RE: خیانت خانمم و دیوانگی من...کمکم کنید
آقاي بيكس اگر نوشتن آرومتون ميكنه، چرا مي خواين كه اين تاپيك قفل بشه.
بنويسيد. هر چي كه تو دلتونه بنويسيد تا كمي بار غمتون سبك بشه.
من مطمئنم كه شما حالتون خوب ميشه. بيش از حد به خودتون آسيب نزنيد.
گذشت زمان خيلي ميتونه كمكتون بكنه.
از همسرتون خيلي دور نمونيد.
مواقعي كه اروم هستين و دوست دارين كه براش از غم هاتون حرف بزنيد، از احساستون، از رنجي كه ميكشيد، يا مواقعي كه سوالي بي جواب تو ذهنتونه، پيش همسرتون بريد و باهاش صحبت كنيد.
همه چيز درست ميشه. مطمئن باشيد.
فعلاً دست به هيچ عملي نزنيد.
تنها باشيد و فكر كنيد. تغذيه تون را فراموش نكنيد.
اگر مي تونيد چند روز بمونيد خونه و فقط استراحت كنيد.
آيا همسرتون ابراز پشيماني كرد. آيا از شما خواست كه ببخشيدشون.
RE: خیانت خانمم و دیوانگی من...کمکم کنید
[size=large]حتما حتما پیش یه مشاور خانواده برید
شما نیاز به کمک یه مشاور دارید تا بتونید با این مشکل کنار بیاید[/size]
اینجا همه درد آشنا هستند و بدونید هر کسی به نوعی مشکلی داره که اینجاست و چه بسا مشکلاتی بزرگتر و حاد تر از مشکل شما
نمی خوام دلداری بدم ولی می خوام که بمونید و بنویسید تا دلتون پر نشه
نوشتن خوبه و بسا برای آدمهایی که شما را نمی شناسند ولی چون بهشون اینجا کمک شده می خوان که به دیگران هم کمک کنند
RE: خیانت خانمم و دیوانگی من...کمکم کنید
آقاي بيكس الان فقط آرامش مي خوان، نه همسرشون.
آرامششون هم بدون كمك همسرش بدست نميآد.
بعد از اون ميتونه براي زندگيشون تصميم بگيرن.
مسأله الانه كه خدايي ناكرده دست به كاري جبران ناپذير نزنن.
جملات ايشون براي من خيلي آشناست.
2 سال پيش دونه به دونه اينها را هزاران بار شنيدم.
RE: خیانت خانمم و دیوانگی من...کمکم کنید
ایشون به نظرم با توجه به روحیه ای که از مردان سراغ دارم واحتمالا اشراف بیشتری هم دارم به روحیه یک مرد بهتره به جای صحبت کردن با همسرشون ایشون فعلا چند روزی رو دور باشند و در حضور دوستانشون فکر کنند.
دوست دارم سایر اقایان هم نظرشون رو بدن. آیا دوست دارند وقتی این مشکل (خیانت احتمالا جنسی) براشون پیش میاد پیش همسرشون باشند و با اون درد دل کنند؟
شایدم خانوما رو روحیات ما اشراف بیشتری دارند.
RE: خیانت خانمم و دیوانگی من...کمکم کنید
اینجا شکنجه گاهست؟چرا بحث هایی تو تاپیک میکنید که منو بیشتر داغون میکنه.من اینجا اومدم برای خالی شدن،نه این صجبت ها.متاسفم برای بعضی از دوستان.قرار بود تاپیک پاک کنید.کاش پاک کرده بودید من اینارو ندیده بودم.
تنهایی عذاب دهندس.سکوت خونه داره دیوام میکنه.کاش بود و فقط گریه میکرد که بفهمم هنوز هست.
من توانایی بخشش این خطا بزرگ ندارم.من برای اینکار ساخته نشدم.چرا باید تو این ازمایش قرار بگیرم؟
اخه چرا اینطور شد؟ما با هم هیچ مشکلی نداشیتم.رابطه احساسی و عاطفی و زناشویی و... کامل بود.همش باهم بودیم.اگه با من مشکل داشت چرا نگفت؟ تنها چیزی که حال من رو توصیف میکنه این شعر از اهنگ مورد علاقه هر دومون از ابی هست.فکر نمیکردم یه روزی تو این حال به این اهنگ گوش کنم
اگر چه جای دل دریایی خون در سینه دارم
ولی در عشق تو دریایی از دل کم میارم
پدر شوهرم زنگ زده و دلیل حال خراب دخترش رو از من میپرسه ،بردنش بیمارستان..من چیکار کنم؟مگه میشد حالت بد بشه و من پیشت نیاشم.چرا این کارو کردی؟ من به پدرجون چی بگم الان؟بگم زدمت.باور نمیکنه.بگم من معتاد شدم دخترت فهمیده؟باور نمیکنه.بگم خیانت کردم بهت؟
تو شیطون بودی،ولی شیطنتت همیشه مال من بود.نه مال کس دیگه....
اخه مگر میشه تو که 2 ماه مود گیر داده بودی ،نی نی میخواستی اینکارو با من کرده باشی؟
اگر خودت اعتراف نمیکردی باور نمیکردم چیکار کردی...
من که 4 تا پروژه رو تو شرکت رو با هم مدیریت میکردم،چطور نتونستم زندگیم 2 نفرمون رو مدیریت کنم.
