-
سلام مریم عزیز
انشالله روزهای شاد زودتر بیان سراغت گاهی جدایی پایان راه نیست آغاز راهی نوست که سرانجامی خوش دارد
غصه نخور امیدت به خدا باشه آرزو میکنم امسال برات بهترین سال زندگیت بشه و غم و غصه ها از زندگیت رخت ببندن
سال نو رو با دلی نو شروع کن
شاد و موفق باشی
-
سلام مریم جان.
آرزوی من هم خوشبختی و سلامتی تو هست.
احساست رو درک میکنم، اما مطمئنم خیلی زود احساست تغییر میکنه.
مواظب خودت باش، به جسم و روحت برس تا این روزها هم بگذرن و به روزهای قشنگ امسال برسی. شاید اون زمان که به عقب نگاه کنی، ببینی این روزها هم قشنگ بودن به نوع خودشون.
دوستت دارم. و برات از خدا خیر و صلاحت رو میخوام.
-
سلام مریم جان
درسته که اونچیزی که دلت میخواست اتفاق نیفته افتاد.اما این پایان کار نیست.تو از اینده خودت با این مرد خبر نداشتی.شاید بعد از ازدواج اخلاقهای بدش صد برابر بیشتر میشد.
الان دیگه به چیزی فکر نکن.چرا چرا نکن....چرا هایی که جوابی براش نداری تورو خشمگین و اشفته میکنه.فکر نکن بازنده ای.باور کن راست میگم.الان تو یه کوله بار تجربه داری که در زندگی اینده ات قطعا برات مهم و مفیده.
قبلا هم برات گفته بودم که یکی از نزدیکان من هم جدا شد.(اون اقا بود)اون هم با چنگ و دندون زندگیش رو میخواست نگه داره .تا تونستیم بهش اارمش دادیم.تا بالاخره طلاق اوناهم اتفاق افتاد.باورت نمیشه ما بعد از طلاق فهیمیدیم این بنده خدا چقدر سختی تو اون زندگی کشیده.به زبان نمیاوردیم اما خداروشکر میکردیم که با همچین زنی ادامه نداد.
به 6 ماه نکشید یه خانومی تمام و کمال با داشتن تمام ویژگیهایی که این اقا 5 سال بابتشون التماس اون خانوم رو میکرد پیدا شد.خداروشکر الان خیلی خیلی خوشبختن و اون اقا همشه میگه اگر میدونستم خدا همچین فرشته ای بهم قراره بده اصلا موقع طلاق و در اون روزها اصلا بی قراری نمیکردم.
مریم عزیزم
طبیعیه که مدتی ناراحت باشی.اما فکر نکن دستی از غیب میاد و کمکت میکنه.توکل به خدا داشته باش اما خودت هم همت کن.حتما مسافرت برو با کسی که باهاش صمیمی هستی.حتما حتما ورزش رو شروع کن.برای خودت برنامه ریزی کن تا بتونی مقاومت کنی و این روزها رو بگذرونی
ضمن اینکه زمان کاملا ارومت میکنه.
ما همه برات دعای میکنیم
موفق باشی خواهرم
-
سلام مریم جان
می گن دل به دل راه داره دیروز بهت فکر می کردم که بالاخره چی شد کارش به کجا رسید
برات دعا می کردم
انشالله روزای خوبی در پیش داشته باشی و تو همین سال بیای و از اینکه خوشبخت شدی برامون بگی
ای خدا از فضل و کرم تو دور نیست تو بهترنهارو به مریم بده
راستی حالا دیگه این شکلی شدیم دو تای :313:
-
ممنون از این همه لطفتون. خوشحالم که میتونم روی دوستی و دعای شما حساب کنم، خداروشکر انقد توی اون زندگی زجرکش شدم که حکم آدمی رو پیدا کردم که از قفس آزاد شده:227:
اصلاً این اون پایانی نبود که من میخواستم ولی خوب واقعاً کم آورده بودم از بس که هی من رشته میکردم و ایشون پنبه میکرد. در همین سنین منم مزه سیلی دنیا رو چشیدم، انقد این سیلی محکم بود که سرم گیج میره. اوایل امسال شمال بودم و به معنی واقعی بهم خوش گذشت، کلاس بدمینتونمم که دوباره بعد 13 شروع میشه و دارم اداره هم میام و سایه پدر و مادرم رو دارم و خواهر برادرایی که دوستم دارن و سلامتی و کلی چیزای خوبی که اصلاً در کلمات و جملات نمیگنجن و من بابت تک تکشون از خدای مهربونم ممنونم.
