RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
اره خسته شدم ولی باور کنین از این مدت خسته نیستم ..
از حرفایی که میشنوم خسته میشم از حرفای خانمم نه .. چون بچه است .اما مادرش که 55 سالشه بچه نیست...
میگه دخترم داره خودشو وادار به زندگی با شما میکنه و میگه چاره ای جز این نیست و اینطور که متوجه شدم مادر اون راضی به طلاق نیست مگر اینکه من بخوام که منم زیر بار نمیرم چون نمیخوام از جانب من باشه ( مطمینم میخوان منو خسته کنن که بکشم کنار ولی مشاور گفت این کارو نکن چون هم قضیه مهریه پیش میاد هم اینکه به ضرر من تموم میشه همه چی) ایراد کار از اونه و باید خودش تصمیم بگیره . واقعا ناراحتم که میتونستم با کسی باشم که عاشقم باشه نه اینکه اینطوری منو کوچیک کنه که بگه دیگه چون عقد کردیم چاره نیست باهم زندگی میکنیم... اخه این شد حرف؟؟؟
من دوس دارم عاشقانه زندگی کنم نه عاقلانه و به زور .. همه زندگی من روی عشقه و علاقه .من توی زندگی عشق برام خیلی مهم بود ولی بدستش نیاوردم اصلا هم نمیخوام جدا شم نه بخاطر اینکه مشاور گفت چون دارم حس میکنم اون میخواد من بکشم کنار که به اسم من تموم بشه همه چی و منم تصمیم گرفتم با هر بدبختی هست زندگی کنم و فوقش اینکه باهاش قطع رابطه میکنم ولی جدا نمیشم....
اینکه زهرا خانم میگن خسته شدی باور کن از تلاش خسته نشدم ولی از حرفا ... از زخم زبونا.. از بی محبتیا .. از بی معرفتیا... از نامردیا... ازینا خسته شدم نه از تلاش.. از تلاش من تا اخر عمرمم تلاش میکنم واسه زندگیم ولی ...
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
محمد جان!
من نقطه مقابل تو هستم و شاید نتونم تو رو درکت کنم ولی خانمت رو تا حدودی درک میکنم. من راستش خانمت رو زیاد مقصر نمیبینم چون به نظر من دوست داشتن دست خود آدم نیست، نمیدونم چقدر تلاش کرده ولی شاید واقعا نمیتونه دوستت داشته باشه. به نظر من ازش بخواه مهریه اش رو ببخشه و طلاقش بده. مهم نیست که به اسم کی تموم بشه مهم اینه که این زندگی به نظر میرسه برای تو و خانمت فرسایشی میشه. ولی با توجه به مطالبی که ازت خوندم به نظرم واضحه که نباید هیچ مهریه ای بهش بدی.
این نظر شخصی من بود و نمیدونم تا چه حد درسته.
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
ممنون دوست عزیز.
من ازش خواستم بره و جدا بشه چون من مشکلی ندارم باهاش. حتی بهش گفتم برنامتو جور میکنم هفته اینده دوشنبه میریم جدا میشم توافقی مشکلی با مهریه نداره . ولی گریه کرد و گفت ازت توقع نداشتم فک میکردم دوسم داری و ...
بله بدون علاقه ازدواج کرده ولی الان مشکل علاقه نیست ترس از اینده است و اینکه من برم سر کار و خونه و...
میگه من دوستت دارم ولی میترسم از ایندت... میترسم بیش از این دوستت داشته باشم .
میدونم مشکل شما با نامزدتون چیه و بخاطر چهره است ولی کسی که مشکل داره باید خودش بره اقدام کنه عزیز دل. شما هم اگه با نامزدت مشکل داری شجاعت به خرج بده و جدا شو نه که کاری کنی اون بره جدا بشه .
من هیچ وقت جدا نمیشم چون نمیخوام به پای من باشه جدایی... اگه فک میکنین مغرورم اره مغرورم و نمیخوام پشت سرم حرف باشه
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
واقعا خیلی سخته .. پیشنهاد همسرتون واقعا عجیبه ؛ شاید من نباید نظری بدم چون صاحب نظر
نیستم ولی فقط خواستم بگم من میتونم شما رو درک کنم
بعضی وقتا ادما قدر چیزایی رو که دارن نمیدونند وقتی از دست میدنش
تازه به ارزشش پی میبرن .. مثل سلامتی
بهش بگید این اصلا درست نیست که وقتی که شرایط شما از همه نظر بهترین بود
پیش شما برگرده .. قرار نیست یار خوشی های شما باشه ..
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
ان شاء الله که از طلاق منصرف بشه و پیشتون بمونه و روزهای خوبی با هم داشته باشید
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
ناراحت نشین دوستان عزیز ولی دختر خانمای این زمونه اکثرا همینن...
مگر اینکه قبل ازدواج عاشق باشن..
متاسفانه نامزدم هم مغروره هم لجباز و یک دنده که همین دو تا اخلاقش واسه بهم زدن یه رابطه بسه
و نکته ای که اشاره کردم خیلی اذیتم میکنه اینه که حس میکنم به زور خودشو راضی به ادامه میکنه و طلاقم نمیگیره..
