متاسفم کاشکی همسرتون قدر زندگیش بدونه ان شاء الله عاقبت بخیر شین
نمایش نسخه قابل چاپ
متاسفم کاشکی همسرتون قدر زندگیش بدونه ان شاء الله عاقبت بخیر شین
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
سلام انی
من الان بنا به درخواست برادر و خانواده همسرم در منزل پدریش حضور پیدا کردم سه ساعت اونجا بودم به تمام اشکالاتی که داشتم و تمام کوتاهی هایی که در گذشته دور انجام دادم اعتراف و تمام جبرانهایی که در این مدت کردم با سند و مدرک لب گشودم .و از تمام انتظارهایی که از زندگی و از همسرم داشتم سخن گفتم . و دلیل تمام این کوتاهی ها و تمام این خطاها و خیانتها از او خواستم ولی متاسفانه جزء دروغ و لجبازی و سخن بیهوده و حاشیه از همسرم نشنیدم ما جمع شده بودیم که راست بگوییم و واقعیت را عنوان کنیم تا ما را راهنمایی کنند و بگویند که کجای کار ما اشکال داره و راه کار بدهند و لی متاسفانه همه متوجه شدند که همسرم من جبهه گرفته و اصلا نیت ادامه زندگی با من را ندارد. متاسفانه او زندگی ، همسر ، اینده را در جایه دیگر پیدا کرده . راستش را بخواهی فکر کنم اشتباه کردم رفتم چرا که مثل همیشه من تقصیر کار نبودم ولی من پا پیش گذاشتم و رفتم و از همیشه پر روی تر شد یا به قول او ن دوستمان جرات مندی را به او نشان ندادم او فکر میکنه من از آخر موضوع (طلاق) ترس دارم یا به عمد میخواهد که من به همین نتیجه برسم . ما جمع شدیم که راست بگوییم تا مشاوران ما را راهنمایی کنند ولی او با وقاحت دروغ میگفت تازه به دنبال این بود که تو ثابت کن که من خطا کار هستم .
من به دنبال چه هستم و او در چه فکر .................
شاید از اول باید جوری دیگر برخورد میکردم که او این قدر پر روی نمیشد .؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آیا انسانها به تمام خیانتها و آتشی که به زندگی یک خانواده میزنند در همین دنیا نتیجه میبینند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
امیدوارم که چنین باشد .
سلام سیروس جان
صبور باش مرد . درست میشه . باید قبلش تمرین کنی . بدون تمرین و با عجله رفتی .
گفتم قرار است روی خودت کار کنی و فعلا به همسر کاری نداشته باش . لازم نیست الان برای آشتی کار کنی . همین که کردی کافی است .
فضای هر دو نفر آغشته به بی اعتمادی و بدبینی است و انگشت اتهام به سمت هم گرفتن و آزردگی ست . ( در این فضا مهارت گفتار و یک فقره بزرگتر عاقل تنها نیاز شماست . چه بسا سکوت و صبوری . )
وقتی تو او را متهم به دروغگویی و لجاجت و حاشیه رفتن و .....می کنی او هم ترا متهم به دروغگویی و......می کند . انگشت اتهامت را پائین بیاور . شما دو نفر از دو زاویه دید مختلف به مسائل نگاه می کنید و چون واقف به زاویه ی دید دیگری نیستید حرف همدیگر را درست متوجه نمی شوید و بعضا چون به دنبال قاصر و مقصر هستید دنبال پاس دادن توپ به زمین هم و....
بعضی در میان دعوا شرافت خود را حفظ می کنند بعضی هم بلد نیستند و حفظ نمی کنند . تو انگشت خودت را پائین بیاور .
آیا قبلش تمرین کرده بودی که مهارت گفتاری ات در مقابل همسرت چگونه باشد ؟
آیا قبلش تمرین کرده بودی که حتی حتی وقتی که دعوا کرده اید و با هم قهر هستید و اختلاف دارید شخصیت همدیگر را در جمع هدف نگیرید ؟ و توپ را به زمین هم پاس ندهید یا دستکم تو این کار را نکنی ؟
حالا تمرین بالا را بنویس و سئوال های اکنون را هم جواب بده و خونسرد باش و تعریف کن که چه چیزهایی گفتی و چه جوری گفتی و در این جمع چه کسانی حضور داشتند ؟
. خواسته های همسرت یا به قول تو دروغ هایش چه بود ؟
جناب سیروس
خوب شما که به قول آنی هنوز همون آدمی! نباید توقع می داشتی یک شبه همه چیز درست شه!
