دلم برات تنگ شده
چرا اين قدر بي احساس و بي معرفتي آخه:302:[color=#1E90FF]
نمایش نسخه قابل چاپ
دلم برات تنگ شده
چرا اين قدر بي احساس و بي معرفتي آخه:302:[color=#1E90FF]
هاجس عزیز
لطفاً کنترل تاپیکت را داشته باش و ابتدا خودت رعایت کن که پستهای چتی و غیر ضروری ارسال نکنی . می دانی که ظرفیت تاپیکها 50 پست هست و بهتره غنی و تخصصی از ظرفیت استفاده بشه به جای صرفاً درد دل و ..... .
راه کارهای تاپیک قبلی را هم جمع بندی کن و پستها و رفتارهای خودت در رابطه با شوهرت را آنالیز کن ، چون همه چیز به رفتار شما بستگی داره .
بهتره بنا به عنوان تاپیک که عوض شد عمه همسرت را از محور توجه و تمرکز خارج کرده و متمرکز بر رفتار خودت شوی و مهارتها و رفتار صحیح را یاد گرفته به کار ببندی .
موفق باشی
.
هاجس جان عزيز من شنيدي ميگن گر صبر كني ز غوره حلوا سازي
به كارهاي روزمرت رسيدگي كن فعلا بيخيال شوهرت شو (منظورم فقط از لحاظ احساسي) و اينقدر هم اين واژه طلاق رو بكار نبر باز منفي داره عزيزم.
خانومي ما همه درك ميكنيم كه تو چي ميكشي و دوست داري اين قهر و قهر كشي هر چه زودتر تموم شه، ولي شما الان نياز داري احساساتت رو كنترل كني و خيلي صبور باشي (انسان تو همين موقعيتها و شرايط سخته كه بزرگ ميشه)
مطمئن باش ايشون الان ناراحته كه با شما اونجوري صحبت كرده و از وضع پيش اومده خوشحال نيست و گر نه از راه نرسيده نميره زير پتو، ولي چون الان افتاده رو دنده لج، نميخواد به اين وضعيت خاتمه بده يعني غرورش هم اجازه نميده،
همين كه دنباله حرف طلاق رو هم نميگيره يعني جدي نبوده و پشيمونه
عزيزم شما فعلا فقط صـــــــــبر صبــــــــر صبـــــــــر
سلام
شوهرم هنوزم همون طوريه
اصلا غذايي كه من براش ميارم نميخوره يا چايي و ميوه منو نميخوره وقتي براش ميارم برشون ميداره بعد دوباره خودش مياره يا چايي رو ميريزه تو قوري بعد يكي ديگه واسه خودش ميريزه اصلا باهام حرف نميزنه جواب سوالامم نميده
من شوهرمو خوب ميشناسم خيلي كينه ايه
البته منم بي خيال رفتار ميكنم انگار كه برام مهم نيست اون چيكار ميكنه
بايد همينطوري ادامه بدم؟اگه اون نخواست هيچوقت اشتي كنه چي؟
اينجوري بيشتر نمي ره سمت عمه ش؟؟؟؟؟؟[color=#483D8B]
كمكم نمي كنيد؟
نميدونم بايد چيكار كنم
ميترسم اگه همينجوري ادامه پيدا كنه نسبت بهم سردتر بشه
براش اين وضعيت عادي بشه[b]
اينم بگم كه منظورم از سوالام اين بود كه مثلا ميپرسم شام ميخوري ؟
يه همچين چيزاي معمولي
فكر كنم بهترين راه طلاقه
ديگه هيچوقت تو اين سايت نميام.[b]
سلام دوست عزيز
امروز كه بعد از دو سه روز امدم تالار و عنوان جديدت رو ديدم خيلي خوشحال شدم فكر كردم حالت بهتر شده و خودت اسم تايپيكت رو تغيير دادي:104: ولي ظاهراً متاسفانه اين طور نبوده.
