RE: تغییر محل تحصیل بخاطر ترس از روبرو شدن با یکی از دانشجو
نميدونم دلت ميخواد مدير چي بهت بگه
فكر ميكنم خودت ميدوني چه كاري درسته،فقط بايد تصميم بگيري انجام بدي
(حتي حاضر نشدي يه مشاوره بري!)
ببين منم سردرد و درد معده امونم رو بريده بود!
امروز دقيقا دو هفته گذشت ، اما حالم خيلي خوبه
هنوز گاهي ناراحت،عصباني،غمگين،...ميش و گاهي گريه ميكنم، اما دوستاني اينجا بهم گفتن زندگي زيباست..
ميدونستي ميگن براي ترك يه عادت كافيه ٢١روز اون كار رو انجام ندي؟
يه مسيرو انتخاب كن و پاتو توش بذار
سر دو راهي وايسادي كه چي؟
الكي رو خودت عيب و ايراد ميذاري
اعصابمو خورد كردي!
موفق باشي!
RE: تغییر محل تحصیل بخاطر ترس از روبرو شدن با یکی از دانشجو
تست افسردگی من که توسط مدیر عزیز تو سایت قرار گرفتتست افسردگی بك و مقدمه ای بر افسردگی
مدیر من در حالت نرمال این تست رو انجام دادم تقریبا الان آرومم اما جوابش خیلی بد بود.
http://www.hamdardi.net/imgup/46222/...11cad26055.JPG
مدیر چرا بهم سر نمی زنی میدونم سرتون خیلی شلوغه خواهش می کنم یه چند دقیقه برا من وقت بزارید.
ممنونم.
RE: تغییر محل تحصیل بخاطر ترس از روبرو شدن با یکی از دانشجو
نتیجه ی تست تو این موقعیت کاملا طبیعیه. درواقع شما دارین با یه بحران روحی دست و پنجه نرم میکنین و نمیشه گفت افسردگی مزمن دارین.ببخشید رک بگم مادامی که قضیه عاشقیتون حل نشده شرایط عادی قبلی رو پیدا نمیکنین. در هر صورت نیاز به مراجعه به روانشناس(و نه روانپزشک) رو دارین
یا حق
RE: تغییر محل تحصیل بخاطر ترس از روبرو شدن با یکی از دانشجو
سلام خانم مریم ممنون که به فکرم هستین و کمکم می کنید.
چشم در اولین فرصت میرم پیش روانشناس.
آقا مجید و رویای صداقت حالا راضی شدیدن (مجید که منو دیوانه کرد) مرسی از هرسه که به فکر من هستین.
آیا می شه به مشاور اعتماد کرد آخه احساس می کنم دست می زاره رو خصوصی ترین مسائل آدم و من دلم نمی خواد چیز هایی که حتی پیش خودم مرور نمی کنم پیش یه غریبه مرور کنم.
الان تو نت سرچ کردم آدرس یه خانم دکتر رو پیدا کردم پیشش وقت می گیرم.
ممنون
RE: تغییر محل تحصیل بخاطر ترس از روبرو شدن با یکی از دانشجو
پ.ن.پ!ميخواي با علم غيب راهنماييت كنه؟؟؟
برو پيش كسي كه نميشناسدت(چون گفتي به خاطر پدرت ممكنه بشناسنت)
كار مشاور همينه آقا صابر،اگه ملت بهشون اعتماد نميكردن كه نميشد!!
نخير تا نري و جواب نگيري راضي نميشيم:311:
دست آقا مجيد هم درد نكنه!
خداييش ميگم،شما هم جاي برادر كوچيكتر من ، خيلي خوشحال ميشم نتيجه اي كه صلاحت توشه رو بگيري
انشالله همه چي درست ميشه
مريم جان درست ميگن
نتيجه تستت توي اين روزهات عاديه
اين يه برهه از زندگيته و ميگذره و افسردگي فرت!:311:
RE: تغییر محل تحصیل بخاطر ترس از روبرو شدن با یکی از دانشجو
سلام
در حد توانم پستها رو خوندم.مخصوصا نوشته های شما رو.
