سلام
اگر فردي به نام "م" تو زندگيت وجود نداشت چي كار مي كردي؟
خانواده شما و همسر و فرزندان "م" مي دونند كه شما با هم در ارتباطين؟ شوهرتون چي؟
فكر ميكني اگه همسر "م" بدونه شما باهاش در ارتباطين چه واكنشي نشون ميده؟
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
اگر فردي به نام "م" تو زندگيت وجود نداشت چي كار مي كردي؟
خانواده شما و همسر و فرزندان "م" مي دونند كه شما با هم در ارتباطين؟ شوهرتون چي؟
فكر ميكني اگه همسر "م" بدونه شما باهاش در ارتباطين چه واكنشي نشون ميده؟
خانم محترم یه بار تو زندگی گناه کردید و پول نزول کردید و خدا عقوبت مال حرام رو به شما نشون داد...باز هم عبرت نگرفتی....این بار میخوای با زندگی یه زن بیچاره و یه بچه بینوا بازی کنی و باز هم آه و ناله پشت سر خودت بیاندازی....اگه اون آقا واقعا مرده و غیرت داره همینطوری هم میتونه بهت کمک کنه نیازی نیست حتما باهاش همخوابگی کنی تا کمکت کنه.
بترس از عاقبت گناه
عزیزم سختی که کشیدی کاملا قابل درکه . آدم قسط یک ماهش غقب میوفته اعصابش میریزه بهم چه برسه طلبکار و آبرو ریزی
سخته در موردت تصمیم گرفتن. یک مدت صبر کن شاید شوهرت رفته جایی یا اون ور آب شاید برگرده با پول . به نظر من یک سال صبر کن اگه خبری ازش نشد برو طلاق بگیر اون وقت حقته طلاق بگیری . شاید رفت اون ور آب و داره تلاش می کنه شما رو هم ببره . نمی دونم اما احساس می کنم یک مدت صبر کنی بد نباشه . آخه من تودور برم دیدم در این موقعیت شما اما پیش خدا هیچی کوچیک نیست. ایشالله درست می شه . اگه آقای م هم واقعا کاری از دستش بر میاد و واقعا نمی خواد شما جدا شید ازش بخواه که اگه داره پول طلبکار ها رو بده و شما ماه به ماه بهش قسط بدی . تا حداقل از دست طلبکار ها راحت شی.
اما عزیزم یک مقدار صبر کن تا خبری از شوهرت بشه
اگه آقای م یک مقدار کمکت کنه و اگه طلا داری بفروش یا حتی وسایل خونه اگه چیز بدرد بخوری هست حداقل جاهایی که مربوط به توء و شما ضامنی رو صاف کنی . حالا قسط های اون بمونه مال خودش تا بیاد یکم آروم تر میشید . و بدون اگه مدت طولانی گذشت و همسرت نیومد شما قانونا می تونی جدا شی . و حتی می تنی زن دوم شی . البته بهتر آقای م حتما با اطلاع همسر اول همچین کاری ر بکنه نه مخفیانه . چون خورشید همیشه پشت ابر نمی مونه و روزی که ماجرا بر ملا شه همه کاسه کوزه ها سر شما خراب مشه انگ شوهر قاپیدن هم بهتون یم خوره . پس عاقلانه عمل کنید .
خانم طلاق 0 شما می خوای برای اینکه خودت رو نجات بدی زندگی و خانواده دیگه ای رو ویران کنی ؟ پس بدون که این نجات نیست بلکه چاهه
یک لحظه این موضوع رو برای خودت تصور کن ، فکر کن الان وضع مالی شوهرت خوب بشه دارید باهم زندگیتون رو میکنید، بعد زنی مشابه وضعیت تو سر راهش قرار بگیره و شوهرتم با اینکه هر شب میاد کنار تو میخوابه نقشه ازدواجش با زنی دیگه رو بکشه بهش بگه بیا من باهات ازدواج میکنم حاا از زنمم حمایت میکنم بالاخره مادر بچمه.
خواهشا یک لحظه این رو تصور کن ، واقعا چه حالی میشی و چی فکر میکنی؟ آیا شوهرت رو یک مرد مومن خیر تصور میکنی یا یک موجود چندش آور؟؟
پس بهتره خودت رو گول نزنی عزیزم ، خودت هم میدونی راهی که داری میری از سر استیصال و درماندگیه فقط ، نه عاقلانه و منطقی
غیر ازینکه یک عمر برای خودت بار گناه بخری چیزی برات نداره ، بیا اصلا جنبه های وجدانی قضیه رو بذاریم کنار؟!