باور کنین من راضیم بره جدا بشه ولی اصلا پا پیش نمیذارم چون مشکلی ندارم و دوسش دارم .
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
این ره که تو میروی عن قریب به ترکستان ختم می شود
یکی دیگه هم توی تالار بود ، اونقدر به راهکارها توجهی نکرد ، که آخرش طلاق گرفتند ... بعدش اومد توی تالار اظهار پشیمونی کرد ...
خوددانی ... ولی دلم میسوزه به خاطر زندگی هایی که میتونه با کمی دقت ، مثل بهشت بشود ، اما با بی توجهی و گوش نکردن به مشاوره ها و زنگ خطرها به بیراهه می رود
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
>>>> هشتم
فرشته هشدار هم بهت داده
فقط دنبال یه جهش هستی تا همه چیز زود به نتیجه برسه و به لحظات با هم بودن و رمانتیک بازیها برسی . اینطوری نمیشه و اگر خودتو کنترل نکنی و عاقلانه رفتار نکنی ، خانمتو از دست میدی
.
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
بالهای صداقت عزیز چشم..
من تسلیم..:316:
فقط شما بگو صبر کنم درست میشه ؟؟؟ بابا باور کنین من حاضرم یه سالم صبر کنم ولی اگه برم توی زندگی به قول همه با دو تا بچه طلاق بگیریم خوبه؟؟
هر چی لازم باشه من صبر میکنم
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
این ره که تو میروی عن قریب به ترکستان ختم می شود
یکی دیگه هم توی تالار بود ، اونقدر به راهکارها توجهی نکرد ، که آخرش طلاق گرفتند ... بعدش اومد توی تالار اظهار پشیمونی کرد ...
خوددانی ... ولی دلم میسوزه به خاطر زندگی هایی که میتونه با کمی دقت ، مثل بهشت بشود ، اما با بی توجهی و گوش نکردن به مشاوره ها و زنگ خطرها به بیراهه می رود
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
>>>> هشتم
فرشته هشدار هم بهت داده
فقط دنبال یه جهش هستی تا همه چیز زود به نتیجه برسه و به لحظات با هم بودن و رمانتیک بازیها برسی . اینطوری نمیشه و اگر خودتو کنترل نکنی و عاقلانه رفتار نکنی ، خانمتو از دست میدی
.
یه انتقاد. شیوه مشاورتون درست نیست.. بله قبوله که نباید ب رفتاراش کار داشته باشم ولی تحمل هر کسی حدی داره . شما میخواین تحمل من خیلی زیاد باشه ولی اینقدی که شما میخواین من تحمل ندارم. درسته که باید راه حل بدین ولی گاهی هم حسی هم بد نیست. شما اول درک کنید من چی میگم .
شما میگین به رفتارش کار نداشته باشم ولی درواقع من با رفتارای خانمم و خانوادش با من مشکل دارم . میخوام رفتارش رو اصلاح کنم و اینجا روش خواستم که گفتین کار نداشته باشو فک کن ازدواج نکردی .
اصلا قبول ندارم که مشکلمون به راحتی قابل حله .. گرچه درصد زیادیش حل شده ولی خیلی سخت بود همینش هم .
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
سلام مجدد
میخواستم تاپیک جدید بزنم ولی همینو ادامه میدم.
تغییراتی که ایجاد شده تو این مدت
خانمم مشاوره گرفته و یکمی از اینده میترسه چون شنیده کسایی بودن که طرف اول ازدواج به دلشون نشسته و بعد ده سال جدا شدن . حتی مشاور هم اینو بهش گفته .
همش میترسه از اینده احساسیش .
خیلی سخت خواسته هاشو میگه ولی معیاراش از ازدواج رو توی این مدت از زبونش جسته و گریخته شنیدم.
همسر ایده الش یه مردی بوده که سنش حدود 30 ، وضع مالیش نسبتا خوب ، خیلی خوشتیپ .
من این سه تا معیارش رو ندارم . منظورش از تیپ هم لباس و سلیقه است نه ظاهر و قیافه . میگه سلیقت توی لباس خوب نیست و منم نمیتونم همش بهت بگم اینو بخر اینو نخر.
از لحاظ مالی دو تا خانواده مث همیم تفریبا و سنمم هم که 24 ساله.
مشاوره یه راه بهش گفته که تا حدود 6 ماه دیگه سعی کنه که این معیاراش رو بذاره کنار و منو همینطور که هستم بخواد . البته به گفته خودش یه مقداری علاقه داره بهم ولی زیاد نیست .
اعتراف کرد که منو مقایسه میکرده با مردای دیگه و همسرای دوستاش که البته گفت فقط تیپت رو بیشتر مقایسه میکردم وگرنه اخلاقو سایر چیزات واقعا از اونا بهتره .
حالا واقعا موندم چکار کنم. 6 ماه ادامه بدم که میترسم یهو بگه نمیخوام و عمرمو تلف کنم و از طرفی الان جدایی کار عاقلانه ای نیست . میخواستم بدونم بهترین تصمیم تو این شرایط چیه؟ اگر قراره ادامه بدم رفتارم به چه شکل باشه ؟ ارتباطمون در چه حد باشه ؟