این نتیجه را بدون در نظر گرفتن تبعاتش بر زبان آورد.به هر حال همه ما باید کنترلی بر زبانمان داشته باشیم دیگر،مگر نه؟
برای اینکه موضوع برای شما آشکار گردد،دوباره پاراگرفهای میانی نوشتار پیشینم را می آورم:
**انسانی که به ازدواج فکر می کند و در راستای انجام آن گام برمی دارد،برای خیلی از دلایل مهم تر از سکس ازدواج می کند،ولی این را باور دارم که نیروی کشش جنس مذکر جهت ازدواج نیروی جنسی است،اما تنها نیروی کششی و نه علت اصلی ازدواج مردها.به این نکته دقت کنید.
و البته ادامه زندگی نیز تنها بر مبنای عشق است و دلیل روشن آنهم اوضاع مردان سکس جوی دو زنه است یا آنهایی که صیغه می گیرند.شما به این نکته توجه نکرده اید که بسیاری از مردان و زنان دارای مشکل جنسی هستند و ازدواج هم کرده و همسران آنان دارند با عشق کنار آنها زندگی می کنند.این موارد را چه می گویید؟ . . . .
نمی دانم شما ازدواج کرده اید یا نه،اما پس از یکی دو سال و یا با آمدن بچه نخست دیگر موضوع سکس جایی بسزا را در زندگی مردها بازی نمی کند،البته مردهایی که مردند و نه نامردها.**
شما اگر تنها یک بار متن مرا می خواندید،باید این را در می یافتید که پیش از بیان آن دو جمله و آوردن واژه *نامردها*،در پاراگراف پیشین آن سخن از اینها بود:
1-دلایل مهم تر از سکس برای ازدواج.
2-نیروی حنسی نیروی کششی برای آغاز ازدواج و نه علت اصلی.
3-عشق نیروی ادامه دهنده ازدواج است.(نیروی اصلی)
4-چون عشق چنان ویژگیی دارد،پس مردان دو زنه یا سکس جو اوضاع بدی دارند.
و سپس در پاراگراف پس از آن سخن از اینکه:پس از آن مدت یا بچه نخست دیگر این نیروی سکس نیست که نقشی بسزا در زندگی داشته باشد،رفت.یعنی=*عشق* نیروی ادامه دهنده است و دلیل ادامه زندگی و نه در مورد نامردها=یعنی:مردهایی که تنها دنبال ارضای نیروی جنسی هستند و بس یا مردهایی که بی دلیل زن دوم فقط برای ارضای نیروی جنسی می گیرند.
این نتیجه ای بود که در حال عادی باید می گرفتید و روشن و آسان هم بود و بر همه اینها این دلیل متمم را نیز بیفزایید که بنده خود از دسته مردانم.
بر همین سیاق سخن خنده دار مردانی که بیشتر از یک بچه دارند که به نظر من اصلاً تعداد بچه ربطی به سخن این جانب با هیچ چسب توجیهی ندارد.البته مردانی که تنها برای لذت آنی جنسی صاحب بچه شده و توان تربیت آنها را ندارند از این فاعده مستثنایند که مشکلات خانواده های پرجمعیت را خود بهتر می دانید.
به هر حال لازم بود که توضیحات کافی را بدهم و اگر خودم آن چند جمله گزینشی نوشتار شما را در اول این سخن آوردم،به علت این است که شما صریحاً و آشکارا دارید می گویید:تنها راه ابراز علاقه و نمایش دوست داشتم رابطه جنسی است و لاغیر و این به نظر من حکمی نادرست و حرفی اشتباه است بنا بر دلایل سخنان پیشینم.موفق باشید و از خدا می خواهم تا در درجه نخست به خودم و بعد به همه شکیبایی عنایت فرماید،بویژه در سخن گفتن که گاهی مشکل ساز است و آفت زا.
به نظر میرسه که شما دوست من گردآفرید عزیز خیلی به حرف هایی که میزنید تاصب دارید , خوب هر کسی نظر و اخلاق خودش رو داره , نمیشه که من یا شما با ارسال دو سه پاسخ همدیگرو قانع کنیم که من درست میگم یا شما , اما شاید من نتونستم درست و دقیق منظورم رو بگم چون دید من به این مسئله با شما خیلی فرق میکنه ,
گردآفرید عزیز سوال کردید یعنی هروقت که شوهری به خانمش می خواهد ابراز علاقه نماید باید فقط رابطه جنسی داشته باشد ؟ من هیچ وقت در این تاپیک از کلمه رابطه جنسی استفاده نکردم , من کاری با رابطه جنسی ندارم من در مورد میل جنسی صحبت کردم .