من حالم خوب نمیشه.هر روزم دارم عذاب میکشم.فقط به یه دلیل.نمیخوام
میدونی دوست عزیز.دنیا خیلی خیلی کوچیکه.هیچوقت از چیزی به خاطر ترس ازش فرار نکن.تنها راه مقابله با ترس اینه که بری تو دلش.من دوستی دارم که از ارتفاع 2 متری میترسید.یه جور فوبیا(ترس مرضی به اصطلاح).میدونی چیکار کرد واسه ریختن ترسش.یه تابستون که ترم نداشتیم رفت تو یه شرکت داربست کار کرد.حالا واست میره بالای برج میلاد و پشتک و وارو میزنه.
حالا شما.باید دلیل اصلیه ترست رو پیدا کنی(قطعا تا حالا پیدا کردی).برو بالا.برس به نوک برج ترست.برو توی توی توی دلش.یه بار واسه همیشه.قبل از اینکه دیگه صابری نمونده باشه.پا شو هر چی زودتر بهتر
همیشه بدتر از منی هم هست.پس خدایا شکرت
یا علی
RE: تغییر محل تحصیل بخاطر ترس از روبرو شدن با یکی از دانشجو
[align=justify]سلام صابرجان:72:
آدمی که به کسی علاقه پیدا میکنه، میره درباره اش تحقیق میکنه و اگر نتیجه مساعد بود، از راه درستش اقدام میکنه
با این شور و هیجانی که برای دیدنش وصف کردی معلومه که اوضاعت خرابه:305:
شنیدن جواب رد برات سنگینتره یا خبر ازدواجش؟[/align]
RE: تغییر محل تحصیل بخاطر ترس از روبرو شدن با یکی از دانشجو
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohsenazizi
[align=justify]
سلام صابرجان:72:
سلام آقای دکتر
آدمی که به کسی علاقه پیدا میکنه، میره درباره اش تحقیق میکنه و اگر نتیجه مساعد بود، از راه درستش اقدام میکنه
فرمایش شما کاملا درسته رفتم تحقیق کردم بهتر از اونی بود که فکر می کردم
با خانواده مطرح کردم با کلیت مشکلی ندارن حتی این خانم رو هم دیدن
اما پدرم میگه یه سری موانع پیش رو هست که فقط جواب نه رو به همراه داره مثل تموم نشدن درس، خدمت سربازه، کار و ...
با این شور و هیجانی که برای دیدنش وصف کردی معلومه که اوضاعت خرابه:305:
خیلی حالم خرابه اصلا نمی تونم درس بخونم
به خودم شک کردم می گم نکه این حس و حال یه تلقینه و دارم خودمو گول می زنم.
اما طاقت ندیدنشون رو ندارم فقط دیدنش، منو راضی می کنه (فقط ببینم حالش خوبه و امروز آمده دانشگاه احساس آرامش بهم می ده؛ شده ساعت ها منتظر شدم بیاد فقط یه لحظه (کسری از ثانیه) دیدمش که داره رد می شه برام بسه)
شنیدن جواب رد برات سنگینتره یا خبر ازدواجش؟[/align]
خبر ازدواجش منو دیونه می کنهhttp://www.postsmile.net/img/20/2024.gif
چون حتی جرعت نکردم حسمو بیان کنم. (اصلا این جرعتو تو خودم نمی بینم)
به این اعتقاد دارم هر انسانی حق انتخاب داره و دلیل نمیشه چون من از ایشون خوشم آمده ایشون هم از من خوشش بیاد.
برای همین احساس می کنم با جواب رد راحتتر کنار میام.
البته من تمام تلاشمو می کنم تا اگر مورد خاصی هست رو فراهم کنم اما نه مثلا از قیافم خوشش نیاد دیگه نمیشه کاری کرد و می پذیرم.
