نمایش نسخه قابل چاپ
من دو دسته معیار دارم. مادی و معنوی.
مادی ها رو اگر بخوام بگم، زیبایی نسبی(نسبت به من)، تحصیلات و موقعیت.
من بسیار آدم با مسئولیتی هستم. فوق العاده برای من مهم هست که همسرم را از نظر عاطفی تامین کنم.
پس مهربانی و مسئولیت پذیری دختر برای من مهم هست.
بسیار صادق هستم بنابراین دروغگو نبودن او هم برایم مهم هست.
پاکیزه باشد.
ضعیف نباشد و خطای خود را پذیرا باشد.
این مهمترین معیارهای من هستند.
اقا مهران شما به من نظرات مفیدی دادید.منم با توجه به این که فامیلام بیشترشون خارجند شاید بتونم کمکتون کنم.در معیار هاتون مشکلی نیست.مشکل اینه که تو این مدت کوتاه خیلی سخته بتونین کسی رو با این شرایط پیدا کنی و بعد بخوای اشنا شی تا این که با هم نامزد شین.فردی با این معیارات خیلی نادر در خارج از کشور پیدا می شه چون متاسفانه دختران ایرانی که عشق خارجند خیلی هاشون (دقت کنید خیلی هاشون ولی نه همشون) دنبال ازادی هستند و مسلما وقتی در همچین محیطی قرار بگیرند نمی تونند پاکیزه بمونند.(البته باید بگم خیلی ها هم هستند که رعایت کنند ولی در یک شهر بزرگ سخته برات پیدا کردنش)
شما الان پیدا کردن همسر برات مهم شده ولی نباید عجله کنی.این که دختر ها خیلی به پول اهمیت می دهند و از این حرفا رو کاملا از ذهنت بیرون بیار.همونطور که شما یک سری ایده ال داری برای همسر ایندت ،کسایی که شما رفتین خواستگاریشون هم یک سری ایده ال دارند که شما رو نپذیرفتن.پذیرفتن زندگی در خارج از کشور برای هر کسی قابل قبول نیست.بالاخره شما تا وقتی هستین تلاشتون رو کنید ولی اگر پیدا نکردید می تونی به کسی واگذار کنی.
اگر شخص مورد نظرت رو پیدا کردی می تونی این رو به خانواده دختر پیشنهاد بدین و از نظر من کاملا منصفانست.که اگر کار های ویزای همسرتون تا یک سال یا دوسال درست نشد،در این مدت حق طلاق با دختره.چون ممکنه خانواده دختر یا خود دختر از معلق موندنش ناراحت و خسته بشه و این یک طور دلگرمی برای خانواده زنت می شه.البته این شرط در صورتی قابل قبوله که ببینن که شما برای کار های ویزا اقدامی نکردین.
صرف این که نیاز عاطفی و جنسی دارین این قدر عجله نکنین تو این مدت نامزد مورد نظرت رو پیدا کنی.درسته تحت فشاری ولی بالاخره خانوادت هستند می تونن واستون دختر پیدا کنند.شما هم اینترنتی با هم صحبت کنید و همه ی ایده ال هاتون رو بگین.مساله به این سختی هم که فکر می کنین نیست.
ببخشید طولانی شد ولی چون دو تا خواهر بزرگترم هم دارند خارج زندگی می کنند کمی راجع به این چنین محیط هایی اشنایی دارم.
معياراتون به نظر من كاملا منطقي و طبيعيه
نيازهاتون هم كاملا طبيعيه
حقتون هم هست ، خيلي هم سخته بگيم خويشتنداري كنيد،شماالان نزديك ١٠ ساله كه خويشتنداري ميكنيد!
باز ميگم،اگه داداش خودم بود(اينو ميگم كه جسارت نشه) توصيه ميكردم وضعيت آينده خانوم هم يه كوچولو در نظر بگيره
مثلا شما ميگيد مهمه كه مثل خودتون باشه،من ميگم مهمه كه توي مسير پيشرفت باشه.
يعني مثلا خانومي كه الان دانشجوي ارشده،٢سال ديگه كه درسش تموم شد ميتونه دكترا شركت كنه،بعدشم خانم دكتر ميشه
پس شايد بشه معيارهاتون رو كمي منعطف تر كنيد و همه اوضاع رو با هم بسنجيد و خصوصيات رو سبك سنگين كنيد و يه برآورد نسبي داشته باشيد.(اينو نميگم كه از خواسته ها و معيارهاتون كوتاه بياييد،از اين نظر كه شايد يه خانوم با ارشد،براي زندگي متاهلي مزيت بيشتري نسبت ب يه خانم دكتر داشته باشه،اينجاست كه بايد اهم و مهم رو در نظر گرفت)
در اينصورت شايد بشه توي اين فرصت چند مورد رو بررسي كنيد ،شايد شناخت بيشتر رو حتي بعد از سفرتون بشه ادامه داد
(البته خودتون ميدونيد نه با اين ذهنيت كه اين تنها راهمه و شتابزده تصميم بگيريد)
اما واقعيت اينه كه يك ماه هم براي شناخت اوليه مناسبه.