تغییر باورها و رفتارها سخت و زمان بره و قرار نیست چون شما فهمیدی اشکالات رفتاریت کجاست همسرتون رفتارش
خوب شه! اون که نمیدونه شما تغییر کردی!
نمیدونه که قصد تغییر دارین تا روشش رو تغییر بده! برای باور شما باید زمان بگذره!
پس صبــــــــــــــــــــور باشین خواهشا!
سیروس گذشته رفته صحبت کرده! درحالیکه نیازه شما تمریناتی که بهتون داده شده رو انجام بدین!
برامون بنویسین چیزهایی رو که آنی عزیز ازتون پرسیدن.
یادتون باشه تغییرات در طولانی مدت رخ میده با صبوری و پشتکار نه یک شبه و فوری!
ما باید بیشتر بدونیم از شما.
ضمن اینکه الان دنبال مقصر نگردین!
الان دنبال بهبود خودتون و بعد از اون رابطتون باشین!
زن رو میشه برگردوند! فقط باید جوری بشی که موضع نگره و دلش فقط شما رو بخواد.
ما هم کمکتون می کنیم.
پس فعلا که تنها هستین روی خودتون متمرکز شین و ریشه یابی کنین معایبتون رو و لیست کنین اونها رو!
تمارین خانم آنی رو هم حتما انجام بدین.
:72:
سلام بر آقا سیروس عزیز.دنیا به آخر که نرسیده مرد.قوی باش و با توکل بر خدا و انتخاب یه راه حل درست به زودی زود مشکلت حل میشه
یه نکته:
بین زنو شوهر یه احترام های خاصی هست.برای چی؟!برای تداوم زندگی شون.یعنی چی؟من شاهد بودم که گاها زن یا شوهر قبل ازدواج دوستی یا رابطه ای رو داشته اما بعد ازدواج حتی اصلا به روی خودشون نمیارن تا مبادا زندگی شون از هم جدا شه.
موضوعی که منو ناراحت کرد.اینه که دیگه همسرتون واسه این مسائل احترامی قائل نمیشه.وقتی دیده در برابر 4بار تکرار عملش(شایدم بیشتر شما خبر ندارید) شرم و حیایی نداره.نه از شما نه از خانواده ش!
ناراحت نشید ها همسر شما هنوز به بلوغ زوجیت و اجتماعی نرسیده.شاید یه علتش اینه که زود ازدواج کرده.(20سالگی)حالا میخواد اون خلا ها و جاهلیت های دختر های جوان تر رو انجام بده.مثه بعضی ار دخترا از روابط یواشکی لذت بردن.اس ام اس بازی با معشوقه و رفتن گردش باهم.رفتن به کافی شاپ و...که ایشونو باید به روانشناس درمان کنه.چرا براش عقده شده و میخواد با فرد غریبه برطرفش کنه
نصیحت اولم:شما اصلا اصلا فعلا بچه دار نشید
یه جوری این وسط اون غرور مردانگی شما داره له میشه.با خودش میگه شوهرم 4بار تالا فهمیده اما باز اومده دنبالم!تازه این خانم از کرده خودش خوشحال تر میشه.یه جورایی روش باز تر میشه.دیگه براش عادی میشه
باید به زندگی تهدیدش کنید.
یه مثال واقعی:پسر دوست مادرم.با دختری در دانشگاه آشنا شد که سن پایینی داشت.بهم علاقهمند شدنو ازدواج کردن.گذشت و گذشت بچه دار شدن.خانم آروم آروم دم از ناسازگاری زد.میخوام برم شهر خودمون و من جوونی نکردم میخوام مثه بقیه دخترای مجرد باشمو...
بچه رو برداشت رفت شهر خودشون
کار به اقدامات طلاق رسید
دادگاه حق رو به آقا داد.پسره گفت منم حالا حالا ها طلاق نمیدم.9ماه گذشته.خانم نظرش برگشته و میخواد برگرده
....
شاید شما هم یه مدت تهدید جدی ش بکنید و بذارید سنگاشو با خودش وا کنه به یه نتیجه خوب برسید(الان فرصت خوبیه برای شما و همسرتون که خوب فکر کنید و عاقلانه تصمیم بگیرید)
کاش از خلق و خوی همسرتون بیشتر ذکر کنید.از روبطتون.شاید احساس تمکین شدن رو نداره؟شاید از رواط ناراضیه.باید دوظرفه قضیه رو ببینم که نظر قطعی بدم.باید بیشتر از زندگی تون بگید.کدام شهرید؟از توقعات همسرتون بگید.توقعات خودتون