در مورد اینکه گفتم از نظر شما من و آقای آرمین جزو نامردان محسوب میشیم به دید شوخی گفتم که شما متوجه شید که اگر اینطور باشه پس خیلی از مردها نامرد محسوب میشن و کاملا طنز بود , قصد توهین به هیچ کس رو نداشتم همون طور که در پست قبلا خودم رو هم مثال زدم , مثل اینکه شما ناراحت شدید از این کار , ولی اینو بدونید که خواسته یا ناخواسته به من و امثال من توهین کردید , پس این شوخی رو کردم تا غیر مستقیم بهتون بگم که دارید توهین میکنید اما قصد بدی نداشتم .
راستی شما بزرگ تر از من هستید حدودا 12 سال بزرگ تر از من هستید , اگر واقعا بعد از یکی دو سال میل جنسی آدم از بین میره پس چجوری بقیه زندگی رو با همسرمون لذت ببریم و یعنی دیگه هیجانی برای عشق بازی نداریم ؟ فقط باید بگیم دوستت دارم همین جور( الکی) , برای اینکه اون برامون غذا درست کنه ؟ ( مگه مادرم بلد نیست غذا درست کنه که برم زن بگیرم ؟) , همسرمون هم بهمون بگه دوستت دارم (الکی) تا ما هم اونو تنها نذاریم و باهاش بریم بازار هرچی میخواد براش بخریم ؟ ( مگر برادر یا پدر نداره ؟ که باهاش بره خرید؟ چرا با من ازدواج کرده ؟) پس خاطره های عشق بازی این وسط کجا میرن ؟ اگر واقعا اینقدر زندگی بعد از ازدواج الکیه به من بگید تا ازدواج نکنم .
راستی گردآفرید عزیز از من سوال کردید آیا عاشق شدی ؟ آره , خیلی هم دوستش دارم اما فرصت مناسبی پیدا نکردم بهش بگم یک جورایی نمیدونم چجوری بهش بگم دوستت دارم :72:
گردآفرید عزیز انتظار ندارم جواب سوالهای پستم رو بدی چون میدونم هر کسی سلیغه و طرز تفکر خودش رو داره , موفق باشید .
جناب هادی راک عزیز، من قصد بی احترامی به عقاید شما را ندارم، و قصد هم ندارم که چیزی رو به شما بقبولانم چون مطمئن هستم سالها بعد شما هم به این نتیجه خواهید رسید که برای گفتن دوستت دارم و یا ابراز عشق به همسرتون، یا به قول خودتون خرید کردن باهاش، احتیاج به هیچ بهونه ای نیست. وقتی که عشقتون راه خودش رو پیدا کرد، وقتی که واقعا عاشق صفات و کمالات همسرتون شدین اونوقته که با تمام وجود، هم شما و هم همسرتون زندگیتون رو به پای هم می ریزید.
در ضمن من مخالف نیاز جنسی نیستم اما معتقدم که هر چیزی جای خودش رو داره، خیلی بده که آدم احساس کنه همسرش فقط به خاطر نیاز جنسی که بهش داره، تنهاش نمی ذاره و داره باهاش زندگی می کنه.
درسته که تا به حال شیوه برخورد با این نیاز درست نبوده اما قرار هم نیست که از اون طرف پشت بام بیفتیم و وجود عشق رو مدیون این نیاز کنیم. متعادل برخورد کنیم تا نیازهامون هم متعادل تأمین بشن. من قبول دارم که یکی از راههای ابراز علاقه همین شیفتگی جنسی و رابطه جنسیه اما فقط و فقط و فقط یکی از راه ها، کسانی که فکر می کنن در مورد هر مسئله ای در زندگیشون فقط یک راه دارن خیلی زودتر از کسانی که چند راه را در اختیار دارن به بن بست می رسن.
این حرف رو به عنوان یه خواهر از من قبول کن، راه های دیگه ای هم در کنار این راه پیدا کن تا نه به تکرار بررسی و نه به اجبار....