گیرم که چندصباحی رو هم خوش بودی ، آخرش که چی؟؟ بعدش همسر اون آقا میفهمه و مسلما با دسته گل ازت استقبال نمیکنه ، بلکه خونت رو تو شیشه میکنه و تمام تلاشش رو برای بیرون کردن و به خاک سیاه نشوندن تو بکار میبره که حق هم داره، اونوقته که یا تو باید بری یا اون ، و البته به احتمال زیاد اون موفق میشه که هم بچه داره و هم همسر اصلی این آقاست و اضافیه میشی شما.
این فکر که دوتایی باهم زندگی میکنیم رو هم از مغزت بریز بیرون، یک زندگی جای یک زنه نه دوتا! و نهایتا یکیتون باید به نفع دیگری بکشه کنار
اگه اون بره که تا پایان عمر تاوان از هم پاشیدن یک خانواده رو پس خواهی داد ، و فردا که بچه هاش بزرگ بشند و تو پیر بشی تازه موقع انتقام میرسه و میان پدرت رو درمیارن
خانواده خودت و جامعه هم که چنین زنی رو طرد می کنند و اون روز حسرت همین زندگی الانت رو میخوری
و یا مرده شما رو میذاره کنار و خودت مجبور میشی بذاری و بری و بعد کلی آبروریزی آواره هم بشی ، اصلا فکر کردی فردا جواب بچت رو میخوای چی بدی؟؟؟
نذار اون روز برسه که دیگه حتی روت نشه به خدا هم رو بندازی ، نه بتونی پیش خانوادت سربلند کنی
اون آقا هم اگه واقعا دنبال کار خیر بود میتونست به شما و همسرت کمک مالی کنه تا هم زندگی شما حفظ بشه و هم خانواده خودش ، اینها همه هوسشه
حالا دیگه خودت میدونی و وجدان خودت. اما اینم بدون هر راهی رو که انتخاب کنی سرانجامی داره ، سرانجام خیانت کردن و ویران کردن یک خانواده هم مشخصه و نیازی به گفتن نداره
اگر تحمل این وضعیت برات مشکله بهتره فکر دیگه ای کنی ، مدتی رو بری منزل خانوادت و با بچت اونجا بمونی تا از این تنش ها به دور باشی. همسرت هم برای حل مشکل مالیش از خانوادش کمک بگیره
به هرحال هر چیزی راه داره ، شما باید در این مورد با یک مشاور مالی و حقوقی مشورت کنی ، اونها بهتر می تونند راه حل ارائه بدن.
لطفا اینجا بجث نکنید و سعی نکنید مراجعه کننده رو متهم کنید. بالخره ایشون الان در شرایط بدی سر می کنند و در چنین شرایطی هر ادمی نمی تونه تمام زوایا رو ببینه و ممکنه به هر طنابی چنگ بزنه حتی اگر پوسیده باشه. شما هم اگر قصدتون کمک به مراجع هستش سعی کنید زوایا رو براش بدون مجکوم کردنش روشن کنید و پوسیدگی طناب رو بهش نشون بدید.
من از شما چند سوال دارم خانم طلاق 0 :
1- آیا این آقای م حاضره بدون اینکه از شما تقاضای ازدواج داشته باشه به شما کمک کنه؟
2-آیا تمام قرض ها به نام شماست و شما ضامن همه اونها هستید؟
3- اگر بخواهید کمک آقای م رو فراموش کنید ، فکر می کنید چه راههایی برای ادامه زندگیتون وجود داره و هزینه (مشکلات و مزایای) هر کدوم از اونها چیست؟
4- آیا جدا شدن یا نشدن شما از همسرتون کمکی به خارج شدن شما از وضعیت حالتون می کنه؟
طلاق جان
شاید هیچکس درکت نکنه . که اومدن طلبکار جلو در خونه آبرو ریزیش یعنی چی . اون بچه ای که تا عمر داره انگ بابا کلاهبرادر روشه یعنی چی . اینکه نتونی زیر بار مشکلات کمر راستکنی یعنی چی
عزیزم صبور باش . خیلی سریع تصمیم نگیر . تو شوهرت رو دوست داری پس یک مدت بهش مهلت بده . دیدم کساییرو که برگشتن و تسویه کردن . تو فقط سعی کن بدهی های مربوط به خودت رو پاک کنی . قرض بگیر نه نزول
ایشالله خدا بهت صبر بده
ضمنا عزیزان درسته که نباید ضامن میشد. اما اون هم از سر علاقه بود این خودش نشون می ده که این زن چقدر عاشق همسرش بود و اگه می خواست بزاره و بره با کس دیگه ای باشه انقدر خودش رو اذیت و الاف نمی کرد . پس انقدر لازم نیست باهاش بد صحبت کند . ایشون هم سره دو راهیه اومده مشاوره بگیره نگفت که حتما یم خوم این کار رو بکنم
این طرز صحبت با کسی که از من و شما کمک خواسته نه صحیحه و نه کارامد. اگر ایشون دنبال شماتت و سرزنش شنیدن بود وقتش رو اینجا هدر نمیداد و نزد شماتتگرانی میرفت که از همه هنر ها و توانمندی ها فقط همین یک کار رو بلدند.نقل قول:
نوشته اصلی توسط sunlife
شما شخصی رو متهم به زنای محصنه کردید که خودش هرگز اینرو نگفته و نمیدونم ذهن بیمار شما از کجا به این نتیجه رسیده. اگر به شرع و دین معتقدید که گناه بسیار بزرگی مرتکب شدید و اگر معتقد نیستید اقلا آزاده باشید و معذرت خواهی کنید.