ممنون که برام وقت می زارید آقای دکتر
RE: تغییر محل تحصیل بخاطر ترس از روبرو شدن با یکی از دانشجو
[align=justify]خواهش میکنم:72:
بسیارخوب. حالا که هم خودت اینقدر درکت بالاست و هم خانواده ات، پس معطل چی هستی؟
با کسب اجازه از والدینت، برو و از طریق یک استاد مشترک مطمئن، یا یک کارمند(ترجیحا خانم متاهل) که بهش اطمینان داری مساله رو مطرح کن. بهشون بگو که قصدم فقط ازدواجه و شماره منزلتون رو میخوام برای آشنا شدن خانواده ها و خودمون. تو گوشتون نمیزنن مطمئن باش. فقط آمادگی هر جوابی رو داشته باش. انتظار نداشته باش که جواب بده خب بفرمایین اینم شماره منزل! ممکنه بگه من قصد ازدواج ندارم. ممکنه بگه من نامزد دارم. ممکنه بگه از شما خوشم نمیاد و هرچیز دیگری. آمادگی اش رو داری؟
برای هر یک از این پاسخهایی که گفتم، چه جواب آماده ای داری؟[/align]
RE: تغییر محل تحصیل بخاطر ترس از روبرو شدن با یکی از دانشجو
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohsenazizi
[align=justify]خواهش میکنم:72:
بسیارخوب. حالا که هم خودت اینقدر درکت بالاست و هم خانواده ات، پس معطل چی هستی؟
با کسب اجازه از والدینت، برو و از طریق یک استاد مشترک مطمئن، یا یک کارمند(ترجیحا خانم متاهل) که بهش اطمینان داری مساله رو مطرح کن. بهشون بگو که قصدم فقط ازدواجه و شماره منزلتون رو میخوام برای آشنا شدن خانواده ها و خودمون. تو گوشتون نمیزنن مطمئن باش. فقط آمادگی هر جوابی رو داشته باش. انتظار نداشته باش که جواب بده خب بفرمایین اینم شماره منزل! ممکنه
بگه من قصد ازدواج ندارم. کلی خوشحال می شم می گم منم منتظر می مونم تا شما آماده بشین.
ممکنه بگه من نامزد دارم. تحقیق کردم نداره اما جوابی ندارم
ممکنه بگه از شما خوشم نمیاد؟ نه شما منو میشناسید نه من شما رو دقیق میشناسم بهتره در این مورد کمی بیشتر فکر و تحقیق کنیم بعد جواب قاطع بدین
و هرچیز دیگری. آمادگی اش رو داری؟ اینایی که نوشتم بدون فکر قبلی بود و فقط جواب هایی بود که در نگاه اول به ذهنم رسید
برای هر یک از این پاسخهایی که گفتم، چه جواب آماده ای داری؟[/align]
آقای دکتر یکی از مشکلات بزرگ من اینه که اکثر افراد پدرم رو میشناسن (افرادی که با محیط های علمی در ارتباط هستن) برای همین هیچ گونه حرکتی نمی تونم انجام بدم.
شماره تلفن یا هر چیز دیگری رو در اختیار دارم.
یه مقدار درباره خودم می نویسم متولد 1370 هستم از این دختر خانم 3 ماه بزرگتم؛ من رشته مکانیک سیالات و ایشون رشته برق، هردو ترم 5 هستیم. این خانم یکی از شاگرد های برتر رشته خودشون هستن و من در رشته خودم متوسط؛ ایشون ساده لباس می پوشن اما لباس خوب و شکیل منم کلا لباس های ساده اما زیبا می پوشم(هردو لباس های ساده اما گران قیمت می پوشیم نمی دونم گفتن اینا کمکی می کنه یا نه). خونه هامون تقریبا در یک محله قرار داره.
یکی از مشکلات من الان سن منه که واقعا خودم قبول دارم کمه.