:72:
هادی جان درود بر شما
عرض کنم که این پاسخ های متقابل بنده و شما دستکم از نظر من تنها برای روشنگری است و تلطیف قلوبنا و لا غیر.اگر شما هر باوری یا دیدگاهی دارید،من بدان احترام می گذارم،اما باید به علت برخی حرفها و برداشتهای اشتباه شما موضوع روشن گردد.
اولاً شما لطف دارید که سخن از سن بیشتر من می کنید که همانا سن به خرد است نه گذر زمان که پس باید جانداران کهنسال احترام بیشتری داشته باشند،هر چند در فرهنگ ما احترام به بزرگتر واجب است و اما . . .
هنگامی که شما سخن از میل جنسی می کنید،یعنی چه؟خوب میل جنسی به خوردن با شنا کردن که منجر نمی شود و برای آن که نیست،بلکه فقط برای ارتباط جنسی است و بس.اگر این را نمی پذیرید که . . .
اما در مورد اینکه اگر میل جنسی نباشد،پس از یکی دوسال اول چه چیزی ما را سرشار از لذت زندگی مشترک می کند؟بنده مواردی را گفتم و شما تأکید می کنم بنا بر شرایطی که در آن هستید(خواهان سکس به دلیل اوج شهوت جوانی) دارید متأثر از آن حکمی کاملاً نادرست را درباره ازدواج می دهید.برای تأکید دلایل ادامه زندگی،دوباره مواردی را که برشمردم تکرار می کنم:
*ابراز محبت و علاقه با در کنار هم بودن،نگاه،احساس آرامش و اینکه کسی ما را دوست دارد،اطمینان درونی و با احساس نزدیکی روانی میان زوجها و البته رابطه جسی بدست می آید،نه آنکه رابطه جنسی تنها راه منحصر بفرد نشان دادن علافه ما باشد.*
نمی دانم دیگر چطور به شما مطلب را بگویم.من نه آنکه خدای ناکرده بخواهم شما را تحقیر نمایم،اما شما برداشتی سطحی از ازدواج دارید و آن را دارید با مقوله سکس،میل جنسی وانگیزه های دوستی های بیرون از مسئولیت پذیری ازدواج اشتباه می کنید.با این حساب اگر همسر یک مرد نخواهد به هر دلیلی در زمانهایی میل جنسی شوهرش را برآورده نماید،پس مقصر است و شوهرش حق دارد!یا مردان شصت ساله بروند و قرص ویاگرا بخورند و همسری را که یک عمر با او زندگی کرده ترک کرده و به سکس با زنان جوانتر بپردازند؟یا اگر زنی تصادف کرد و نتوانست رابطه جنسی داشته باشد یا چهره اش زشت شد،باید طلاقش داد دیگر،نه؟!!
من مطمئنم شما یا دارید بنده را دست می اندازید یا می خواهید وقت خودتان یا مرا بگیرید که البه من همواره سخن منطقی را خواهم گفت.
در مورد arian1358 ارجمند نیز اگر می خواستید می رفتید و نظر بنده را درباره مشکل ایشان می دیدید تا الکی نمی گفتید که او را نامرد می خوانم حالا یا به جدی یا به شوخی و اصلاً برداشت شما اشتباه بوده است و موضوع را نفهمیده اید.
درباره سخنم درباره واژه نامرد نیز به اندازه کافی واضح،گویا و متقن شرح داده ام و با توجه به همه این صحبتها بده اولاً باز هم به شما می گویم:
جوان خوب،برادر کوجکم دیدگاه شما درباره ازدواج ناشی از احساس عطش جنسی و تمایلات برحق شما در ارضای میل جنسی است،ولی اصلاً درباره ازدواج درست نیست و ادامه و تشکیل زندگی به هیچوجه بر پایه میل جنسی یا رابطه جنسی نیست و اگر این باور خود را تغییر ندهید،زیان هایش را خواهید دید.
جهت راهنمایی بیشتر می توانید به یک روانشناس مراجعه نمایید و عقیده خود را در بوته آزمایش نظرگاه خود فرار دهید.