امیدوارم تلاشهام بی نتیجه نمونده باشه و یه جور دیگه نتیجه شون رو ببینم.
تسلیم خدا ،عزیزم خوشحالم که خوشحالی:313:
مریم گلم ممنونم بابت این همه همراهیت(بغضم ترکید):47:
خداوندا پناهم باش و یارم باش،جهان تاریکی محض است میترسم، کنارم باش.......
-
خدا رو شکر که روحیه ات بهتر شده
بله گاهی جدایی پایان نیست آغاز است
شاد باشی
-
سلام.
بچه ها من اومدم یه چیزی بگم.میدونم توبیخم میکنین، میدونم میگین رها کن این افکارو و ..........
اما حس میکنم دیگه خیلی حق ازم ضایع شده. اومدم فقط یه چیزی بهم بگین،نصیحت نمیخوام،سرزنش نمیخوام، توبیخی نمیخوام.. فقط میخوام بگین آیا جایی هست که من شکایتم رو به اونجا ببرم؟ آیا کسی هست که بفهمه بازی با غرور و شخصیت یه دختر تاوانش چیه و باید به کی بگم؟ آیا کسی نیست جلوی این مرد رو بگیره تا دروغ نگه و با روح و روان من بازی نکنه ؟ آیییییییییییییییییییا خداییییییییییییی هست که با پشت دست به دهن بعضی بنده های عزیزش بزنه تا دیگه خفه خون بگیرن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خدا داره با این گذشتهاش چی رو به اون مرتیکه ثابت میکنه؟ که خدای مهربونیه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
باشه خدایا فهمیدیم مهربونی. من دیوووونه شدم و ناشکر و ناسپاس. میدونم آخرش با پشت دست توی دهن من میزنی به جای اون، چون اون داره همه کاراش رو با پشت گرمی تو میکنه چون میدونه تو کاریش نداری.چون ............
توی مسجد شیرینی میدن که از دست من راحت شدن، توی همه شهر گفتن 40 میلیون پولمون رو برده، توی محضر اسمسای من رو به وکیلو و شاهدا نشون داده که چی؟ که مریم گفته فردا تو اداره تنهام بهم زنگ بزن و کلی دری وری های دیگه که داره آتیشم میزنه.
چرا/ به چه گناهی؟ اینه نتیجه تلاشهام برای اون زندگی؟ کجاست این عدالتی که اون آقا و خونواده ش یه عمره خون مردم رو توی شیشه کردن و بازم با سر بالا گرفتن به راهشون ادامه میدن . چرا خدا کاری نمیکنه که دیگه رویی براشون نمونه؟چراااااااااا؟:315:
-
مریم جان سلام
از پست آخرت دلم گرفت نمیخوام بگم درکت میکنم چون جای تو نیستم اما خواهرانه برات ناراحت شدم.
نمیشه رفتار آدما و سطح فکر و فهمشون رو عوض کرد اما میشه به رفتارشون وزن نداد!!
حرف و رفتار وقتی سبک و بی وزن باشه نشخوار هست....
این حرفا مرجعیت قانونی که نداره اما شنونده باید عاقل باشه عقل شنونده هم که دست من و شما نیست در نتیجه این موضوعات را اهمیت نده!
میتونی تا دلت میخواهد اینجا درد دل کنی اما در آخر همه مشکلات و ناراحتی ها رو به خدا واگذار کن....
مریم جان اینم میگذرد.......
-
ویدا، خواهر خوبم منونم که همیشه برام پست گذاشتی. راست میگی میگذره ولی به چه قیمتی؟ اتفاقاً منم با همین گذشتنش مشکل دارم. برای اونهام همین اتفاق داره میافته همه کاری میکنن و همه حرفی میزنن ولی میگذره و هییچی، فقط این وسط آبروی آدما رو میبرن و خدا هم ازشون میگذره.
ویدا همین کار رو کردم مگه واگذار نکردم به خدا ولی خدا چیکارشون کرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فردام میره دوباره ازدواج میکنه و به ریش من میخنده
-
مریم خانومی صبر صبر صبر.........