نقل قول:
هروقت كات ميكرديم وبرميگشتيم.........ازم قول ووعده ميگرفت مثلا بهم ميگفت مريم تودوستم داري مگه نه؟ برام ميميري مگه نه؟قول ميدي كه بام بداخلاق نشي مگه نه؟قول ميدي بام ميموني مگه نه؟ منم جوابش بايد يكي يكي ميدادم.....بعدكه آشتي ميكرديم ميرفت به قول آقاي فرهنگ27ميگه اين همه پافشاري براي نگه داشتن شماست
.اقعاهم كه راست ميگقت ميديدم كم سراغ ميگيره منم مثل خودش سراغش نميگرفتم اين روال تا24ساعت ادامه پيداميرد كه برميگشت وازم گله ميكرد كه توچراسراغ نميگيري چرادوستم نداري اصلا من برات مهم نيستم وازاين حرفها منم اعصابم قاطي ميشد وبازحرف كات ميزدم
به نظر من این آقا به بلوغ فکری نرسیده و جدا از مسائل اقتصادی، از نظر فکری حتی به حد و حدود ازدواج هم نزدیک نشده!!