صبر، مهرباني، صبر، عادي بودن، صبر ، رسيدگي به خودت و به خواسته هات كه باعث بالا رفتن عزت نفست مي شود ،صبر، انجام وظايف روزمره و انجام كارهاي هميشگي، صبر، بي تفاوتي نسبت به شرايط بد حال حاضر و در عين حال قهر نكردن و بي محلي نكردن، صبر، خودت را به اون راه زدن كه انگار نه انگار شوهرت با تو قهره و بهت كم توجهي مي كنه، صبر، سرگرم كردن خودت با كتاب و فيلم و تفريحات سالم و نشاط آور، صبر، ورزش حتي اگه شده كلاس ايروبيك و يا هر ورزش ديگري براي تخليه هيجانات ، صبر، انجام كارهاي هنري و كلاسهاي مختلف مطابق با علايق، صبر، آراستگي خودت و گرمي منزل، صبر، محبت به همسر در حد متعارف نه زياد لوس كردن نه كم محبتي كردن، صبر، مطالعه در مورد ارتباط موثر بين زوجين، صبر، كمك از يك مشاور خانواده به تنهايي، صبر، گذشت و بزرگواري، صبر، عبادت و توكل به خدا،
دوست عزيز نمي خواستم ديگه برات پيام بگذارم چون حرفهايم تكراري است ولي متاسفانه مي بينم كه اصلاً به آنها توجه نمي كني. ولي دلم طاقت نياورد و باز مي گويم به نظر من فرمول بالا با تاكيد بر صبر و رسيدگي و توجه به خودت و خواسته هات (عزت نفس و اعتماد به نفس بالا) و در نهايت توكل به خدا تنها راه نجات زندگيت ات و به دست آوردن همسرت است. همسري كه به گفته خودت با چشم پوشي از اين مورد هيچ عيبي ندارد و همه خوبي ها را دارد و باور كن دوستت دارد فقط يكم كم آورده. پس كمكش كن و خودت و همسرت و زندگي ات را نجات بده. به هيچ وجه به طلاق فكر نكن و اين كلمه را تكرار نكن و اجازه نده در خانه ات اين واژه تكرار شود حتي اگر همسرت به زبان آورد نشنيده بگير:305:
موفق باشي:72:
الان مي فهمم چرا مشاوران محترم هميشه اين توصيه رو به خانوما ميكنن كه هيچوقت تو كار شوهراتون تجسس نكنيد
دليلش اينه كه 99 % مرداي جامعه ما دروغگو و بي معرفتن و محاله پاشون نلغزه و اگه همه زنا شوهراشونو چك كنن مطمئن باشين 99%ازدواج ها ي جامعه ما به طلاق ختم ميشه
اگه زني به شوهرش دروغ بگه يا خيانت كنه همه اون زن رو محكوم ميكنن و به شوهر پيشنهاد ميكنن كه طلاقش بده ولي اگه طرف مرد باشه همه اتهاما متوجه زن ميشه كه لابد به خودت يا شوهرت نميرسي يا بهش توجه نميكني
چرا من بايد در مقابل دروغاي مكرر شوهرم كوتاه بيام و صبر كنم و ببخشم و بازم در مقابل طلبكاري و قهرش صبر كنم و كوتاه بيام
الان كه فكرشو ميكنم به اين نتيجه مي رسم كه اين اقا داره از دوست داشتن و علاقه من به خودش سو ء استفاده ميكنه
هيچ خيري من از ازدواج نديدم
هيچكدوم از نيازام براورده نميشه
فقط زجر زجر و بازم زجر
ديگه نميتونم تحمل كنم
امكان نداره مردي كه يه بار دروغ ميگه ديگه اين كارو نكنه
به اين اعضاي بدبختم كه مورد خيانت شوهراشون قرار گرفتن اينقدر نگين كه ببخشن و صبر كنن چون هيچ فايده اي جز هدر رفتن عمر و جوونيشون و نهايتا پشيموني از اين همه گذشت و فداكاري بي نتيجه نداره
باتشكر
:324:
سلام هاجس جان:72:
نمی خواستم برات بنویسم. چون توصیه م با اصول مشاوره مغایرت داره.
بهت توصیه میکنم بری واسه طلاق اقدام کنی. زندگی شما هیچ راه حلی جز طلاق نداره. نه بخاطر شوهرت و عمه ش . نه بخاطر اینکه شوهرت بهت دروغ میگه. بلکه بخاطر اینکه خودت نمی خوای این زندگیو ادامه بدی . برای اینکه هیچ تلاشی واسه ساختن نمیکنی . برای اینکه دو تا چوب پنبه گذاشتی تو گوشت و فقط خواسته هات رو داد می زنی.
