RE: پیش قدم شدن دحتر در خواسگاری
پیداجان ببرای نظرتون احترام قایلم اما اگر قرار باشه ادم از روی رفتار و نحوه برخورداونا در محیط اجتماعی با دیگران , در موردشون تصمیم نگیره پس حتی در مورده یه خاستگار هم نمیتونه تصمیم بگیره چون نمیشه به حرفایی که خود شخص از خودش میگه اعتماد کرد و اگه قرار باشه به رفتارهاشم دقت نشه پس همه تصمیمای ما درمورده مثلا ازدواج بی خوده!!!! نمی دونم چرا فکر میکنید دقت من به رفتارشون رو باید مسخره کنید!!!!!
پیداجان ببرای نظرتون احترام قایلم اما اگر قرار باشه ادم از روی رفتار و نحوه برخورداونا در محیط اجتماعی با دیگران , در موردشون تصمیم نگیره پس حتی در مورده یه خاستگار هم نمیتونه تصمیم بگیره چون نمیشه به حرفایی که خود شخص از خودش میگه اعتماد کرد و اگه قرار باشه به رفتارهاشم دقت نشه پس همه تصمیمای ما درمورده مثلا ازدواج بی خوده!!!! نمی دونم چرا فکر میکنید دقت من به رفتارشون رو باید مسخره کنید!!!!!
گلد عزیز اگر تمام نوشته هام رو خوندباشی عرص کردم که اگه نمی تونم بگم یا خوشایند نیست برام بخاطر شرم و حیاس نه چیز دیگه که مثلا بعضی اقایون حکم صادر کردن که این عمل زشتیه!!!!
اینجا قصد کمک و همدردیه یا محاکمه من??!! به من حق بدین از خودم دفاع کنم!
RE: پیش قدم شدن دحتر در خواسگاری
دقت شما به رفتارهاشون، کاملا فرق داره با اون چیزی که شما گفتید.
ندای عزیز،
پزشکی که تا 38 سالگی ( اشتباهی فکر می کردم 36 است ) مجرد مونده، چه دلیلی می تونه داشته باشه؟
بیست سال نیازش را سرکوب کرده برای چی؟
الان چرا ازدواج نمی کنه؟ ( البته من نمی دونم از کجا می دونی مجرده، ولی شاید هم طلاق گرفته یا ... )
به هر حال به نظرم اصلا جای فکر کردن به این جزییات نیست. به هر دلیلی که مجرد است یا به هر دلیلی که با منشی اش قهر است و ...
مهم این است که مطرح کردن پیشنهاد ازدواج از طرف شما اشتباه است. مخصوصا که بعد از یکسال و نیم بیمار ایشون بودن و بعد از دادن هدیه و ... کاملا متوجه تمایل شما شدند و اگر مایل بود مطرح می کرد.
RE: پیش قدم شدن دحتر در خواسگاری
انقدر عشق تو اندر دل و جان جای گرفت. که اگر سر برود از دل و از جان نرود...
پس شما میگید اون که تا حالا چیزی نگفته ازین به بعد هم نمی گه?????
کاش بین شما کسی یود که بمسله من براش پیش اومده بود و درگیر همچین چیزی بود تا می فهمید چی میگم ....
RE: پیش قدم شدن دحتر در خواسگاری
دوست عزیز
ذات طبیعی مردها به اینگونه است که علاقه دارن خودشون برن خواستگاری دختر مورد علاقشون،اگر دختر مورد علاقه بیاد و چنین کاری بکنه ازش سرد میشن!
برای خود من به عنوان یک پسر که دوتا از همکلاسیها م اومدن و ابراز علاقه کردن همچین اتفاقی افتاد.
اینکه میگین بعد از دادن کادو با شما صمیمی شده الزاما به خاطر وجود حسی به شما نیست،که اگر بود اقدام میکرد این رفتار ایشون می تونه دلایل مختلفی داشته باشه یکیش می تونه به خاطر نوع روابط اجتماعی ایشون باشه به هر حال اگر طرف مقابل ادم بازی باشه طبیعیه که بعد از دادن کادو به ادم نزدیکتر بشه.
دوست عزیز مهم نیست که چی توی سر ایشون میگذره مهم اینه که شما تناسبی با هم ندارید و شما دچار یک حس زودگذر که در این سن و سال از دخترها سر میزنه شدید من از این نمونه ها زیاد دیدم.