____________________________________
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
.....
اینکه آقای م شرط کمک به این خانم رو در ازدواج (حالا موقت یا دائمی-پنهانی و یا آشکارا) عنوان کرده اند یعنی در قبال بدست آوردن جسم این خانم حاضرند بهش کمک کنند وگرنه روح و روان این خانم اصلا اهمیتی نداره...از سوی دیگر اون آقا صاحب زن و بچه هستند و این یعنی از هم پاشیده شدن یه زندگی دیگهنقل قول:
نوشته اصلی توسط samanis
از طرفی هیچ تضمینی وجود نداره که فردی که بصورت غیر مستقیم و زیرپوستی خانمی را ترغیب به طلاق از همسرش و ازدواج با خود می کند در آینده نیز (در صورت ازدواج با وی) به این خانم و فرزندشون متعهد باشند...چطور مردی که آینده فرزند خودش براش بی اهمیته و حاضره بخاطر عشق و لذت مخاطره آمیزش کنه، می تونه آینده فرزند این خانم رو تضمین کنه.
رسول گرامی اسلام ( صلی الله علیه واله) می فرماید: برای تلبّس به عدالت باید دو کار کنید: 1- آنچه برای خود نمی پسندید برای دیگران نپسندید، 2- آنچه برای خود می پسندید برای دیگران هم بپسندید.
با تشکر فروان از همه دوستان
صبا 2009 از سر صداقت جواب سوالاتتون را میدم
اگر فردي به نام "م" تو زندگيت وجود نداشت چي كار مي كردي؟ طلاق نمی گرفتم و فعلا تو همین وضعیت میموندم چون نمیدونستم چه خواستگارایی برام میاد اما همینطور که گفتم چون قبل ازدواجم با ر به م علاقه داشتم و حالا هم بهم پیشنهاد داده میخوام طلاق بگیرم
خانواده شما و همسر و فرزندان "م" مي دونند كه شما با هم در ارتباطين؟ شوهرتون چي؟نه ما فقط فقط ارتباط تلفنی داریم و بس هیچ کدوم اطلعی ندارن
فكر ميكني اگه همسر "م" بدونه شما باهاش در ارتباطين چه واكنشي نشون ميده؟طبیعتا ناراحت میشه اما چون از هر لحاظ از م کم داره فک نکنم بخواد م را رها کنه که البته منم نمیخوام اون م را رها کنه و اواره بمونه
سان لایف عزیز اقای م یه خونه داره یه ماشین و حقوق کارمندی در حدی نیس که بهم کمک زیادی کنه میگه اگه ازدواج کنیم 500 هزار که از حقوقم اضافه داریم قسطات را میدیم و بعدش کههمه قسطات تموم شد با حقوق خودت و من یه خونه واسط میخریم و زندگیمون را شروع میکنیم
علت اینکه م میخواد هم به من کمک کنه و هم من مال اون شم به خاطر اینه که اون از خانمش زده است م و همسرش از هر لحاظ با هم نمیخونند نه تحصیلا نه خانواده نه تیپ و...