ميتونيد اگه گزينه اي بود بريد پيش مشاور كه كمك كنه بهتر شناخت حاصل بشه
ممنونم helmi و همدردی. من کلا ذاتا آدم آرومی هستم واقعا اینطوری که میاد از نوشته هام آدم خشنی نیستم. ولی خب شاید من چون سختی بسیار زیادی (یک قسمت مربوط به بیماری بسیار حادی بود که ازش گذشتم و باقیش شکستهای عاطفی بسیار سخت) کشیدم و تنهایی هم تحمل کردم یک مقدار بدبین شدم.
این به نظرتون منطقی هست که من از معیارهای تحصیلی خودم کمتر کنم و مثلا به یک خانوم کارشناسی قناعت داشته باشم ولی معیار زیبایی رو برجسته تر کنم؟ یا این حق من نیست و چیز غیر طبیعی محسوب می شه?
این رو واسه این می گم که در این صورت شاید انتخابهای بیشتری داشته باشم. چون معمولا خانومها زیبایی مرد کمتر از تحصیلاتش براشون ارزش داره.
دقيقا همين چيزي بود كه گفتم!
رو هوا زدينا !
اينجوري واقعا طيف انتخابتون بيشتر ميشه
من يه خواستگار داشتم بهش گفتم شغلتون برام مهمه،اما كاري بودنتون برام مهمتره!!!
اين يعني بعدها جاي پيشرفت داره
شما هم ميتونيد بهش كمك كنيد كه پيشرفت كنه و از لحاظ درسي به اونجايي كه ميخواين برسه،چون اين اكتسابيه
در عوض روي اخلاق و ظاهر بيشتر ميتونيد زوم كنيد
مهران عزیز،
به نظر من،
اونقد که شعور و درک و فهم مهم است، تحصیلات مهم نیست. الان به برکت دانشگاههای غیرانتفاعی نوع اول و دوم و ... و دانشگاه آزاد شعبه روستای ... همه مدرک دانشگاهی دارند.
آقا می آد اینجا تاپیک می زنه من دکترای فلان رشته از فلان دانشگاهم، خانمم را کتک زدم قهر کرده. به نظر شما چیکار کنم برگرده؟ ( بماند که کتک کاری هم سر روابط نامشروع آقا بوده ! )
خانم می آد تاپیک می زنه من مهندسم. از جاریم خوشگلترم، نمی دونم چرا برادر شوهرم واسش انگشتر خریده، شوهرم واسه من نمی خره. جاریم فوق دیپلم جغرافی داره هااااااااااااااا. مادر شوهرم هم اون روز نهار اونها را دعوت کرده بود، به ما نگفته بود!
فرق ازدواج موقت و دوستی، اون هم در امریکا چیست؟ مگر نه اینکه فرقش گفتن یک جمله است که بعضی ها حتی معتقدند نیت و قصدش هم از دلتان بگذرد درست است. دو نفری هم که به قصد دوستی مدتی با هم هستند هر دو پذیرفته اند که رابطه جنسی داشته باشند و .... در واقع مساله "قبلت" برایشان حل شده است. به زور که با هم نیستند ( البته سوای مساله عده که مسئول نگه داشتن نداشتنش شما نیستید. اگر شما با کسی صیغه کنید و طرف رعایت نکند، گناه شما نیست). مساله ثبت صیغه هم به نظرم تا حدودی در امریکا منتفی است. به نوعی من فرقی توش نمی بینم. تنها فرقش این هست که اگر یک روزی بخواهید با یک غیرایرانی و غیرمسلمان ازدواج کنید، بگید قبلا ازدواج کردم براش سنگین تر است تا بگید قبلا دوست دختر داشتم. من به درست و غلطش کار ندارم. به هر حال فرهنگ و جوی که اون فرد توش بزرگ شده ازدواج را تصمیمی سخت و جدی می دونه که تا به اطمینان نرسه انجامش نمی ده. اما دوستی را راحت تر هضم می کنه.