ایشون احتلاف سنی زیادی با شما دارن و حتی مشه گفت شما بچه اش هستید و کسی هم که بچه ی ادم باشه نمی تونه همسر ادم باشه مردها به دنبال دختری هستند که بتونن با هاش از همه لحاظ راحت باشن حرف بزنن و غرایزشون رو پاسخ بدن من وقتی خودم رو جای این اقا می گذارم حتی تصورش هم برام سخته!
خلاصه فراموشش کن!
RE: پیش قدم شدن دحتر در خواسگاری
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ن_سلطانی
کاش بین شما کسی یود که بمسله من براش پیش اومده بود و درگیر همچین چیزی بود تا می فهمید چی میگم ....
کاش؟ :316:
این همه مرد دارن بهت می گن، مردی زنی رو بخواد لازم نیست زن کاری بکنه! :305:
اون سیگنال هم نهایت نهایت کار بود. :305:
نمی بینی یا نمی خوای ببینی؟ یا شایدم می خوای بگن چه طوری خواستگاری کنی ازش؟ :305:
RE: پیش قدم شدن دختر در خواستگاری
گفته بودم سالهاست حس های زودگذر و عشق های کورکورانه رو تموم کردم و انقدر درمورد احساسم تجربه پیدا کردم که میفهمم واقعیه یا نه! دوست عزیز شما که من رو نمیشناسین لطفا قاطهانه درموردم نظر ندین, من از حرف شما این برداشت رو میکنم که بهم میگید یه بچه ام که دچار عشق هورمونی شدم و الان اصلا متوجه هیچی نیستم!!!!
دوست عزیز شما و همه مردهای دیگه هیچ وقت نمیتونید جای یک خانم باشید که به اقایی علاقه مند شده! منظورم از کاش:اینه که یک خانم که همچین تجربه ای داره نظر بده
RE: پیش قدم شدن دختر در خواستگاری
من هم نگفتم جای یک خانم هستم، در موقعیت اون آقا بودم و از جانب ایشون نظرم رو گفتم. :305::303:
در هر صورت هر طور صلاح می دونین :82::163:
RE: پیش قدم شدن دختر در خواستگاری
RE: پیش قدم شدن دختر در خواستگاری
سلام دوست عزیز
من تجربه دیگر خانوما که نمونش رو توی همین سایت میتونی پیدا کنی میگم.
اول اینکه ایشون متوجه علاقه شما شده و حرفی نزده.
ببینید با گفتن شما شرایط بلاتکلیفی تون تغییری نمیکنه.ممکنه ایشون ارتباطش رو با شما بیشتر کنه شما بهش وابسته شی و یا هر اتفاق دیگه.
ولی نکته مشترک همه حالات اینه که طرف مقابلتون میگه:
من که نگفتم با من ارتباط عاطفی برقرار کن.من مسئولیتشو قبول میکنم.
من که نگفتم به من وابسته شو .من میام خواستگاریت.
اگر میخواید ایشون مسئولیتی داشته باشه باید اجازه بدین خودش بگه.چون تحمل بلاتکلیفی بعد در اون شرایط براتون سخت تره.
موفق باشی.
RE: پیش قدم شدن دختر در خواستگاری
من
دوست عزيز من دارم ميگم همچين تجربه اي داشتم
راه رفته رو دارم برات ميگم
به آقايي كه ١١سال از خودم بزرگتر بود علاقمند شدم، بهش ابراز كردم،(البته متوجه علاقه ايشون هم شده بودم و غير مستقيم يه چيزايي ميگفت ،اما به خاطر شرايطش به خودش اين حق رو نداد كه جلو بياد)
من رفتم بهش گفتم.
درسته كه هيچوقت ازين كارم سوء استفاده نكرد،(شايد استثناء بود!ميگم من قبل از گفتنم از علاقه اش كاملا مطمئن بودم. شما نه و از طرفي خودم ازين كارم راضي نبودم) ، اما خودم بعدها ديدم كه به خاطر تفاوت سنيمون يه جاهايي مشكل داريم،حالا توي زندگي نرفته بوديم،قطعا اونجا مشكلات بيشتر خودشو نشون ميداد.
پس دارم بهت ميگم ميفهمم حست چيه و توي شرايط مشابهت بودم.
حس منم زودگذر نبود و الان هم كه تموم كرديم بازم دوسش دارم.اما ازدواج قضيه ش فرق ميكنه.
واسه ازدواج خيلي چيزا لازمه كه يكيش علاقه ست
من بعد از يه سال و نيم با چه سختي به حرف عقلم گوش دادم و با اون همه وابستگي ازش دل كندم.
تو كه الان وابسته نيستي خوب به اين چيزا فكر كن
البته چه بسيارند عبرت ها و چه كمند عبرت گيران