من با احترام به نظر شما دوست عزیزم، حتی 1 مورد، دقیقا 1 مورد هم در زندگیم پیش نیومده که هر دو نفر به هم دیگر علاقه داشته باشیم. همیشه احساسات رو یک طرف داشته. یا من یا طرف مقابلم!نقل قول:
نوشته اصلی توسط tamas
نمایش نسخه قابل چاپ
من با احترام به نظر شما دوست عزیزم، حتی 1 مورد، دقیقا 1 مورد هم در زندگیم پیش نیومده که هر دو نفر به هم دیگر علاقه داشته باشیم. همیشه احساسات رو یک طرف داشته. یا من یا طرف مقابلم!نقل قول:
نوشته اصلی توسط tamas
شما بد شانس بودی مهران جان :305:نقل قول:
نوشته اصلی توسط mehran21
ممنون از نظرتون اما نمیدونم شما چطور چنین برداشتی کردید.نقل قول:
نوشته اصلی توسط tamas
من البته نمیدونم ایشون دقیقا چه احساسی نسبت به من داشته یا داره اما مطمئن هستم که خوشش میومده و این را در این اواخر نشان میداد چون اگر دختری به مردی که ازش خواستگاری میکنه علاقه نداشته باشه ازش فرار میکنه نه اینکه داوطلب بشه که باهاش همکاری داوطلبانه در پروژه مشترک داشته باشه و بیاد تو اتاقش بشینه و راجع به خودش و خانوادش صحبت کنه و موقع کار کردن ناز و عشوه بیاد اونهم در برابر کسی که از نظر حرفه ای در سطح بالاتر خودش قرار داره مثلا رییس و کارمند یا معلم و دانش آموز یا مدیر و کارمند و.... بعد هم وقتی بهش پیشنهاد میشه اونهم برای بار دوم اگر علاقه نداره میتونه همون موقع نه بگه.
نه اینکه بره چند روز مثلا فکر کنه و بعد هم با اینکه حالا فکر میکنم و حالا اطلاع میدم و بعد بالا پایین کردن بگه نه...
دوست عزیز:72:نقل قول:
نوشته اصلی توسط delgir89
رابطه شما با ایشان:
رابطه رییس و کارمند نبود ؟! رابطه معلم و دانش آموز هم نبود؟! رابطه شما رابطه مدیر و کارمند هم نبود؟!
چون شما رابطه را از این فاز خارج کردید با خواستگاری که ماهها پیش کردید؟!
و همچنین مطمئنا تمایل شما را این خانم در برخوردهایشان با شما احساس کرده؟!
شما رفتارها را از حالت رسمی خارج کرده بودید و به فاز دیگری برده بودید ایشان هم احتمالا بدنبال گرفتن ماهی از آب گل آلود بودند؟!:305:
موضوع هاجس را جسته گریخته دیدم. با عرض معذرت باید بگم که مساله اصلی اونها اختلاف سنی نبوده بلکه شوهر این خانم دارای اختلالات روانی اساسی بوده.نقل قول:
نوشته اصلی توسط sanjab
البته من از اختلاف سنی 10 ساله دفاع نمیکنم اما در همین سایتها و از زبان مشاوران دیدم که اگر همه شرایط با هم همخوانی داشته باشن این اختلاف سنی قابل چشم پوشی هست.
البته من دفعه اول زیاد ناراحت شدم چون نمیدونستم که دلیل نه گفتنشون چیه و فکر میکردم من ایرادی دارم اما این دفعه که مطمئن شدم مشکلش اختلاف سنیه دیگه زیاد ناراحتی ندارم. فقط ناراحتیم همونطور که گفتم از این رفتار گمراه کننده اخیر ایشون بود.
ولی خوب واقعیت اینه که ایشون هنوز از نظر سنی مستقل نشده و کاملا گویا به خانواده وابسته هست. حتی فکر نمیکنم تا حالا 3-4 روز دور از خانواده زندگی کرده باشه مثلا مثل دانشجویی که از خانواده 2-3 ماه دور میشه و تو شهر دیگه تنها زندگی میکنه. ایشون همیشه صبح زده از خونه مامان بیرون و ظهر هم برگشته سر سفره ناهار مامان
نه این که میگید اصلا نیست. گر چه ازش دلخورم اما میدونم که همچین دختری نیست و محترم و موقر هست. اما متوجه شدم که این رفتارها بیشتر کارهای بچه گانه بوده.نقل قول:
نوشته اصلی توسط sanjab
البته رفتار خیلی خاصی هم نبوده که خیلی خارج از نزاکت باشه اما در مقایسه با رفتار ها و برخورد گذشته ایشون با من و نیز رفتار کلی ایشون با افراد همرده من غیر معمول بوده
دوست عزیز :72:نقل قول:
نوشته اصلی توسط delgir89
به نظر من خودتون هم دارید اشاره می کنید رفتارهاشون ناشی از بچگی بوده؟! اگر وارد زندگی
می شدید رفتارهای از این نوع بیشتر می دید مطمئن باشید:305:
در مورد تاپیک دوستمون هم از لحاظ کلیات بیان شده همسرشون با ایشون همکار هستند و 10
سال اختلاف سنی دارند و این همسر با عمه اش از لحاظ سنی - فکری و عاطفی بسیار نزدیک است
میزان این رابطه دقیقا مشخص نیست؟!؟ ولی بر اساس حساسیت های رفتاری خانم ایشون
این کشش و همفکری بیشتر شده و همسر این خانم از این خانم دورتر شده که دیگر تمایل
به ادامه زندگی ندارد؟! جزییات بیشتر با توجه به مجازی بودن این تالار قابل بررسی نیست
و نمی شود تنها پیش قاضی رفت. شاید بهتر باشد ایشون و همسرشون حتما به مشاور حضوری مراجعه کنند.
موفق باشید:72:
راستش دارم قضیه را فراموش میکنم و به مورد های جدید فکر میکنم.
این طرف بعد جریان اس ام اس باز امروز آخر وقت که تنها بودم اومده تو اتاقم و با خنده و خوشرویی میگه چه خبر از پروژه ها و یکسری سوالهای الکی... فقط بهانه واسه حرف زدن. موندم اینو کجای دلم بزارم :)
دلگیر جان خیلی توجه نکن. این یک بازی کم و زیاد کردن سطح رابطه هست که بعضی خانومها و آقایون از خودشون در میارن! به نظرم اصلا گزینه مناسبی نیست با توجه به اینکه این رابطه رو داره. من هم مثل خودتم. جدیدا یک پیشنهاد دادم طرف ده جور ما رو بازی داد :311:
گزینه خوب فراوونه پسر گل
یه سوال الان چه حسی بهش دارین وقتی این رفتارارو نشون می ده
نمیدونم چه حسی. چون نمیدونم انگیزش چیه از این حرکات. برخوردم باهاش خوبه اما باید فراموشش کنم.
به نظرم قدرت و یا جرات تصمیم گیری نداشت و با اینکه خودش میخواست اما تابع محض خانواده بود. هنوز سنش به مرحله استقلال نسبی نرسیده و همه چیزو مامان بابا براش تصمیم میگیرن. شاید هم اصلا به صلاح من نبود که به موردی که از نظر سنی فاصلش زیاده فکر کنم. گر چه فکر میکردم عقلش بیشتر از سنش است اما خوب زیاد هم گویا اینطور نبود.