چقدر مطمئنی از این که می ری و ازدواج نمی کنی و برمی گردی و ... زندگی اینقد بالا و پایین داره که ... مگه وقتی برای دکترا ثبت نام کردی فکر می کردی انصراف بدی و مسیر زندگیت اینطور عوض بشه. شاید رفتی و عاشق شدی و ازدواج کردی. با دختر مسیحی هم می تونی ازدواح موقت کنی ولی ازدواج دایم نه. البته اگر اون متوجه بشه که منظور شما چی هست.
خلاصه این که اگر در بلاد خارجه ماندنی شدی، شاید دوستی بهتر باشد. یک دوستی متعهدانه. یک دوستی از همان مدل ازدواج موقت اسلامی. می تونی به زبان غیرعربی هم این قول و قرارها را بگید و به نوعی قسمت شرعیش را برای خودت حل کنی. اما مطمئنا اگر به دختر غیرایرانی بعد از یک ماه بگی بیا ازدواج موقت کنیم شاخهاش را خواهی دید. دوستی صحبت از دکتر هلاکویی کرده بودند، من هم بگم که ایشون می گن تا شش ماه اول آشنایی رابطه جنسی نداشته باشید که روی تصمیم گیریتون اثر بد می گذاره. اگر قصدتون شروع یک دوستی متعهدانه بود فکر کنم خوب هست که این را هم رعایت کنید.
چه ازدواج موقت، چه دوستی، چه ازدواج دایم تمام شدنش سخت است. فشار روحی روانی به همراه داره. وارد هر کدوم که می خوای بشی، تصمیمت هر کدوم که هست، با دقت عمل کن تا کمتر آسییب ببینی.
حس می کنم حرفهام پراکنده است و خیلی گویا نیست. اما دلم نمی آد حذفش کنم. خیلی زحمت کشیدم برای تایپش. شاید یک جمله اش به دردتون بخوره و من خوشحال بشم.:72:
آقا مهران اميدوارم با زني ازدواج كني كه بعدش توي تاپيك زندگي بيست بنويسيد
دم زن خودم گرم!:227::227:
اينم يه جورشه خب،جاي راهكار دعا كردم،مگه بده؟:311:
فقط اومدم دو تا مثال از بستگان خودم رو اینجا بگم
یکیشون از 17 سالگی آمریکا زندگی می کرد و در نهایت همون جا با یه دختر ایرانی که به سختی میشد لنگه ش رو از نظر اخلاقی و فرهنگ و ... تو ایران پیدا کرد ، ازدواج کرد.
یکی دیگه شون هم دکتراش رو کانادا می خوند و همون جا با یه دختر متناسب با خودش از نظر فرهنگ و طبقه اجتماعی آشنا شد و البته اینا اومدن ایران ازدواج کردن و مجددا برگشتن.
خوشبخت باشید
سلام
شما گفتید که اگر با خانمی صیغه کنید در زمانیکه شرایط ازدواج دائمتون پیش اومد حتما در مورد گذشتتون حقیقت رو خواهید گفت....با این تفاسیر باید به خانمی به مراتب پایین تر از خودتون و حتی شاید خانمی مطلقه یا بیوه رضایت دهید.
لطفا از حرفم ناراحت نشید ولی شاید شما خودتون رو بالاتر از انچه هستید می بینید و به نقاط ضعف خودتون اشراف ندارید و اینه که نهایتا مواردی که برای ازدواج می پسندید فقط به نظر خودتان با شما در یک سطح (و شاید پایین تر) هستند در حالیکه در واقعیت از برخی ابعاد از شما بالاترند.:72:
سلام
sunlifeخیر اینطور نیست. من چند نمونه از کسانی که خواستگاریشون رفتم رو بیان کردم. هر کسی نقطه ضعفی داره اون خانوم هم نقطه ضعفهایی داره! ولی مسئله اینه که من معیارهای تحصیلی وموقعیتی بالاتر ی نسبت به دخترانی که خواستگاریشون رفتم داشتم. عجیبه که دوست دختر داشتن که عادت معمول 60-70 درصد پسرها در ایران هست به نظر شما شرایطی روایجاد می کنه که من مجبور میشم برم زن مطلقه بگیرم. به هر حال ممنونم.
صبا بسیار ممنونم. من به شدت در هراس هستم که دختر دارای فرهنگ غربی تواند بعد از ازدواج خودش را سالم نگه ددارد یا اصلا خوش بینانه اش اینکه به فرهنگ ماها نخوره. فعلا که تا حدودی پذیرفتم صبر کنم یکی دوسال به خدا توکل کنم وارد رابطه جنسی پیش از ازدواج نشم. ایشالله خدا هم به خاطر این صبر ما نصیب خوبی بهمون بده. والله 30 سالمون می شه!