RE: خیانت خانمم و دیوانگی من...کمکم کنید
سلام دوست عزیز
احساستون رو درک میکنم،این حال شما کاملا طبیعی هست.زمان تنها حلال مشکله ،اگه میخواید واقعا مشکلتون حل بشه باید صبر کنین تا زمان بگذره/الان هر تصمیمی که بگیرین شتابزده و احساسی هست باید صبر کنید و اینو بدونید که این حال طبیعی هست و توقع نداشته باشید همه چیز یک شبه درست بشه و زندگی همون زندگی قبلی بشه.بدونید که شما تنها انسانی نیستین که این مشکل براتون پیش اومده و به وجود اومدن چنین مشکلی حتما دلیل موجه و قاطعی نمی خواد پس دنبال عیب و ایراد تو خودتون و زندگیتون نگردین.انسان خیلی وقتا اشتباه میکنه در زندگیش.اشتباه فقط همین.باید فرصت بدین.خیلی مهمه که الان همه چیز رو درست مدیریت کنین.می دونم سخته اما زمان بدین.به همه چیز به همه کس.صبور باشید و برای زندگیتون بجنگین.مدیریت صحیح شما خیلی چیزا رو عوض می کنه.همسر شما اشتباه کرده نه کمتر نه بیشتر .بذارین درس بگیره اما همه چیز رو به این راحتی نابود نکنین.برایتان ارزوی ارامش دارم.موفق باشید
RE: خیانت خانمم و دیوانگی من...کمکم کنید
دوست عزیز
من متوجه نشدم تلفن خانومتون در اون زمان خاص چطوری شماره ی شما رو گرفته و شما با وضوح تمام صدای ایشون رو شنیدید؟شاید هم شما بیان کردید من دقت نکردم.
ایا اخرین شماره قبل از تماسی که اشاره کردید در موبایل همسرتون شماره ی شما بوده؟در این مورد سوالی ازشون کردید؟چطوری قضیه رو با همسرتون مطرح کردید؟
RE: خیانت خانمم و دیوانگی من...کمکم کنید
من خودمو جای اون میذارم،اگر اینکارو من کرده بودم مطمئنم دیگه برنمیگشت پیشم.
زنی که از نگاه خانم های دیگه به من ناراحت میشد،میگفت لباس معمولی بپوش و ساعت فلان وکیف فلان بر ندار تا کمتر نگاهت کنند.یکبار با خانومی که به من نگاه میکرد وگیر داده بود،دعوا افتاد،اون وقت می تونست خیانت من رو ببخشه؟
زنی که از من خواسته بود تمام همکاران اطرافم رو مرد انتخاب کنم تا خیالش راحت باشه.
البته اینها مال اول زندگیمون بود،بعد از اعتمادش به من دیگه حرفی نمیزد.
اگر ولش کنم،مطمئنم ایندش نابود میشه.اما اگر ببخشم با خودم چیکار کنم؟
این سایت مشاور تخصصی رایگان نداره؟
RE: خیانت خانمم و دیوانگی من...کمکم کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tamas
دوست عزیز
من متوجه نشدم تلفن خانومتون در اون زمان خاص چطوری شماره ی شما رو گرفته و شما با وضوح تمام صدای ایشون رو شنیدید؟شاید هم شما بیان کردید من دقت نکردم.
ایا اخرین شماره قبل از تماسی که اشاره کردید در موبایل همسرتون شماره ی شما بوده؟در این مورد سوالی ازشون کردید؟چطوری قضیه رو با همسرتون مطرح کردید؟
من متوجه نیمشم شما چرا این سوال میپرسید و پاسخ این سوال ها چه مشکلی از من رفع میکنه.
اون مکالمه دیگه اصلا مهم نیست چون خودش همه چیز رو برام تعریف کرده و من اصلا جزئیاتش رو دوست ندارم بنوسیم چون هرچی رو که مینوسیم به سختی فراموش میکنم.
RE: خیانت خانمم و دیوانگی من...کمکم کنید
آقای بی کس نمی دونم چرا تاپیک شما رو می خونم قلبم حرکت می کنه اشکم در میاد ایکاش این اتفاقات واسه هیچ کس نیوفته
نگفتید و ما نمی دونیم رابطه همسرتون با اون آقا در چه حد بوده که بگیم چی کار کنید ولی اگه رد حد یک معاشقه گفتاری بوده به زنت مهلت بده . اما اگه جنسی بوده دیگه خودتون می تونید تصمیمبگیرد .
از پدر همسرتون هم بخوایید دلیل این موضوع رو از خود دخترشون بپرسند . صلاح نمی دنم که شما بخواهید بی گناه مورد اتهام همه قرار بگیرید نمی گم به خانواده خودتون بگید اما خانواده دختر حق دارند بدونند. حتی اگه به صورت سر بسته باشه . چون بعده جدایی شما از ایشون همسرتون احتمالا دوباره میره سمت همون مرد و آینده اش رو بیش از این تباه می کنه . پس بعد شما خانواده اش باید مراقبت های لازم رو از ایشون بکنند.
ایشالله موفق باشید . از خدا می خوام آرامش رو به دلتون بر گردونه
به خدا ما می دونیم چه بر شما گذشته