سلام جناب هادی راک . ایضاً سایر دوستان. هادی جان در فرصتی مقتضی به یاری شما خواهم آمد تا جان مطلبت را که پر مغز است با یاری هم به دوستان کمی دگر اندیش تر منتقل کنیم. مرا میبخشی که اکنون تایپ کردن برایم ملالت آور است.
wintersun77 عزیز، خوشحال می شیم که از نظرات شما هم آگاه بشیم. یه مثلی هست که میگن برای زنده ماندن بخور نه اینکه زنده بمانی تا بخوری. حالا اینم شده قضیه ارتباط جنسی. به نظر شما کدام دسته از افراد زندگی بهتری خواهند داشت:
1- فقط به خاطر ارضای نیاز جنسی ازدواج می کنم
2- به خاطر رسیدن به آرامش، کمال، شناخت بیشتر، پیشرفت، یاری رساندن، دوست داشتن و دوست داشته شدن، ازدواج می کنم
وقتی یه مرد، به خاطر اینکه همسرش نیاز جنسیش رو برطرف می کنه، در کنارش می مونه یا مثلا باهاش می ره خرید، می ره تفریح یا ... به نظرتون خیلی خیلی خیلی ببخشید، چه فرقی با کسانی داره که در ازای این کار پول پرداخت می کنن (من قصد توهین ندارم اما وقتی این قضیه به این صورت مطرح شد حس خیلی بدی بهم دست داد من یه خانمم و خیلی بهم برخورد، اول هم سعی کردم خودم رو کنترل کنم برای همین در پست قبلی چیزی نگفتم)
شاید شما بگین که تمام موارد شماره 2 در گرو ارضای این نیازه. حق باشماست، وقتی که این نیاز رو انقدر پررنگ کردین معلومه که بدون برطرف شدنش هیچ گاه احساس خوبی نخواهید داشت. مثل کسی که خوشبختی رو منحصر در یک چیز ببینه و تا وقتی که اون نباشه هیچوقت احساس خوشبختی نخواهد کرد. هدف از ازدواج چیزی فراتر از ارضای نیاز جنسیه، خیلی خیلی فراتر، به نظر من کسانی که نظری جز این دارن یا ازدواج نکنن یا هیچوقت علت اصلی ازدواجشون رو به همسرشون نگن .
یه مثالی زده شده بود در مورد اینکه این نیاز مثل تشنگی می مونه، اتفاقا خیلی تشبیه خوبیه، بله مثل تشنگی می مونه، ما آدمهای تشنه زیادی رو دیدیم، حتی خودمون بارها و بارها تشنه شدیم، اما کدوممون حاضر بودیم آبی رو بخوریم که به سلامت اون اطمینان نداریم؟ البته خیلی ها هستن که در این جور مواقع حتی آب جوب رو هم خوردن، خیلی از مردها و زنها بودن که در اثر برطرف نشدن نیازشون، تن به هر کاری دادن. پس آدمها با هم فرق می کنن، نگرششون فرق می کنه، طاقت و تحملشون فرق می کنه، اعتقادشون فرق می کنه..
سلام دوستان
من نمیدونم کجای پست هام نوشتم نیاز جنسی تنها راه ابراز علاقه و انتخاب همسر هست ؟ نوشتم که یکی از دلایل مهم برای دوست داشتن همسر هست , همینطور میدونم که اخلاق همسر مهم هست , طرز تفکرش خیلی مهمه , سلیقش خیلی مهمه , با حیا بودنش خیلی مهمه , با وفا بودنش خیلی مهمه و ...
من منظورم از میل جنسی ( مهم بودن اندام همسر هست ( نه فقط اندام جنسی , صورت , دستها و ... و باعث میشه که همسرمون برای ما دوست داشتنی باشه ) چون اندامشون با اندامه ما فرق داره و لطیفه , معنی این کلمه برای من این هست نه , رابطه جنسی , نه تشنه بودن به آزار همسر
دوست عزیز گردآفرین , شما نوشتید (با این حساب اگر همسر یک مرد نخواهد به هر دلیلی در زمانهایی میل جنسی شوهرش را برآورده نماید،پس مقصر است و شوهرش حق دارد) , بله درسته حتی قرآن هم این حرف رو تایید میکنه , بهتره به قرآن مراجعه کنید متوجه میشید .