عزیزم از این سایت یا اطرافیانت چه انتظاری داری؟
که عمه شوهرتو سر به نیست کنند؟ که ورد و جادو بخونن که شوهرت یه شبه وابستگی چند ساله ش رو کم کنه؟
شما که نزدیکترین به شوهرتی نه می خوای و نه تلاشی میکنی از بقیه چه انتظاری داری؟
عاشقی فقط این نیست که آدم به طرفش بگه دوستش داره. عاشقی فقط این نیست که تو خواسته ها و نیازهای مالیت به طرفت اولویت بدی. عاشق روزای سخت خودش رو نشون میده . به فرض که شوهرت عاشقت نیست . تو چی ؟ رسم عاشقی رو به جا اوردی؟
یکی تو زندگیش پول نداره . یکی سلامتی . یکی با خانوادش مشکل داره . یکی همسرش معتاده . یکی همسرش شکاکه .از دید شما همه اینا باید برن طلاق بگیرن چون یه موقع هایی پیش میاد که به خواسته هاشون نمی رسن. اگه دیدگاهت اینه نه اینجا و نه هیچ جای دیگه هیچ کسی نمیتونه واست کاری کنه. از همسرت طلاق بگیر ولی اینو بدون اگه بعدا ازدواجی هم در کار باشه اون فرد هم بی عیب نیست اون زندگی هم بی مشکل نیست و این تویی که باید تسلسل وار مهر طلاق رو تو زندگیت ثبت کنی.
می دونم که به حرفای من توجه نمیکنی.
با این وجود بازم واست خوشبختی رو آرزو میکنم.:72:
هاجس عزیزم:72::72::72:
میدونم که الان عصبانی هستی! و غمگین و تحت فشار! منم میخواستم دیکه برات پست نگذارم به خاطر اینکه اصلا به حرفای دوستان توجه نمیکنی البته یک مقدار به خاطر سن کمت و بی تجریگی ات هستش.
اینرو بدون که زندگی بدون مشکل وحود نداره و هرکسی به نوعی با مشکلاتش دست و پنجه نرم میکنه! عزیزم خراب کردن و از بین بردن یک زندگی اصلا کاری نداره ولی این کار آدمای ضعیفه!
فرد قوی کسیه که مشکلاتش رو شناسایی کنه، سهم خودش رو توی مشکلات ببینه و سعی در برطرف کردنش داشته باشه! اگه بشینی و فقط غر بزنی که مردها اینجورین و اونجورین و ... هیچ مشگلی حل نمیشه! بهتره از راهنمایی هایی که تا به حال صورت گرفته استفاده کنی و زندگیت رو بسازی! با جبهه ای که تو الان در مقابل همسرت گرفتی، خواه نا خواه عکس العمل هل مناسبی نشون نمیده! اینجوری هم نیست که مردا قدر محبت و گذشت رو نفهمن! اول تو همه تلاشت رو انجام بده و بعد بگو نتیجه ای نداشته عزیزم!! من خودم برای اینکه مشکلم حل بشه 6 ماه تمام با تمام وجودم جنگیدم و خدا رو شکر موفق هم شدم. اگر هم خدای نکرده به نتیجه ای نرسیدید لااقل پیش خودت سربلندی که همه تلاشت رو انجام دادی!!
اینقدر بی طاقتی نکن و کمی صبر داشته باش! همه چیز درست میشه! پست قبلی من رو توی تاپیکت دوباره بخون تا بفهمی فقط تو نبودی که مشکل داشتی و همه زوجهای جوان اوایل زندگیشون مشکلاتی دارند که باید با درایت حلش کنند.من الان به اون مسائل اول ازدواجم میخندم و بیشترش رو به خاطر کم تجربگی ام میدونم.
عزیزم مطمئن باش پاداش صبرت رو دزیافت میکنی و مشکلت حل میشه:72::72::72:
دلم میخواد پست بعدیت پر از خبرهای خوب باشه به شرط اینکه منطقی تر عمل کنی.
مشکلی که اکثر زوج های جوان در اوایل ازدواج دارند اینه که خانواده ها در آماده کردن بچه هاشون برای ازدواج کوتاهی میکنند و هنر اداره زندگی مشترک رو به بچه ها یاد نمیدن! البته من خودم هم باید از این موضوع درس بگیرم!
راستش من خودم هم هنوز هیج چیز به دختر 15 ساله ام یاد نداده ام ولی فکر میکنم که باید شروع کنم. ما والدین فکر میکنیم که تنها محبت کردن و احتیاجات فرزندانمون رو برآورده کردن کافی هست ولی به نظر من مهمترین چیز روش زندگی کردن رو یاد دادن مهمه و سعی کنیم تا اونجایی که ممکنه تجربیاتمون رو بهشون منتقل کنیم.
خيلي عصباني ام
دارم منفجر ميشم
ميخوام خودمو بكشم.