حالا میخواد نه تنها منو کمک کنه خودش هم از این موقعیت بیاد بیرون و بقیه عمرش را بات زنی که دوستش داره زندگی کنه ایا این حق اقای م نیست حالا فرض کن شما از همسرتون خوشتون نمیاد چطور میتونین یه عمر براش نقش بازی کنین و جونیتون را به باد بدین ایا واقعا این کار را میکنین
sare joon ممنون از فهم و درک بالاتون تا جایی که اطلاع دارم ایشون تو ایران تشریف دارن تو یه خونه خودشون را حبس کردن نمیدونم تا کی میخواد به این وضعیت ادامه بده نه خودشئو تسلیم قانون میکنه و نه چیز دیگه
من هیچ طلا و چیز با ارزشی واسه فروش ندارم چون دقبلا طلاهام را صرف طلبکارا کردم
کبود عزیز
منم خوشم نمیاد یکی وارد زندگی من شه ولی م میگه من خودم قبل ازدواج با زنم صحبت میکنم و صد در صد مطمئنم که راضیش میکنم و بعدشم قرار یه خونه دیگه واسه من بگیره و هیچ کدوم همدیگر را نبینیم
بعدشم همینطور که گفتم م از زندگیش راضی نیست و میخواد هر دو مون را نجات بده و همینطور که گفتم م گفته من صد در صد به خونواده و بچه هام رسیدگی میکنم و منم قبول کردم چون حق بچه هاشه در واقع مشکل ما دو سه سال اول زندگیست بعدش حقوق من کفاف دخترم و خودم را میکنه و علت ازدواج من با م اینه که میخوام مردی کنارم باشه و تنها نباشم کسی باشه که بتونم بهش تکیه کنم کسی باشه که بتونم باهاش مسافرت برم و ... اما اگه با ر بمونم شاید بعد 4 5 سال قسطام تمون شه و ازاد شم اما پول طلبکارا و قرض تا سقف 200 میلیون تمومی نداره و زندگی بازم برام جهنمه
دلجوی عزیز ممنون از حمایتتان اما جواب سوالات شما
آیا این آقای م حاضره بدون اینکه از شما تقاضای ازدواج داشته باشه به شما کمک کنه؟ همینطور که گفتم ایشون کارمندند و تا جایی که میتونه از جمله کرایه خونم و ... را میده وحاضره بدون ازدواج تا جایی که میتونه بهم کمک کنه اما ایشون از زنشون خوششون نمیاد و میخواد بهم کمک کنه و با من ازدواج کنه تا مشکل دوتامونم حل شه چ
چ
-آیا تمام قرض ها به نام شماست و شما ضامن همه اونها هستید؟ چکهایی که به طلبکارا داده مربوط به خودشه و خودش چک کشیده اما ضامن وام مضاربه و چند تا وام که قسطشون به 1500000 میرسه مربوط به منه
- اگر بخواهید کمک آقای م رو فراموش کنید ، فکر می کنید چه راههایی برای ادامه زندگیتون وجود داره و هزینه (مشکلات و مزایای) هر کدوم از اونها چیست؟ من هیچ تکیه گاهی بجز م ندارم خانواده ر را که باید خط کشید چون هیچ درامدی برای کمک به من ندارند و خودشو به زور خرج خونشون را در میارن خواهرم و برادرم هم تا یه جایی کمک کردن البته دفعه قبل که ر فرار کرده بود کمکم کردن و حالا دیگه نمیشه روشون حساب کرد اگه کمک م نباشه باید فعلا با روسای بانک حرف بزنم اگه قبول کنن قسطا را گردشی بدم و گردشی بدم هم 10 سالی طول میکشه
هزینه خودم و دخترم را هم پدرم به عهده میگیره اما پدرم با حقوق کم باز نشستگی نمیتون کرایه خونه را بده
آیا جدا شدن یا نشدن شما از همسرتون کمکی به خارج شدن شما از وضعیت حالتون می کنه؟ نه فقط میدونم که اگه با م ازدواج کنم شاید کمی ارامش بگیرم بدونم کسی را دارم که بهش تکیه کنم از دست طلبکارا که ابرویی تو اداره برام نذاشتن راحت شم و..
سلام خانمم
حرف هات و فكرهات اصلاً در جهت صلاح و خوشبختي ات نيستند.
مي دونم كه توي شرايط بد روحي قرار داري و فقط به دنبال آسونترين راه و سريعترين راه نجاتي،
اما اين راهها و ميانبرها ممكنه تو را به يك سراب، كوير و يا جنگلي تاريك و وحشتناك هدايت كنه. عزيزم راه راست و درست را بگير و برو جلو،
شايد ديرتر برسي، شايد سختي بيشتري داشته باشه، اما مطمئن باش كه بلاخره به سر منزل مقصود ميرسي.
به خوشبختي، آرامش
خدا تو را تنها نميگذاره، با كمي همت، تدبير، صبر و استفاده از مشاوران مجرب مي توني راه را تشخيص بدي و بري جلو.
عزيزم تو مجبور نيستي تحمل كني. ميتوني طلاق بگيري، قسطهاي شوهرت را ندي.
اما نبايد تو فكر رخنه به آشيانه يكي ديگه باشي.
خواهش ميكنم با اين فكرها جلو نرو كه اصلاً خوشبختي تو را در پي نخواهد داشت.
يك نفر با حقوق كارمندي به هيچ عنوان نه تنها نمي تونه دو خانواده را تامين كنه، بلكه از مهالاته كه بتونه قسط و قرضهاي تو را هم بده.
بهترين راه براي تو فقط و فقط زندگي پيش پدر و مادر و صاف كردن قرضهايي كه از نظر حقوقي پاي شماست.
بعد هم صبر، اگر درست شد كه چه به بهتر و اگر نشد طلاق بگير و سر فرصت يك ازدواج خوب داشته باش.