گردآفرید عزیز سوال کردید (مردان شصت ساله بروند و قرص ویاگرا بخورند و همسری را که یک عمر با او زندگی کرده ترک کرده و به سکس با زنان جوانتر بپردازند؟ مثل اینکه شما خیلی دوست دارید خودتونو جای پیر مردها بزارید همش پیر مردها و افرادی که مشکل جنسی دارند رو مثال میزنید , شاید جزو این گروه باشید , به من ربطی نداره , اما اگر قرار باشه من خودم رو با یک پیرمرد یا با مایکل جکسن یا با افراد شیمیل یا احمدی نژاد برابر بدونم پس من چه فرقی با اینها دارم ؟
باز گرد آفرید سوال کردن اگر زنی تصادف کرد و نتوانست رابطه جنسی داشته باشد یا چهره اش زشت شد،باید طلاقش داد دیگر،نه؟!! من هیچ جای پستم میل جنسی رو فقط به داشتن ارتباط جنسی ربط ندادم لطفا به نظر دیگران خوب دقت کنید بعد نظر بدید .
بازم گردآفرید ( گفتن من مطمئنم شما یا دارید بنده را دست می اندازید یا می خواهید وقت خودتان یا مرا بگیرید که البه من همواره سخن منطقی را خواهم گفت) من شما رو مجبور نکردم که جواب بدید همونطور که در پایان پست قبلم نوشتم که انتظار پاسخ شما رو ندارم و خیلی هم منطقی دلیلش رو نوشتم .
در مورد اشتباه بودن دیدگاه من به زندگی از نظر گرد آفرید به شما بگم که من دیدگاهم کاملا منتطقی هست و مطابق با دیدگاه دختر خانوم های زمان خودم , البته شما به علت اینکه دوران دریافت و درک اطلاعات لازم برای خودتون که در زمان ده , دوازده سال پیش بوده اطلاعات ناقص و کمی بدست آوردید زیرا در اون زمان اینترنت در ایران جایی نداشت , ماهواره در ایران جایی نداشت , که این مسائل رو براتون بشکافن و بدونید برایه چی خداوند انسان رو به دو جنس زن و مرد آفرید , دارید ملاحظه میکنید که در ایران علما تازه یادشون افتاده که این مسئله مهم هست و ازدواج موقت رو پیشنهاد کردن که کاملا اشتباست و به جای این کار باید در مدارس آموزش بدن تا بچه ها بدونن که همسر آیندشون چه نیازهایی داره و مشکلات این چنینی که در این تاپیک مطرح شده به وجود نیاد و باعث زندگی سرد در کنار کسی که قبلا دوستش داشتی و الان به علت بی اعتنایی به نیاز شما دیگه دوستش ندارید نشه , این رو بگم که من فقط در این بند در مورد رابطه جنسی صحبت کردم و بقیه صحبت هام فقط به داشتن میل جنسی مربوط بود .
به خانم shad عزیز هم که البته منطقی تر از گردآفرید نظر میدن بگم که من همینطور که بارها گفتم جایی از این تاپیک ننوشتم که تنها دلیل ازدواج رابطه جنسی هست و بس , دوستان چقدر باید این جمله رو تکرار کنم تا متوجه بشید ؟ خانم shad فکر میکنید من اگر دخترخانومی رو دوست دارم فقط به خاطر داشتن ارتباط جنسی با اون هست !!!! ؟
دوستان بسه دیگه اینقدر یک طرفه فکر نکنید , خانم شاد اگر چه صحبت هایی که کردید درست و منطقی بودن اما جوابی درست و به جایی به پست های من ندادید چون نظر من رو درست مطالعه نکردید , به نظر من شما این جا فقط برای این با من مخالفت میکنید که خودتون رو از مسئولیت هایی که در برابر همسرتون دارید تبرئه کنید , در مورد گردآفرید هم بگم که به نظر من ایشون خانم هستند و دارن خودشون رو آقا مینامن چون بیشتر پستهایی که داشتن همیشه در صف آقایون و خانمها , در صف خانوم ها قرار میگیرن و در کل شخصیتشون به گونه ای هست که فقط مخالفت میکنن اگر باور ندارید به پروفایل ایشون برید و نظراتشون رو بخونید در اکثر نظرهاشون دارن بقیه رو مورد انتقاد قرار میدم و سعی میکنن خودشون رو بزرگ و عاقل تر از بقیه نشون بدن , البته ببخشید گردآفرید جان بالاخره یکی هم باید از شما انتقاد کنه , موفق باشید :72: