نمایش نسخه قابل چاپ
من تنها بودم ونیازمند یه همدم که بهش اعتماد کنم.............اره همه حرفاش راسته..........بامادروخواهرش همحرف زدم.................همیشه اس ام اس هایی ک زنش بهش میده رو اول من میخونم.......از عشق و علاقش مطمعنم تابحال هرچه خواستم واسم اماده کرده بااینکه وضع مالی متوسطی داره......
خانم محترم بکش بیرون از این زندگی خودتو
اون زن طرفه. بچه داره ازش! انتظار داری واست جا باز کنه پیش شوهرش؟ چی بهت این اندازه اعتماد به نفس داده؟
الان قرار گذاشتیم که تاشوهر نکردم باهم باشیم .............اما روزامونو باگریه سرمیکنیم واینکه بعدهم چی بسرمون میاد!
سلام
مینا جان
دوستان همه گفتنی ها رو گفتن...عواقب خطرناک این رابطه و تصمیم رو بهت گفتن...در این تالار بارها و بارها مواردی شمابه شما دیده شده بود که یکسریهاشون تموم شد و یکسریهاشون که تموم نشد و ادامه پیدا کرد چیزی جز پشیمونی و بدبختی نداشته....
این رسم روزگاره....اگر زندگیت رو روی خرابه های یه زندگی دیگه بنا کردی باید منتظر باشی یکی دیگه زندگیش رو روی خرابه های زندگی شما بسازه...
تو فقط یه مشکل داری اون هم سادگی بیش از حدته.که متاسفانه این اقا به خوبی این موضوع رو فهمیده و داره ازش شدیدا سواستفاده میکنه
اینو بدون کسی که به مادر بچه هاش رحم نکنه به شما هم قطعا رحم نمیکنه.
و بدتر از همه اینها این اقا داره به شما میگه شما رو نمیخواد...واقعا این همه پا فشاری برای چیه؟
میخواهی بیشتر از این غرق بشی؟
همه خطرات این رابطه گفته شد.این تویی که باید تصمیم بگیری.
اگر هربار پست بذاری و بگی نمیتونم جدا بشم و ....هیچ تاثیری در نظرات اعضا نمیکنه
این رابطه غلطه و باید قطع بشه.منتظر نباش اینجا کسی تاییدت کنه و بهت بگه برو و این رابطه رو ادامه بده....اینجا و هرجایی که دید منطقی داشته باشن شما رو از این رابطه منع میکنن.
حالا شما بگو من دیوانه وار وابسته هستم و ....هیچ فرقی در نتیجه ماجرا نخواهد کرد.
بشین و خودت کلاهت رو قاضی کن و ببین ایا توان این رو داری که یک روزی همچین بلایی سر خودت بیاد ؟
شما بگید من چطور کناربیام و شوهرکنم؟چطور یه عمر باعذاب وجدان سرکنم؟الان جدا بشم نیازهامو چطور تامین کنم؟برم توخیابون خودمو در اختیار هرکسی بزارم؟
مریم جان میخوام جدابشم......اما چطوری؟یهویی داغون میشم.............چطوری باهاش سرد بشم؟پردمو چکارکنم؟
آخه دختر گل چرا آينده تو به خطر ميندازي؟
كسي رو ميشناسم كه با پسري قرار بود ازدواج كنن و خيلي دوسش داشت و وابسته ش بود ، اما نشد و از هم جدا شدن.خيلي ناراحت بود در حد خودكشي!ميگفت بهتر از اون پيدا نميشه.
حالا ازدواج كرده و خيلي خوشبخته. ميگه خدا رو شكر كه اون رابطه نادرست تموم شد.
رهاش كن عزيزم.مطمئن باش ميتوني كسي رو پيدا كني كه بهت اطمينان بده آينده بهتري برات ميسازه.
ميدونم وابسته اي و جدا شدنت سخته،اما اين كمترين تاوان اشتباهته.
سعي كن دنبال يه زندگي سالم باشي.
بشين خوب فكر كن.
چه آينده اي با اين مرد ميتوني داشته باشي؟
مطمئنم دلت نميخواد بچه اي رو از پدرش جدا كني .
نميگم اون مرد قابل اعتماد نيست و رفتار زنش واسه حفظ زندگيش كاملا طبيعيه كه جبهه نگيري.
ميگم ارزش هاي خودتو بشناس و خودتو ازين بازي بيرون بكش كه بازنده اي.
چرا مثل بقيه دخترها تو نتوني زندگي خودتو داشته باشي؟
ارزش و لذت زندگي كه با دستاي خودت و همسرت بسازي كجا!اين زندگي كه با خراب كردن زندگي ديگه بايد ساخته بشه كجا؟؟
از خدا ميخوام تصميم درستو بگيري و سر بلند بيرون بياي
(راستي براي صيغه دختر باكره ،اجازه ولي لازم بود،داشتي؟)
خربزه خوردی پا لرزش نمی خوای بشینی؟؟؟
مگه برادر و پدر نداری؟
مادر یا مادر بزرگ؟
چقدر درس خوندی؟
دنبال کار رفتی؟
شما تصمیم درست رو بگیر برا باقیش یه فکری می کنیم.
يه دفعه كاملا تمومش كن
ممكنه ، پس مطمئن باش ميتوني
به قول مدير عذاب وجدان نشونه وجود وجدانه،پس ميشه سالم زندگي كرد.
نيازهاتم فعلا كنترل كن و خودتو مشغول كارهاي مفيد كن.
اول ارزش هاتو بشناس،بعد مطمئنم به اين سوالت كه خودمو تو خيابون... خنده ات ميگيره.
تو كار درست رو انجام بده،خدا از جايي كه احتمالشم نميدي كمكت ميكنه.
الان یکی از دوستان بهم پیام داد خشن پست می فرستم.
از همه بخصوص صاحب تایپیک عذر خواهی می کنم.
داستان شما یه جورایی برام غریب نیست برا همین خیلی ناراحت شدم شرمنده
خانم مینای عزیز
حالا که بخودت آمدی ( و من خیلی خوشحال شدم) ازت چندتا سوال دارم
میزان تحصیلات خودتو بگو
آیا از نظر مالی حامی داری؟ پدر برادر مادر ...؟
از نظر مسکن چی آیا جایی رو داری ؟
شما سنت کمه برای کار آیا انگیزه رفتن به دانشگاه رو داری؟
ممنون:72:
هیچ مردی توی این وضعیت که شما دوست پسر داری و با کس دیگه ای رابطه داری نمیاد سراغت، مطمئن باش :324:نقل قول:
نوشته اصلی توسط mina_bushehr
این قرار یعنی تا آخر عمرت همین وضعیت رو داشته باشی، سردرگمی، عذاب وجدان، ناراحتی، ترس و ...
یعنی دو تا راه وجود داره؟ بری توی خیابون دنبال نیازهات یا بری سراغ ایشون؟ جدا؟ :305::303:نقل قول:
نوشته اصلی توسط mina_bushehr
واقعا سوالت اینه؟ :316:نقل قول:
نوشته اصلی توسط mina_bushehr