چرا با اون خانم خيلي محكم و قاطع حرف نميزنيد؟ببينيد حرف حسابش چيه؟
نمایش نسخه قابل چاپ
چرا با اون خانم خيلي محكم و قاطع حرف نميزنيد؟ببينيد حرف حسابش چيه؟
بازم ممنونم از همدردیتون
اما بچه ها یکی از عمده ترین مشکلات من این بود که شوهرم بشدت از اون دختر و خانوادش حمایت میکنه و منو تهدید کرده که حق ندارم تحت هیچ شرایطی کوچکترین حرفی بشون بزنم یا عکس العملی نشون بدم . بارها بهم گفته اگه از گل نازکتر به اون دختر بگی باید مطلقا خونه رو ترک کنی و با بد زبانی گفته باید گورتو گم کنی بری ... حتی یبار که من با دختره تلفنی صحبت کردم و تهدیدش کردم به شوهرم گفته بود و شوهرم بشدت کتکم زد و من چند روز قهر کردم که اومد دنبالم و قول داد تکرار نشه ....
بار دیگه با دختره حضوری و البته بسیار مودبانه حرف زدم که بعد به شوهرم گفت و من در مقابل شوهرم هم باش با متانت حرف زدم ولی شوهرم بشدت ازش طرفداری کرد و جلوی اون بمن فحش داد و حسابی کوچیکم کرد وقتی هم که شب به خونه اومد یک سیلی تو صورتم زد
الانم مدام با خانواده دختره در تماسه و داره براشون وام بانکی میگیره و براشون ضمانت میکنه و از این حرفها ...
سحر جاوید جان
با اون خانمه حرف زدم ولی میگه من از شوهرت بدم نمیاد و برا سرگرمی خوبه ولی شوهرتون عاشق من شده و دست بردار نیست ... بارها گفته من شاید دلم بخواد با صد نفر باشم یکیش هم شوهر شما ولی شما برو جلو شوهر خودتو بگیر که عاشق و دیوانه من شده ....
این اواخر هم که شوهرم کمتر میدیدش هر شب براش زار زار گریه میکرد اونم جلو چشم من .
باور کنید داغون شدم این اواخر هر کس منو میبینه میگه انگار ده سال شکسته شدی .....
سلام nimagh عزیز
در جریان اوضاعت قرار گرفتم ...
می دونی که مسئله منم تا حدی شبیه تو بود .
خودم هم مثل تو داغونم ... یه پیشنهاد دارم ...
کاش بری مشاوره ... یا شرط کنی که با همسرت برین مشاوره ...
و من هم مثل دوستان باز بهت میگم ...
این زندگی حق توئه ... مال توئه ... بجنگ .
نميدونم به شوهرتون چي بگم واقعا كه شورشو در آورده شما خودتو ناراحت نكن خدايي نكرده مريض بشي به فكر خودتو بچه ات باش بايد بري پيش مشاور شوهرت از هيچ كسي حرف شنوي نداره؟
بچه ها من با یکی از دوستام که فوق لیسانس روانشناسی هستن مشورت کردم و ایشون یه پیشنهادی دادن پیشنهاد رو بهتون میگم نظرتون رو بگید
روانشناس بمن گفتن که من اشتباه کردم که وسایلموبه خونه بابام بردم . گفتن چون من میخوام برای شوهرم شرط بذارم که از خونه قبلیمون در بیایم و جای دیگه زندگی کنیم بهتره که خودم دست بکار بشم و به اسم خودم یک خونه رهن کنم و کل وسایلمو به اونجا انتقال بدم و برای خودم زندگی جدیدی بسازم تا شوهرم حساب کار دستش بیاد بعد هم از طریق یکی از بستگان پیغام بفرستم که من طلاق نمیگیرم و اجازه ازدواج مجدد هم نمیدم و تو هم هر وقت خواستی میتونی فقط بیای بچه رو ببینی ضمنا وظیفه ات هست خرج و مخارج ما روهم بدی تا هم از بعد مالی و هم بعد روانی شوهرم تحت فشار قرار بگیره و به زانو در بیاد ....
البته چند تا پیشنهاد هم دادن که بحساب اون دختره برسم اما بدلیل اینکه نمیخوام خدای نکرده پستهام جنبه بد آموزی داشته باشه برا کسی از گفتنشون معذورم.
nimagh جان
نمي دونم از نظر حقوقي راه حل خانه گرفتن مشكلي ايجاد نمي كند؟ آيا شوهرت نمي تواند حكم عدم تمكين از دادگاه بگيرد. بجز آن چه فرقي بين خانه پدري و خانه جداگانه وجود دارد؟ آيا با اين روش ديگران نمي تواند تهمت رابطه با فرد ديگر را به شما بزند. خانه پدري امنيتش بيشتر است. به نظر من بايد برگردي به زندگيت ولي نه به سادگي با تدبير و درايت،
آيا با مادر و پدر دختر صحبت كرده اي كه جلوي دخترشان را بگيرند؟
چه دختر زبلي (با اين سن كم چه سياست و اعتماد به نفسي دارد) يكي نيست بگه شوهر من كم عقل و احساساتي اگر تو انساني و ذره اي انسانيت در وجودت هست چرا مي خواهي يك زندگي را از هم بپاشي چرا مي خواهي يك انسان را از داشتن والدين و يك زندگي عادي جدا كني، چرا مي خواهي روي ويرانه هاي زندگي ديگري خانه بسازي
اگر راست مي گويد چرا همين حرفهاي كه شوهرتان را به بازي گرفته و علاقه اي به او ندارد را به خودش نمي گويد؟
قبل از هر چيز براي خروج اين زن از زندگيت بايد مشورت بگيري و با تدبير تمام راه حل ها را بسنجي (صحبت با اقوام دختر- ببين چطور مي تواني اقوام او را پيدا كني؟ با اين كار مي تواني آبروي اين زن را نيز ببري) اگر هم شوهرت فهميد همه چيز را جور ديگر نشان بدهد و مظلوم نمايي كن ، از نظر من هيچ يك از اين كارها نه تنها گناهي ندارد . بلكه هم موجب انسجام يك خانواده است و هم درس عبرتي براي آن زن و شوهرت مي دهي موجب رضايت خداوند است.
اصولا به يه زن تنها و يه بچه خيلي سخت خونه اجاره ميدن بعد شمااگه اين كاررو بكنيد شوهرتون بيشتر رو دنده لجبازي ميافته اين دوستتون زياد صلاحيت مشورت رو نداشته اگه پيش پدرتون باشيد حمايت ايشون رو هم داريد ولي اگه خونه جدا بگيريد فك نكنم ايشون موافقت كنن.بازم به نظر من بهتره بريد تو خونه اي زندگي كنيد كه همسرتون هم باشه.حرفاي اون خانوم رو به همسرتون انتقال داديد؟
عزیزم بهتره با یه مشاور حقوقی مشورت کنی و ببینی بهترین راه از لحاظ قانون چیه؟
باید حواست رو جمع کنی ، کوچکترین اشتباه شما می تونه در دادگاه برات گرون تموم بشه
صحبت با یه حقوقدان بهت کمک میکنه که حتی اگه قصد داری کار خاصی رو انجام بدی حداقل طوری انجام بدی که آتوی قانونی دست شوهرت نداده باشی
یا شاید راهنماییت کنه در شرایط فعلیت و دسترسی هایی که داری ، مدارکی رو جمع آوری کنی که فردا به دردت بخوره
من زیاد اطلاعات ندارم اما فکر میکنم گرفتن خونه جدا از سمت شما ، برگ برنده ای خواهد بود برای شوهر شما در دادگاه! از لحاظ قانونی به نفعت نیست. برای همین قبل از هرگونه اقدامی اطلاعاتت رو ببر بالا
عزيزم چرا خبري ازت نيست ما نگرانتيم چي شد اوضات چه طوره اون دختره چي شد؟ما رو بيخبر نذار
nimagh عزیز ، متاسفم از مشکلاتی که در زندگیت به وجود اومده ،اما چند تا سوال برام پیش اومده
ارتباط شما و همسرت در زندگی چگونه است ؟
با وجود زیبایی و تحصیلات شما من فکر میکنم باید دنبال دلایل دیگری بود .
گفتی که همسرت رفیق باز بوده و ... در برابر کارهای همسرت چه واکنشی نشون دادی ؟ آیا دعوا و مرافه راه انداختی ؟ یا بهش گیر دادی؟ یا با مهربونی و از راه محبت مشکلتون رو حل کردین ؟
رابطه عاطفی شما با همسرتون چطور بود . فکر میکنی چی در اون دختر دیده که جذبش کرده ؟
منم فکر میکنم اگر این دفعه خواست برای آشتی پیش قدم بشه ، تو هم به خانه ات برگرد و اونجا مشکلاتت رو با همسرت حل کن .